شنبه 3 آذر 1403

پاسخ‌های کلیشه‌ای و تکراری شبهات امروزی را برطرف نمی‌کند / مقدس مآب‌ها از دین، دیو دو سر ساخته‌اند!

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
پاسخ‌های کلیشه‌ای و تکراری شبهات امروزی را برطرف نمی‌کند / مقدس مآب‌ها از دین، دیو دو سر ساخته‌اند!

این روزها مؤمن مقدس‌هایی که احساس می‌کنند مذهبی‌اند! با قیافه‌ای اخمو، امر و نهی های نابه جا و نسبت دادن قید و بندهای دروغین به دین، مردم را دین گریز کرده اند و از دین، دیو دو سر ساخته اند، در حالی که اگر بدانیم هر یک از ما لیلای خداییم همان گونه می شویم که امام حسین (ع) در کربلا برای استقرار باطن اسلام با خدا عشق بازی کرد نه برای اقامه ظواهر آن.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهمدان، درباره حجاب بارها و بارها شنیده ایم، اینکه حجاب خوب است، حجاب زینت زن است، حجاب عفت و حیا را به دنبال می آورد، حجاب؛ یک زن را همچون مروارید درون صدف حفظ می‌کند و مواردی از این قبیل، ولی شاید تاکنون بارها هم به خود گفته ایم، چرا با وجود این همه مزایای حجاب و عفاف، در جامعه ما آن طور که باید و شاید به این مقوله درست و حسابی بها داده نمی شود؟ جریان چیست؟ ایراد از گوینده است یا شنونده؟ یا ایراد از پیام است؟ پیام؛ پیام صحیحی است، پس باید مشکل کار را هم درون گوینده بیابیم و هم گیرنده.

سؤال خبرنگار عصرهمدان این بار کلیشه‌ای نیست، پس بر خلاف معلوم برای انجام مصاحبه یک مصاحبه شونده کلیشه ای را هم انتخاب نمی کند تا باز حرف های تکراری بشنوند و بنویسد.

این بار به سراغ یکی از بانوان این سرزمین می رویم که خود راه بد حجابی و بی حجابی را در دوره ای گذرانده و اکنون متحول شده. در ادامه مصاحبه اختصاصی عصرهمدان با الهام قاجار برای خوانندگان خوب و همیشه همراهمان منتشر می شود، هم او که بارها چهره و کلام او را در برنامه از لاک جیغ تا خدا از صدا و سیما دیده و شنیده ایم.

هر یک ما؛ لیلای خداییم

عصرهمدان: نظرتان درباره مقوله حجاب چیست؟ آیا حجاب اصل دین است؟

قاجار: حجاب اصل دین نیست، حجاب جزئی از دین است. اگر اصل دین و جنس انسانیِ خودمان را یک درخت با ریشه در نظر بگیریم، حجاب برای این درخت تنها یک برگ

از یک شاخه است. بدان معنا که اگر به اصل درخت رسیدگی شود، برگ درخت نیز شاداب، سرحال و کامل رشد می کند و اگر تنه درخت فرسوده باشد، برگ های آن نیز از دست می رود.

بیایید بهتر به این مسئله توجه کنیم، اینکه ما اصلاً کجای هستی قرار داریم. قصه زندگی من که خدا برایم نوشته با قصه زندگی شما و دیگران بسیار متفاوت است، پس باید بدانم نقش من در این دنیا چیست و هر فکر و عمل من چه تأثیری بر این دنیا می گذارد.

تصورش را کنید در یک نمایشنامه برای تئاتر به من نقش زباله جمع کن را بدهند و بگویند زباله ها را خوب جمع آوری کن. من هرچه تلاش هم کنم تا این نقش را خوب به اجرا درآورم، یک زباله جمع کن تئاتر بیشتر نیستم، چرا که نقشی که برای من تعریف شده همین است و چیزی بالاتر از آن نیست.

اما اگر به من بگویند که تو لیلی مجنون و لیلای این داستان هستی، بی تردید هر روز از آن جا که نقش اول داستان را بازی می کنم، رسیدگی ام به خودم بیشتر می شود، لباس های بهتر می پوشم و با ذوق و شوق بیشتری خود را برای بازی بر روی سن آماده می کنم.

برای عشق بازی با خدا، باید نگاهمان را تغییر دهیم

حالا خداوند هستی به من بشر گفته که تو لیلای منی، تو اشرف مخلوقاتی و من تمام جهان را برای تو خلق کرده ام، تا حلال بخوری و بیاشامی. همین خدا که چنین نقشی برای من در نظر گرفته با پستی و بلندی های زندگی می خواهد ما را بزرگ کند تا روحم جلا ببیند و زیباتر و عاشقانه تر به خودش برسم.

خداوند بصیر ما را کامل می خواهد، چرا که از ابتدا در بعد زمانی ما با او در عالم ذر بوده ایم و بعد خالقمان خواسته که باشیم و خلق شدیم و پیمان با او بسته ایم. اگر بدانیم که تک تک ما لیلای داستانی هستیم که خدا برایمان نوشته است، نگاهمان به زندگی تغییر می کند، آن زمان همانی می شویم که او می خواهد، کاری که یک عاشق برای معشوقش می کند.

اگر بدانیم خدا این پادشاه عالمین؛ زیباترین، بهترین، مهربانترین، غنی ترین، رحمان ترین و دارای بهترین صفات است و اینکه نهایت رحمت است و عین رحمت، نهایت حکمت است و عین حکمت، با تمام وجود درک می کنیم که باید به او برسیم و برای رسیدن به خدا حتی اگر مسیر هم دشوار باشد، تحمل آن سختی ها برایمان آسان می شود، عاشق خدا می شویم آن هم به معنای واقعی خودش از ته ته دل.

رفتار عاشقانه سیدالشهداء در کربلا برای استقرار باطن اسلام بود نه اقامه ظواهر دین

عصرهمدان: برای تغییر نگاه و دین خدا چگونه باید باشیم؟

قاجار: عاشق شدن معنایش تنها رعایت ظواهر نیست، که اگر این گونه بود، یزید، شمر و اشقیای دشت کربلا هم نماز می خواندند، قرآن از حفظ بودند و حتی

مستحباتشان هم به جا می آوردند و اگر ما فکر می کنیم که امام حسین (ع) تنها برای اقامه نماز و ظواهر دین قیام کرد و آن گونه به شهادت رسید سخت در اشتباهیم، نهضت حسینی برای اقامه ظواهر دین نبود، بلکه برای باطن دینی بود که نزدیک به فنا شدن بود.

عشق بازی با خدا را امام حسین (ع) به زیبایی تمام معنا کرد، او در صحنه نبرد با دشمنان، تنها عبادت نکرد، بلکه عاشقانه محو در پروردگار عالمین شد و حضرت زینب (س) هم با آن همه سختی و مصیبتی که بر او وارد آمد، فرمودند؛ که جزء زیبایی در کربلا ندیدند.

اگر نگاهمان به زندگی تغییر کند، معنای عاشق بازی با خدا را بهتر می دانیم

آن بانوی ارجمند با نگاه عمیقی که به جهان و پروردگار داشتند، هر لحظه می دانستند که چه نقشی دارند و باید چگونه آن نقش را برای خدا بازی کنند، آنجا که مادر است، مادری می کند، آنجا که خواهر است خواهری، آنجا که فرزندان خود را به میدان نبرد می می فرستد، از خیمه هم بیرون نمی آید، مبادا امام زمانش از او خجل شود.

پس اگر نگاه به عالم هستی این گونه باشد و همه چیز را برای خدا بخواهیم، سختی هایش هم برایمان جذاب می شود.

حجاب هم همین است، به طور قطع رعایت حجاب سخت است، اما اگر نگاهمان به زندگی متفاوت باشد و برای معشوق زندگی کنیم، این رعایت حجاب برایمان بسیار راحت خواهد بود، حتی اگر از خانه و خانواده و از جمع دوستان ما را طرد کنند.

عصرهمدان: برای خوب بودن باید در یک خانواده مذهبی باشیم؟

قاجار: خیر. گاهی وقت ها می گویم چه خوب است که من در یک خانواده غیر مذهبی متولد شدم.

عصر همدان: چرا؟

قاجار: اگر در یک خانواده مذهبی متولد می شدم، شاید دین من دین آبا و اجادی ام می شد و این گونه تشنه علم آموزی و حقیقت نبودم و به دنبال معنای زیبای عبادت نمی رفتم. برخی از این خانواده های مذهبی آنقدر تکرار بر رعایت مسائل شرعی دارند که آدم را خسته و ذله می کنند.

مؤمن مقدس‌ها از دین، دیو دو سر ساخته اند!

عصرهمدان: برخورد بانوان جوان با شما چگونه است و درد و دل های آنان با شما چه بوده؟

قاجار: زمانی که در بین دختران نوجوان و جوان می روم متوجه می شوم، که آنان از تکرار خسته شده اند، از گیر دادن های ظاهری بزرگترها چه والدین و چه معلم ها و مدیرانشان. یکی می گوید روسری ات را جلو بکش، دیگری می گوید مچ دستت را نامحرم نبیند، آن یکی و یا آن مدرسه هم اصرار دارد شرط ورود به مدرسه چادری بودن است.

برخی از این مذهبی ها نه درست می دانند فلسفه این عبادات برای چیست و نه درست حرف می زنند، تنها با قیافه ای اخمو و درهم به رنگ ابروی مادر دانش آموز هم کار دارند و آنقدر از جهنم، عذاب و قهر گفته اند، که این نوجوانان تصورشان از خدا بسیار متفاوت است، آنقدر امر و نهی های مکرر کرده اند و این کار را انجام بده و انجام نده بر زبان آورده اند که فرد مقابل را با یک حجم بالایی از دستورات روبرو می کنند، که او بگوید اصلاً ما دین شما را نخواستیم.

این مؤمن مقدس ها نسبت هایی به دین می دهند که هیچ کجای دین آورده نشده است و از دین یک دیو دو سر، سخت و خشن با جهنم و آتش ساخته اند، در حالی که دین خدا ساده و بی آلایش است.

آنان نه بیان درستی دارند، نه فلسفه درستی از حجاب و یا نماز می دانند، زمانی هم که فرزندانشان چه پسر و چه دختر از آنان درباره مسائل بنیادین دین سؤال می پرسند وامصیبتا سر می دهند که این چه سؤالاتی است که فرزندانشان می پرسند، آن قدر دایره ای را برای خود کشیده و تنگ کرده اند که گاهی اوقات پای خودشان از آن دایر بیرون می زند و بعد صدایش در می آید.

یکی به مؤمن مقدس ها بگوید؛ حجاب تنها چادر نیست

عصرهمدان: آیا حجاب تنها چادر است؟

قاجار: خیر. خداوند رحمان برای ما یک حداقل ها و یک حداکثرهایی قرار داده است و هیچ کجا هم تأکید نکرده که حجاب حتماً چادر است، بلکه می گوید به گونه باشید که جلوه گری نکنید حالا یکی با مانتو و روسری چنان حجابی دارد و با متانت و وقار و حیای خود را حفظ می کند که از صد تا چادری که قهقه در خیابان سر می دهند بهتر است.

تصور کنید خدا می خواهد نمره حجاب دهد می گوید از 12 تا 20 نمره قبولی است، حالا اگر کسی چادر به سر داشته باشد خوب است، حجاب برتر است و نمره اش 20. اما همانی که حتی با بلوز و شلوار حجابش را به طور کامل حفظ کرده و برجستگی های اندامش مشخص نیست، آن هم خدا نمره قبولی داده و نور حجاب بر پشیبانی او زده و یا آن که نمازش را حتی آخر وقت می خواند مهر نماز خوان بر او می زنند و نمی گویند که فرد بی نماز است.

خداوند همین را هم قبول دارد. پس چرا باید آنقدر سخت بگیریم که همین حداقل ها را هم عده ای رعایت نکنند. چه بسا اگر خوش برخورد باشیم این افراد برای کسب نمره بالاتر بیشتر تلاش کنند و از در لجاجت با ما وارد نشوند.

برای استقرار دین داری صبوری نیاز است

عصرهمدان: حالا با این اوضاع جامعه چه باید کرد؟

قاجار: نباید از همان ابتدا بر سر نوجوانان به یک باره حجم عظیمی از امر و نهی های دین را آوار کنیم که بگویند ما اصلاً این دین را نخواستیم، نمی دانم چرا برخی هیچ گاه از زیبایی های دین برایمان نگفته اند؟

اگر می خواهیم حجاب در جامعه به نُرم اصلی خود برسد، باید از این امر و نهی های تکراری و ظاهری دور شویم و اصلاً رها کنیم، نه اینکه رهای مطلق، بلکه با عمل خود بیاییم از زیبایی های دین بگوییم از اصل وجودی دین حرف ها بر زبان آوریم، البته با زبان عمل، چرا که کسی که مؤمن واقعی می شود و نگاهش به زندگی تغییر می کند خودش می داند که حجاب هم خوب است و آن را رعایت خواهد کرد. ما اصل دین را رها کرده ایم و به جزئیاتش گیر می دهیم!

بارها شده در میان جمع دختران دبیرستانی سخنرانی کرده ام و یک بار هم به آنان نگفته ام حجاب را رعایت کنید بلکه تنها و تنها از اصل وجودی دین و نوع نگاه به زندگی برایشان سخن گفته ام و آنان خود متوجه شده اند که حجاب و یا اقامه نماز به عنوان بخشی از دین نیاز است که باید انجام شود و مدیرانشان از اینکه تعدادی از آن نوجوانان بدون آن که درباره حجاب سخنی گفته باشم، محجبه شده اند تعجب کرده اند.

شیطان برای آن که یک فرد را فریب دهد به یک باره نمی گوید مثلاً برو زنا کن، بلکه به طور مثال کم کم می گوید بیا کنار پنجره، بار دیگر هم بیا، و روزها و روزها این کار را تکرار می کند و ادامه می دهد؛ که حالا بیا به بیرون از پنجره را نگاه کن و بعد با فلان فرد قرار بگذار و الی آخر. شاید شیطان 10 سال و حتی بیشتر برای آن که یک فرد را فریب دهد زمان می گذارد، بعد ما می خواهیم با یک سخنرانی و با امر و نهی های تکراری به یک باره از فردی بی حجاب بخواهیم حجاب داشته باشد؟! نخیر، این گونه اگر باشیم، راه به جایی نمی بریم.

مؤمن مقدس ها با نسبت قید و بندهای دروغین به دین، مردم را دین گریز کرده اند

عصرهمدان: چرا برخی دین گریز می شوند؟

قاجار: دختر من را از یک مدرسه مذهبی بیرون کرده اند، باورتان می شود؟ به این بهانه که نکند مادر سایر دانش آموزان متوجه شوند که من در یک خانواده غیرمذهبی زندگی کرده ام و برایشان اُفت داشته باشد که با دختر من رفت و آمد کنند! این قید و بندهای ظاهری که اصلاً در دین ما وجود ندارد را به دین نسبت داده اند و با اسم اسلام، مردم را از دین زده می کنند واگر هم دو تا سؤال از آنان بپرسیم پاسخش را هم ندارند.

چرا با مهربانی و با لبخند دین را تبلیغ نمی کنیم دین مختص بانوان چادری و یا مردان ریشو نیست، خیلی ها از بانوان را دیده ام چادری نیستند و خیلی از مردان هم ریشو نبودند و دکمه یقه یشان را تا آخر نبسته اند، اما حداقل های دین خدا را رعایت می کنند و چه بسا تعدادی از این بانوان، مادران نمونه ای باشند که آداب و معاشرت را خوب می دانند و مدام ایراد زندگی دیگران را نمی گیرند.

پس اگر بدانیم در این دنیا نقشمان چیست وچه وظیفه ای داریم بهتر زندگی می کنیم و اصلاً به دیگری به اصطلاح گیر نا به جا نمی دهیم و سعی می کنیم عیوب خودمان را اول برطرف کنیم و بعد در عمل به دیگران بیاموزیم که چه رفتاری خوب است و چه رفتاری ناپسند.

جالب است بدانیم همان افرادی که احساس می کنند مذهبی هستند و متأسفانه حرفشان در جامعه ما خریدار دارد، تنها شعار سر می دهند، از دین یک چیز عجیب و غریب ساخته اند با خطوط سیاه و سفید. شاید برخی از اینان از جنس روحانیت و حوزه های علمیه هم باشند که تنها ظواهر را رعایت می کنند و سختی های بسیار به دین نسبت می دهند، چنانچه امروز می بینیم که بخش هایی از سخنان استاد من آقای فاطمی نیا را در صدا و سیما سانسور می کنند! برای چه؟ از چه می ترسند، از تغییر؟ تغییر اگر برای دین خدا باشد چه ایرادی دارد؟ اکنون درک می کنم که چرا می گویند زمانی که امام زمان (عج) ظهور می کنند، حتی عده ای از علما به مخالفت با ایشان بر می خیزند!

دیوار اعتقادات برخی از ما کج و ماوج است که با یک فوت فرو می ریزد

عصرهمدان: برخورد برخی مذهبی ها با شما چگونه است؟

قاجار: در رفت آمد یکی از آن مذهبی نماها با ما به من خُرده گرفتند که چرا پیانو در خانه ات است؟ خب باشد چه اشکالی دارد؟! پیانو برای دخترم است و او هم از مرجع تقلیدش سؤال پرسیده و گفته که ایرادی ندارد.

چرا برخی از اینان درک نمی کنند که موسیقی یک علم است، خود علامه حسن زاده آملی نگاه ویژه ای به موسیقی داشت، علامه طباطبایی هم کتابی درباره علم موسیقی دارد، فارابی هم می گویند صاحب علم موسیقی بوده. موسیقی یک موهبت الهی است، البته نه موسیقی ساسی مانکن جلف امروزی.

برخی از ما مذهبی ها چهار تا آجر کج روی یکدیگر گذاشته ایم و این شده دیوار اعتقاداتمان که کج و ماوج است و با یک فوتی فرو می ریزد و چنان از این چهار آجر کج محافظت می کنیم گویا یک دژ محکم ساخته ایم! در حالی اگر کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) را بخوانیم خواهیم دید که خیلی از ما دچار شرک خفی و یا عام هستیم.

چرا هیچ گاه از زیبایی های دین برای نوجوانان نمی گوییم؟

عصرهمدان: چگونه برای نوجوانان از حقیقت دین بگوییم؟

قاجار: تمام دین و عبادات آن سرشار از حکمت است و هر کدام فلسفه خود را دارد. ما بدون آن که فلسفه سوره حمد و تفسیر زیبای آن را با زبان مناسب برای نوجوانان بیان کنیم، تنها می گوییم این نحوه نماز خواندن است و برای او از فلسفه و اسرار نماز و اذکار هرگز نگفته ایم.

من نمی دانم چرا هیچ گاه برخی از زیبای های دین و حلال های آن برای نوجوانان سخن به میان نمی آورند و تنها سرشان را زیر برف کرده اند.

پاسخ های کلیشه ای و تکراری شبهات امروزی را برطرف نمی کند

دوستی دارم که حتی حجاب را هم به صورت علمی به اثبات می رساند. امروزه برخی روانشناسان ثابت کرده اند که افرادی که مراودات بیشتری با اقوام و خویشان خود دارند، عمرشان طولانی تر است. این مسئله را ما مسلمانان از قرن ها قبل می دانیم چرا که در روایات بسیاری آمده که صله رحم طول عمر را زیاد می کند.

بنابراین باید دین به گونه ای بیان شود که تشنه آموختن در این مسیر شویم و باید هر لحظه آنقدر خودمان قوی باشیم که شبهات ایجاد شده را با پاسخی جامع برطرف سازیم نه با فرار از آن. اما برخی از این به ظاهر مذهبی ها پاسخ های کلیشه ای از قبل آماده برای سؤالات دارند و عرضه می کنند برای همین است که دیگر خریداری ندارد.

یک عمر پوسته ظاهری دین را گفته اند و باطنش را رها کرده اند

یک عمر تنها پوسته ظاهری دین را نمایان ساخته و از آن گفته اند و باطنش را رها کرده اند، در حالی که می بایست شنا کردن را نشان دهیم تا در دریای عظیم دین به جستجوی حقیقت بپردازیم.

نقش قصه زندگی ما باید عشق بازی با خدا باشد

عصرهمدان: باید چگونه زندگی کرد؟

قاجار: باید بدانیم مسافر هستیم و وقتمان کم است. چگونه برای یک سفر معمولی از چند روز قبل خود را آماده می کنیم و وسایل سفر را می بندیم. آیا برای سفر آخرت نباید خود را آماده کنیم؟ اگر ندانیم برای چه آفریده شده ایم، یک زندگی بیهوده و بی هدفی را می گذرانیم که در آن تنها می خوریم و می خوابیم، سختی هایش را با هزار بد و بیارا گفتن به این و آن سپری می کنیم و نهایت کار را با چند نماز و حجاب از روی عادت به پایان می رسانیم، بدون آن که بدانیم برای چه خلق شده ایم و این عبادات برای چیست!

هر کسی در این دنیا قصه زندگی خود را دارد، تنها باید بدانیم نقش اصلی ما هستیم و به دنبال آن باشیم که برای چه آفریده شده ایم و این نقش را به خوبی بازی کنیم. باید بدانیم که هر یک از ما لیلای خداییم و عشق بازی با خدا را درک کنیم.

عصرهمدان: از این که ساعت‌ها وقت با ارزش خود را برای تشنگان حقیقت گذاشته‌اید قدردان شماییم.

انتهای پیام /