پایان قرن چینی / ایالات متحده چین را زیادی جدی گرفت!
اقتصادنیوز: شواهد نشان می دهد بسیاری از ناظران قدرت ظاهری چین را بیش از حد برآورد کرده اند. چالشهای اخیر برای اقتصاد چین باعث شده که برخی از مردم به ارزیابی مجدد قدرت چین بپردازند. اما موانع در برابر رشد قدرت چین بسیار فراتر از بخش اقتصادی است - و عدم پذیرش این واقعیت ممکن است نحوه نگرش سیاست گذاران و عموم مردم به تغییر گرانش ژئوپلیتیک در آنچه زمانی «قرن چین» نامیده می شد، مخدوش کند.
به گزارش اقتصادنیوز، نیمی از آمریکایی هایی که به نظرسنجی اواسط سال 2023 از مرکز تحقیقات پیو پاسخ دادند، چین را بزرگترین خطر برای ایالات متحده قلمداد کردند و روسیه با 17 درصد در رتبه دوم قرار گرفت. بررسی های دیگر، مانند شورای امور جهانی شیکاگو، یافته های مشابهی را نشان می دهد. به نظر می رسد شخصیت های ارشد در دولت های اخیر ایالات متحده با این ارزیابی موافق هستند. در سال 2020، جان راتکلیف، مدیر اطلاعات ملی در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، نوشت که پکن در نظر دارد از نظر اقتصادی، نظامی و فناوری بر ایالات متحده و سایر نقاط کره زمین تسلط یابد. استراتژی دفاع ملی کنونی کاخ سفید چندان نگران کننده نیست و از چین به عنوان "چالش سریع" ایالات متحده یاد می کند - اشاره ای که به قول وزیر دفاع لوید آستین، ظاهرا به این معنی است که چین "قصد تغییر شکل ساختار بین المللی را دارد".
پایان قرن چینی!
شواهد نشان می دهد، بسیاری از ناظران قدرت ظاهری چین را بیش از حد برآورد کرده اند. چالشهای اخیر برای اقتصاد چین باعث شده که برخی از مردم به ارزیابی مجدد قدرت چین بپردازند. اما موانع در برابر رشد قدرت چین بسیار فراتر از بخش اقتصادی است - و عدم پذیرش این واقعیت ممکن است نحوه نگرش سیاست گذاران و عموم مردم به تغییر گرانش ژئوپلیتیک در آنچه زمانی «قرن چین» نامیده می شد، مخدوش کند. با این حال در برآورد قدرت جامع چین، ایالات متحده در معرض خطر تخصیص نادرست منابع و توجه قرار می گیرد و آنها را به سمت تهدیدی سوق می دهد که آنقدرها که تصور می شود قریب الوقوع نیست. نمی توان گفت چین ضعیف است یا در شرف فروپاشی قرار دارد. اما زمان آن فرا رسیده که درک آمریکایی ها از قدرت همه جانبه کشور را درست اندازه گیری کنیم. این فرآیند شامل قدردانی از دستاوردهای عظیم چین و چالش های مهم آن است. انجام این کار، ماموریت بسیار مهمی است زیرا ایالات متحده و چین به دنبال بازتعریف روابط اسیب دیده شان هستند.
آنگونه که کانورسیشن نوشته، یکی از دلایل اصلی این تصور غلط این است که از راه دور، چین یک غارتگر غیرقابل توقف به نظر می رسد. اعداد سطح بالا ناظران را خیره می کند: پکن بر اساس نوع اندازه گیری، بزرگترین یا دومین اقتصاد بزرگ جهان را در اختیار دارد. بودجه نظامی به سرعت در حال رشد و تعداد فارغ التحصیلان مهندسی و ریاضی بسیار بالاست. این بازیگر بر پروژههای زیرساختی عظیم نظارت میکند. اما این معیارهای چشم نواز روایت گر تمامی داستان نیست. چین با انبوهی از مشکلات غیرقابل حل مواجه است. اقتصاد این کشور که تا همین اواخر غیرقابل توقف تصور می شد، به دلیل کاهش تورم، نسبت رو به رشد بدهی به تولید ناخالص داخلی و تأثیر بحران املاک و مستغلات متزلزل گشته است.
تصویری متزلزل
تنها اقتصاد چین نیست که بیش از حد ترسیم شده است. در حالی که پکن تلاش قابل توجهی را برای ایجاد قدرت نرم خود انجام داده، با وجود شرکای تجاری مشتاق خود از دوستان کمتری نسبت به آنچه انتظار می رود برخوردار است. کره شمالی، پاکستان، کامبوج و روسیه ممکن است چین را متحد مهمی به حساب آورند، اما این روابط به اندازه روابطی که ایالات متحده در سطح جهان از آن برخوردار است، قوی نیستند. حتی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، با توجه به روابط نزدیک این کشور با بازیگرانی چون ژاپن، کره جنوبی و استرالیا، استدلال محکمی وجود دارد که می گوید واشنگتن از نفوذ بیشتری برخوردار است. علاوه بر این، جمعیت چین در حال پیر شدن است. در سال 2016، این کشور 1.4 میلیاردی حدود 18 میلیون تولد داشته است. در سال 2023، این تعداد به حدود 9 میلیون کاهش یافت. این سقوط نگران کننده نه تنها با روند رو به کاهش جمعیت در سن کار مطابقت دارد، بلکه نشان دهنده بدبینی شهروندان چینی نسبت به آینده این کشور است.
کمپین گسترده ضد فسادی که پکن آغاز کرده، پاکسازی ارتش این کشور و ناپدید شدن چهره های تجاری برجسته، همگی به دولتی اشاره دارد که به دنبال مدیریت ریسک های قابل توجه است. تصویر ظهور چین توسط حزب کمونیست حاکم پرورش مییابد، که با وسواس به دنبال ساخت و کنترل روایتها در رسانههای دولتی است و فراتر از آن، این بازیگر را دانا، دوراندیش و استراتژیک نشان میدهد. شاید این استدلال مخاطبانی را در بخشهایی از ایالات متحده بیابد که نگران افول خود هستند. البته، خطرات زیادی در پیش بینی فروپاشی چین وجود دارد. بدون شک، این کشور از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 شاهد دستاوردهای عظیمی بوده است، چین ممکن است درگیر "چالش سرعت" باشد که بسیاری در ایالات متحده بر آن تاکید دارند. اما همچنین با چالشهای داخلی قابل توجهی روبرو است که اغلب در ارزیابی قدرت همهجانبه کشور به رسمیت شناخته نمیشوند. از آنجایی که ایالات متحده و چین به دنبال تداوم یک رابطه دشوار هستند، ضروری است که افکار عمومی آمریکا و سیاستگذاران واشنگتن چین را سه بعدی ببینند - نه یک کاریکاتور مسطح که متناسب با نیازهای لحظه باشد. در غیر این صورت، خطر شعلهور شدن شعلههای بیگانههراسی و نادیده گرفتن فرصتهای مشارکتی که به نفع ایالات متحده است، وجود دارد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید