پدر استقلال از زبان یکی از بهترین شاگردهایش؛/ پورحیدری یک شخصیت استثنایی بود
«هیچکس نتوانست جای مرحوم پورحیدری را در استقلال بگیرد؛ او اگر حرفی میزد پای آن میایستاد و خیلی از کارها را یکتنه پیش میبرد.»
به گزارش ورزش سه، حالا دقیقا شش سال از درگذشت منصور پورحیدری میگذرد و همزمان با ششمین سالگرد فوت اسطوره باشگاه استقلال به سراغ شاهرخ بیانی رفتیم تا با او درباره این پیشکسوت فقید فوتبال ایران صحبت کنیم.
بیانی که در دورهای زیر نظر منصور پورحیدری در جمع آبیپوشان توپ میزد و پس از آن هم همواره ارتباط خوبی با سرمربی سابق خود داشت، در این گفتوگو درباره خصوصیات اخلاقی و فنی پورحیدری و علاقه او به استقلال صحبت کرد.
این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
* همانطور که میدانید امروز سالگرد مرحوم پورحیدری است که شما سالها ارتباط خوب و نزدیکی با ایشان داشتید. بله منصورخان اولین مربی من بود؛ سال 56 که من به تیم تاج آمدم، ایشان کمک آقای جکیچ بود و در کنار این بزرگان بودیم. من با منصور خان زندگی کردم و خیلی خوشحال بودم که ایشان اولین مربی من بودند و پس از آن هم سرمربی شدند. او یک آدم استثنایی بود که هیچکس از او رنجیده نشد؛ بسیار باشخصیت، باکلاس و با پرستیژ بود و عاشقانه استقلال را دوست داشت و تمام زندگیاش را وقف تاج و استقلال کرد. من چیزهای زیادی از مرحوم پورحیدری یاد گرفتم. اگر از تمام شاگردانش سوال کنید، حتی یک نفر هم نیست که از ایشان رنجیده شده باشد و حتی کسانی هم که رزرو بودند و بازی نمیکردند، هیچوقت به او بی احترامی نکردند. در اواخر زندگی ایشان، ما بیشتر زمان روز را در کنار هم میگذراندیم؛ او یک آدم خاص بود و جایش واقعا خالی است. هیچکس نتوانست جای مرحوم پورحیدری را در استقلال بگیرد؛ درست است که مرحوم ناصر حجازی هم از بزرگان باشگاه استقلال بودند اما منصورخان یک انسان خاص بود. روحش شاد.
* تفاوت مرحوم پورحیدری با بقیه مربیان و بازیکنانی که در استقلال حضور داشتند چه بود که باعث شده شما هم از کلمه "استثنایی" برایشان استفاده کنید؟ ایشان دروغ نمیگفت و هر اتفاقی هم میافتاد، خودش بود؛ هیچکس هیچ دروغی حتی دروغ مصلحتی از ایشان نشنید. اگر حرفی میزد پای آن میایستاد و خیلی از کارها را یکتنه پیش میبرد؛ زمانی که بعضی از بازیکنان نمیخواستند به استقلال بیایند، از جیب خودش هزینه میکرد و حتی یک مغازه خیلی بزرگ داشت که آن را هم به خاطر استقلال فروخت. مرحوم پورحیدری یک آدم خاص و استثنایی بود و همه این را میدانند. با وجود اینکه گاهی بعضی از بازیکنان نیمکت نشین از سرمربی ناراحت میشوند و پرخاش میکنند اما هیچکس از ایشان ناراحت نشد. استثنا بود... واقعا استثنا بود!
* جدای از بحث مالی، آقای پورحیدری از چه چیزهایی به خاطر استقلال گذشتند؟ همه به هر دری میزنند و همه کار میکنند که سرمربی تیم ملی بشوند اما مرحوم پورحیدری سرمربی تیم ملی بود و زمانی که دید استقلال به او احتیاج دارد، در دوره آقای صفایی فراهانی تیم ملی را رها کرد. حتی خود من از ایشان پرسیدم چرا این کار را کردی؟ گفت استقلال به من نیاز دارد و من باید بیایم و کمک کنم. مشخص است کسی که تیم ملی را به خاطر استقلال رها میکند، چقدر این تیم را دوست دارد. تمام زندگی ایشان استقلال بود و من ندیدهام که کسی این کار را بکند.
* مرحوم پورحیدری همیشه تیمهای پرستارهای هم میبستند و حتی قهرمان آسیا هم شدند. آن زمان پولی در فوتبال نبود اما بازیکنان بزرگ دوست داشتند در استقلال و پرسپولیس بازی کنند. در دورهای بعضی از بازیکنان جدا شدیم؛ من و شاهین قطر بودیم و خیلی از بازیکنان خارج از کشور بازی میکردند اما سال 67-68، مرحوم پورحیدری بچهها را دور هم جمع کرد و پس از آن ما بیشتر از 70 بازی، به هیچ تیمی نباختیم؛ در واقع ایشان یک تیم استثنایی درست کرد و با آن قهرمان آسیا شدیم. تیم یکدست و خوبی داشتیم و برای کسی مهم نبود که بازی میکند یا خیر؛ همه فداکاری میکردند و همه بازیکنان هم با هم رفت و آمد خانوادگی داشتند. این تیم را منصور خان جمع و جور کرد و به قدری جو تیم را صمیمی کرده بود که ما 15 روز یکبار با خانوادههایمان دور هم جمع میشدیم. تیمی بودیم که همه برای هم فداکاری میکردیم و فکر نمیکنم پس از آن قهرمانی، چنین رفت و آمد و رفاقتی باقی مانده باشد. سال 90 یک استثنا بود و همان سال هم تیم ملی با سرمربیگری علی پروین بعد از 17 سال قهرمان شد که 9 نفر از بازیکنان ما را برای تیم ملی انتخاب کرده بودند؛ استقلال یک تیم ملی بود و همه این مسائل را هم مدیون منصورخان هستیم چون انتخاب ایشان بود و کسی دخالتی نداشت و خودش تصمیم گیرنده اول و آخر بود و به همین دلیل هم موفق بود. * با توجه به اینکه اشاره کردید پول زیادی در فوتبال نبود، آقای پورحیدری چه صحبتهایی با بازیکنان میکرد که به استقلال میآمدند؟ این آدم به قدری باشخصیت بود که کسی سرش را بلند نمیکرد و حتی الان هم میبینیم که امیر قلعهنویی میگوید به خاطر منصور خان به استقلال آمدم. به قدری شخصیت ایشان بالا بود که همه دوست داشتند در کنارشان باشند و ما هم به حدی در تیم ملی از منصور خان تعریف میکردیم که همه دوست داشتند کنار ایشان کار کنند. از طرفی هر کسی هم در تیم مشکل مالی داشت، با منصور خان در میان میگذاشت و ایشان کمک میکرد یا حتی اگر خودش شرایط کمک نداشت، از طرفدارانی که وضعیت خوبی داشتند کمک میگرفت و به بازیکنان کمک میکرد.
* درباره خصوصیتهای رفتاری آقای پورحیدری صحبت کردیم؛ کمی هم درباره ویژگیهای فنی ایشان صحبت کنید. آقای پورحیدری با مربیان بزرگ زیادی کار کرده بود؛ اولین مربی بزرگی که به ایران آمد، رایکوف بود و منصور خان هم شاگرد ایشان بود و هم کمکشان و خیلی چیزها را از او یاد گرفت. بعد از رایکوف، جکیچ آمد که اولین مربی خود من هم بود و فوقالعاده خوب بود. پس از آن آقای پورحیدری به دبی رفت و آنجا هم با مربی خارجی کار کرد. منصور خان شرایط خوبی داشت و زمان زیادی را در خارج از کشور سپری میکرد و پیگیر مربیگری هم بود؛ در آن دوره به آن صورت کلاس برگزار نمیشد اما ایشان فیلمها و... را دنبال میکرد و با توجه به اینکه خودش هم فوتبالی بود، همین مسائل کمک زیادی به او کرد. از طرفی ایشان خیلی زود فوتبال را کنار گذاشت و همین باعث شد تجربه زیادی داشته باشد. همین شروع منصور خان با مربیهای بزرگ، باعث موفقیت او شد.
* پررنگترین خاطرهای که از سالها حضور کنار ایشان دارید چیست؟ همه لحظات کنار منصور خان خاطره است اما سال 69 در بازی آخر پرسپولیس را 2-1 بردیم و قهرمان شدیم. پس از آن بازی در خانه یکی از دوستان جشن گرفته بودیم و جام را یواشکی برداشتیم و بردیم که عکس بگیریم؛ منصور خان به من زنگ میزد و دنبال جام میگشت و میگفت جام را بردند. این یکی از خاطرات شیرین من از ایشان بود.
* لقب "پدر استقلال"، لقب برازندهای برای منصور خان پورحیدری است؟ بله ایشان واقعا پدر بود و هر کدام از بازیکنان مشکلی داشتند، با ایشان به عنوان پدر و بزرگتر خانواده مطرح میکرد و منصور خان هم واقعا پدری میکرد. خاطرم هست به آقای حسینی که در حال حاضر کاپیتان استقلال است، در استادیوم مرحوم حجازی یک اتاق بد داده بودند که حتی کولر هم نداشت اما با هم رفتیم و خود منصور خان برای او یک آپارتمان گرفت. ایشان زمانی هم که مربی نبود و فقط کنار تیم حضور داشت، باز هم بازیکنان مشکلات خود را با او مطرح میکردند و حتی مدیرعاملها هم او را کنار تیم نگه میداشتند تا کمک بگیرند. منصور خان تمام حاشیهها را از تیم دور میکرد و هر زمانی که حضور داشت، آرامش حاکم بود و هیچکس به خودش اجازه صحبت نمیداد؛ به همین دلیل لقب پدر، برازنده او بود.
* صحبت پایانی؟ ممنونم که یادی از منصور خان کردید. واقعا جای ایشان خالی است؛ مخصوصا که استقلال هم قهرمان سوپرجام شد و من میدانم که منصور خان الان از این اتفاق خوشحال است. روحش شاد.