پاشنه آشیل ما در فضای مجازی سواد رسانهای است / رسانهها در وقایع اخیر موضع انفعالی داشتند
امروز پاشنه آشیل ما در فضای مجازی سواد رسانهای است و بحث عدم سواد رسانه در کشور ما دلایل مختلفی دارد. جای سؤال است که چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرروش و سایر نهادهای متولی برنامه ریزی لازم را برای آموزش در این زمینه فراهم نمیکنند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرصادنیوز، ویژه برنامه گفتگو با موضوع نقش رسانه ها در اغتشاشات اخیر به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور شعیب نظری و مهدی بستار از فعالان رسانه ای استان به عنوان کارشناسان و نیز جمعی از اصحاب رسانه امروز شنبه در محل سالن اجتماعات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمانشاه برگزار شد. در ادامه به برخی مسائل مطرح شده در ابن نشست میپردازیم.
رسانههای رسمی قافیه بازی را باختند
شعیب نظری:
در گذشته انتشار برخی اخبار تا به دست مردم برسد چند روز طول می کشید اما امروز شاهد آن هستیم حد و مرزی برای رسانه های امروزی وجود ندارد.
فرهنگ استفاده از فضای مجازی بسیار با اهمیت است اما آیا فرهنگ استفاده از آن را به مردم آموزش داده ایم و وقتی این کار انجام نشده نباید توقع سواد رسانه ای از جامعه داشت.
بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است و کشورهای پیشرفته از 40 سال گذشته برای آموزش سواد رسانه ای برنامه ریزی کرده اند.
امروز پاشنه آشیل ما در فضای مجازی سواد رسانه ای است و بحث عدم سواد رسانه در کشور ما دلایل مختلفی دارد. جای سوال است که چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرروش و سایر نهادهای متولی برنامه ریزی لازم را برای آموزش در این زمینه فراهم نمی کنند. امروز شاهد آن هستیم در خانواده ها فرزندان بازی گردان های فضای سیاسی خانواده ها بدلیل اشراف بیشتر بر فضای مجازی هستند.
مرجعیت رسانه ای را از دست داده ایم چون در کشور ما فضای رسانه ای رهاست و مدیریت شده نیست و ساز و کار و استراتژیک مناسبی برای آن تعریف نشده در حالی که می بینیم در خارج از مرزها اصلا بدین گونه نیست کا اینکه شاهد هستیم دانش آموختگان هر رشته در رشته های مرتبط مشغول بکار خواهند شد.
در کشور ما موضوع رسانه فضای بازی است و هر کسی اجازه محتوا و انتشار را دارد. رسانه های رسمی ما قافیه بازی را باختند و ما از این لحاظ عقب هستیم.
با تمام تفاسیر اعتقاد دارم امروز نظام جمهوری اسلامی ایران طی اتفاقات اخیر در مظلوم ترین حالت ممکن قرار گرفته است و موضوع نقش داشتن خود نظام در این شرایط را نباید نفی کنیم.
سواد رسانه کلید واژه ای برای ایجاد انشقاق بین مردم عادی و رسانه ها است
مهدی بستار:
سواد رسانه موجب ایجاد یک شکاف شده است.
اگر بحث سواد رسانه مطرح می شود منظور این است فرد به یک قدرت تشخیصی برای تمیز قائل شدن بین واقعیت و غیرواقعیت برسد و چه کسی می تواند تضمین کننده این مقوله باشد که سواد رسانه ای فردی از فرد دیگر بیشتر است.
انسان ها در دنیای امروز که عصر ارتباطات و اطلاعات است، خود را با محیط پیرامون وقف می دهند و اگر میگوییم انسان ها صاحب اختیار و حق انتخاب هستند باید پذیرفت هر فردی در حیطه دنیای خود قطعا صاحب خرد است هر چند ممکن است تفاوت هایی در ملاک ها، شاخصها و... وجود داشته باشد.
سواد رسانه کلید واژه ای برای ایجاد انشقاق بین مردم عادی و رسانه ها است. اعتقاد دارم آبشخوری که اطلاعات، اخبار و تحلیل ها از آنها گرفته میشود متفاوت است و هر کس به اندازه دانش خود، جهان بینی، نگرش زیستی، تجربه دنیا و... برداشتی متفاوت از وقایع خواهد داشت و براساس دلایل دیگر واژه سواد رسانه را کاملا رد میکنم.
در فضای امروز و اتفاقاتی که در کشور رخ داده است به تحلیل ها، رسانه های کشوری و محلی نقد شدید و انتقادات جدی دارم. رسانه ها در حوادث اخیر در موضع انفعالی قرار گرفتند و شاید دلیل آن عدم داشتن تحیلیل از ماجراست و دچار خطای تحلیل شدند.
نظری:
سواد رسانه ای موضوعی ذاتی نیست و نباید انتظار داشت هر فردی بنا به ذات خود نسبت به موضوعات آگاهی داشته باشد و اگر این بود نیازی به آموزش وجود نداشت. سواد رسانه ای مانند ذائقه است و وقتی خوراکی به شما تعارف می شود آنچه براساس میل است باید پذیرفت و آنچه برخلاف آن است، نبایذ پذیرفت.
برخی جاها نیاز داریم تا تحلیل ها و تفسیرها را به درستی در رسانه ارائه داد. ما به دلیل اینکه انسان هستیم دیدگاه های متفاوتی هم داریم.
رفتار صدا و سیما را در قضیه فوت خانم مهسا امینی دیدم. این رسانه آنگونه که باید عمل نکرد و خسارت آن را دیدیم. چرا فیلمی که از پدر وی در بیمارستان داشت را زودتر منتشر نکرد؟ فیلمی که فاصله آن با وقوع حادثه بسیار کم بود را چرا انقدر دیر پخش کرد در حالی که خیلی می توانست تاثیرگذار باشد. اجزا را در اختیار داشتبم ولی قوه تجزیه و تحلیل از آن را نداشتیم.
ما فکر میکنیم تصمیماتی که در حوزه رسانه ای ما به ویژه رسانه ملی گرفته میشود باید از جاهایی تایید شود که این درست نیست. خبر برای اثرگذاری فرصتی طلایی داردو اگر از بین برود بی فایده است.
دچار انفعالی شدیم که ناشی اژ عدم قدرت تصمیم گیری برای ورود کردن به یک مسئله است که مبادا این ورود ما گران تمام شود.
روز گذشته شاهد پیروزی تیم ملی فوتبال بود. چه تعداد رسانه در پوشش این شادی مردم گامی برداشتند. برخی از رسانه های ما حتی درباره شادی و غرور ملی هم سکوت را ترجیح دادند.
بستار:
در شرایط امروزی دلجویی کردن از مردم با اهمیت است. در حال حاضر با پدیده ای کاملا اجتماعی مواجه هستیم که دارای یک پوسته و هسته است. وقایع اخیر شاید پوسته آن سیاسی باشد و از ماجرای درگذشت مهسا امینی شکل گرفت اما این پدیده از همان ابتدای انقلاب وجود داشت.
این پدیده اجتماعی کهجنبه ای سیاسی پیدا و شعارهای ساختارشکنانه در آن نمود پیدا کرد، رسانه های ما را منفعل کرد که اگر یکرسانه اظهار نظری کند مقابل نظام ایستاده است.
پوسته این ماجراها سیاسی بود و هسته و قسمت عمیق آن اتفاقاتی بود که در لایه های زیرین جامعه روی می دهد و ای کاش حاکمیت ما بجای برخوردهای دهه شصتی (که شاید لازمه آن زمان بود و نگاه امنیتی به مقوله های اجتماعی را میطلبید) با درابت بیشتری برخورد می کرد.
ولی در حال حاضر با پدیده های اجتماعی فقط باید با دید اجتماعی برخورد کرد، نگاه جامعه شناختی و روانشناختی داشت که متاسفانه حاکمبت مابه پدیده های اجتماعی با نگاه امنیتی برخورد می کند. یعنی وقتی اتفاقی روی می دهد به دنبال مقصر در خارج از مرزها است (هر چند به هر حال منافعی برای اتفاقاتی که روی می دهد قطعا وجود خواهد داشت).
تفاوت زیست بین نسل هاو نگاه متفاوتی که به قضایا وجود دارد، ریشه بسیاری از اتفاقات و اختلاف نظر ها است. نسل های امروزی نگاه متفاوت تری نسبت به ما، نسل های پیش از ما و حاکمیت دارند حاکمیتی که عمده اداره آن با نسل های گذشته است.
انسان تحول خواه است و نسل جدید با نگاهی متفاوت تر به زندگی تحول خواه هستند؛ این شکاف نسلی در کشور ما ایجاد شده است و باید دید با آن چگونه برخورد کرد آیا باید برخورد امنیتی با این قضیه داشت؟
درگذشت مهسا امینی با هر روایتی یک جرقه بود که نباید روی می داد، یک خطای استراتژیک بود و شاید اگر خطاکار این قضیه که قطعا کل نظام نبود، فرد خطاکار پاسخگوی خطاهای خود میشد قطعا این اتفاقات روی نمی داد.
اتفاقات به اختلاف سلیقه و تفاوت نسل و شیوه سلیقه ها بازمیگردد. جوان های امروز سلیقه های متفاوتی دارند.
به صراحت با فیلترینگ مخالفم
نظری:
معتقدم تعریف ما از رسانه غلط است و اگر تعداد مخاطب رسانه ما به اندازه تعداد نفرات خانواده باشد موظفیم برای اغنای این افراد تلاش کنیم. مدیران علاوه بر اینکه خود سواد رسانه ای ندارند، تعریفشان از مقوله رسانه غلط است و به همین دلیل وقتی کشور ما وارد اینچنین فضایی می شود دستمان خالی می ماند. رفتار رسانه ای تیم دولت را در نظر بگیریم؛ در وقایع اخیر چه استراتژی تعریف کرده بودند؟!
واقعیت این است نظام حاکمیتی کشور ما برای پیاده نظام رسانه ای خود در فضای رسانه ای هیچ برنامه ای ندارد و چه بسا موازنه بسیار کمی هم که در این زمینه وجود دارد که برگرفته از پیاده نظام رسانه ای کف خیابان است.
به صراحت با فیلترینگ مخالفم؛ باید برای افکار عمومی اغناسازی کنیم. بهترین تجهیزات، اینترنت پرسرعت و.... در اختیار کسی است که در آن سوی مرزهاست، محتوای تولیدی را به کشور ما پمپاژ می کنند در مقابل درون کشور ما برای بارگذاری یک خبر به نفع نظام باید درگیر سرعت اینترنت باشیم. ما نیروهایمان را از دست داده ایم. باید پذیرفت رسانه های داخلی در ایجاد وضع فعلی نقش داشتند؛ ما امروز به این نقطه نرسیدیم، سیکلی طی شده و در این سیکل رسانه های ما یک سری افراد را پرورش و بالا اوردند. اگر این همه انسان جسور و کاربلد و انقلابی و.... داشتیم پس چرا وضع ما اینگونه است؟ چرا در این نقطه ایم؟
اینها همگی حاصل بی توجهی است؛ مسئولان نظام و حاکمیت مخصوصا افراد متولی کوتاهی کرده و میکنند.
برای برد تیم ملی فوتبال مقابل ولز هیچ برنامه ریزی نداشتیم و نهایت کاری که برای این برد احتمالی صورت گرفت توزیع پرچم بود. کدام سیستم در کشور ما برای بازی ایران و آمریکا که میتوان بهترین بهره برداری ها را از آن کرد، برنامه ریزی دارد؟ در حالی که می توان بزرگترین و بهترین بهره برداری را از آن کرد.
رسانه های ما در حال حاضر در موضع ضعف قرار گرفته اند چون استراتژی ندارند، ایده پرداز نیستند و قوه تحلیل و تجهیز ندارند. محتوای رسانه ای باید برای کسانی تولید شود که نیاز به اغنا دارند نه افرادی که همه چیز را قبول دارد.
جوانان معترض را ببینید و مشکلاتشان را بشنوید
بستار:
امروز با یک پدیده اجتماعی مواجه هستیم که واقعیت این است جدای از اختلاف دیدگاه و شکاف نسل ها، مردم به شدت معترض هستند، با گرانی ها (ربطی به این دولت و آن دولت هم ندارد)، اختلاف طبقاتی، نداشتن هویت های فرهنگی معترض هستند.
در شهر کرمانشاه از نمادهای فرهنگی استان نمونه ای مثال بزنید. چه کاری در استان صورت پذیرفته که من به عنوان شهروند حس تعلق خاطر به فرهنگ شهر داشته باشم؟ اتفاقی که از دهه هفتاد در شهر کرمانشاه روی داده تا به امروز انگشت شمار است. آسفالت خیابان، احداث پل و افتتاح خیابان جزو ساده ترین حقوق شهروندی است و وظیفه مسئولان همین است و اتفاق خاصی روی نداده است.
جوانان معترض را ببینید و مشکلاتشان را بشنوید.
اقای مسئول مردم نمی پذیرند، 40 سال است شما گفته اید و نپذیرفته اند که اگر غیر از این بود وضع ما این نبود. کسی دوست ندارد به مملکت و اموال مردم آسیب برسد ولی مردم معترض هستند.
رسانه های ما منفعل هستند چرا که یک خوراک تزریق شده از اتاق فکر خاصی را گرفته و منتشر میکنند یا میترسند که اگر ورود پیدا کنند کنش سیاسی کرده اند و مشکلاتی برای آنها به وجود بیاید؛ که واقعا اینگونه نیست. چرا باید اشتباهات مسئولین برای نظام هزینه داشته باشد؟
رسانه ای که در لفافه صحبت می کند کرکره اش را باید پایین کشید / راه اصلاح شرایط فعلی از صندوق های رای می گذرد
نظری:
برخورد با اغتشاش در همه جای دنیا یکی است و می گویم اعتراض ها را قبول دارم و در برهه کنونی اعتراض وارد است به ویژه به دولت اقای رییسی و رفتار اقتصادی وارد است و مجلس برای ورود به این قضیه کوتاهی و کم کاری می کند. ما نیز به وضع موجود معترض هستیم ولی با اغتشاش موافق نیستم.
من اگر در نظام کاره ای بودم برخی افراد را بازداشت نمیکردم چرا که اسلام دین رحمانیت، گفتمان و بزرگواری است و همانگونه که میدانیم تمام این مسائل و رخدادهای طول انقلاب به کرار در صدر اسلام دیده شده؛ رفتارهای پیامبر و ائمه را دیده ایم و اینکه از آنها الگو برداری نمیشود، ضعف وجود دارد.
در برخی رویدادها گاهی شنیده می شود" کار خودشان است" این خودشان چه کسانی هستند؟ اگر مجلس ما انقدر سیاست داشت که اینچنین برنامه هایی بچیند و دولت ما انقدر درایت داشت که چنین سناریوهایی بنویسد، ما صد سال پیش ژاپن شده بودیم.
کسانی که در خیابان ها اغتشاش می کنند تنها یک درصد هستند ولی باید دانست 90درصد مردم به شرایط فعلی اعتراض دارند ولی راه اعتراض ما از جای دیگری است. به مردم بگوییم راه اصلاح شرایط فعلی از صندوق های رای می گذرد، قوانین باید بازبینی و اصلاح شود.
مسئولانی که باعث و بانی وضعیت موجود شده اند، خود مدعی هستند!
بستار:
برآیند تمام تبعیض ها، ظلم ها و شیوه های غلط حکمرانی علاوه بر نقاط مثبتی که وجود دارد، بی اعتمادی مردم به سیستم است که حاصل مجموع سال های گذشته است.
شاید علت منفعل بودن رسانه های استان طرف دولت بودن (یعنی حاکمیت) و دروغ به خورد مردم دادن است. وقتی رسانه از حقوق مردم نمی نویسد و از حق آنها دفاع نمی کند طبیعی است مردم اقبالی به آنها نداشته باشند.
در دنیای امروز مردم باهوش هستند، می فهمند و حاصل این مقوله انتخاب رسانه های دیگری بجز ما است. حیف است کشور ما به این سمت و سو برود، بزرگان باید به میدان بیایند و کسی که باید پیشقدم شود حاکمیت است.
مسئولانی که باعث و بانی وضعیت موجود شده اند، خود مدعی هستند! شرایطی است که شما به وجود آورده اید. شما متهم ردیف اول وضعیت موجود کشور ایران با پیشینه، تاریخچه، هزاران سال تمدن وفرهنگ هستید! مردم میخواهند آنگونه که دوست دارند زندگی کنند.
انتهای پیام /