پشت پرده نبرد ابرقدرتها
به گزارش اقتصادنیوز: جلد اول نسخه اصلی پرفروشترین اثر پل کندی به نام «ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ» بهخوبی، خرد متعارف درباره نقش ژئوپلیتیک در پایان جنگ سرد را خلاصه میکند. با این حال کتاب جدید دیل سی کوپلند درباره تاریخ اقتصاد در سیاست خارجی قدرت های بزرگ، جهانی امن برای تجارت: سیاست خارجی آمریکا از انقلاب تا ظهور چین، داستان ظریف تری در مورد الگوی حاکم را بیان می کند. غصب تجاری: یکی...
به گزارش اقتصاد نیوز، کوپلند میگوید که همه قدرتهای بزرگ «استعداد طبیعی برای گسترش حوزههای قدرت اقتصادی خود و محافظت از مسیرهای تجاری با قدرت دریایی دارند». این اساس نظریه او درباره نقش «انتظارات تجاری» در سیاست خارجی است. نه استدلال لیبرال مبنی بر اینکه وابستگی متقابل تجاری باعث تقویت همکاری می شود و نه استدلال واقع گرایانه که وابستگی متقابل تجاری باعث ایجاد ناامنی و درگیری خواهد شد، او توضیح نمی دهد که چرا و چه زمانی درگیری ها بین کشورها به وجود می آید. یک راه میانه که توسط کوپلند ترسیم شده - واقع گرایی پویا - به توضیح رویکرد ایالات متحده و سیاست خارجی این بازیگر از زمان شکل گیری اش کمک می کند. همانطور که نظریه کوپلند حکم می کند، اگر انتظارات مثبت از تجارت آینده امن به نظر برسد، همکاری و صلح حاکم خواهد شد. اما اگر انتظارات تجاری توسط قدرت دیگری محدود شده باشد، ممکن است درگیری رخ دهد.
پشت پرده رویارویی قدرت های بزرگ
به نوشته فارین پالسی، در کتاب «جهانی امن برای تجارت»، کوپلند از مورد ایالات متحده استفاده میکند تا نشان دهد که چگونه این بازیگر سیاست خارجی را دنبال میکند که بر اساس ایدئولوژی یا منافع گروههای ذینفع، نیست، بلکه بهعنوان دستوری برای حمایت از تجارت قلمداد می شود. این بخشی از معامله اولیه بود که بین دولت و شهروندانش از آغاز انقلاب انجام شد و تا به امروز عملیات علیه تولیدکنندگان تراشه چینی ادامه دارد. کتاب کوپلند تصمیمات سیاست خارجی در مقاطع کلیدی تاریخ ایالات متحده را تبیین می کند، مسیری قانعکننده از میان علفهای هرز ایدئولوژیک - ماتریالیستی. رابطه ایالات متحده و بریتانیا به عنوان یک داستان آموزنده در مورد اینکه چگونه یک قدرت در حال ظهور می تواند یک رابطه پرتنش اما سازنده ای را با قدرت بزرگی که از آن پیشی می گیرد، مدیریت کند، روایت می کند، روابط ایالات متحده و بریتانیا مفاهیم جالبی را برای ژئوپلیتیک معاصر ارائه می دهد.
آنچه در مورد رویکرد تاریخی کوپلند قابل توجه است این است که چگونه نشان می دهد که تا چه حد تضاد با بریتانیا به عنوان مشخصه سیاست خارجی ایالات متحده تا قرن بیستم باقی مانده است. بریتانیا و ایالات متحده اکنون ممکن است دوستان یکدیگر باشند، اما همانطور که او نشان می دهد این مقوله هرگز تضمین نمی شد. در حالی که انقلاب آمریکا و جنگ 1812 نمونههای بارز آن هستند، کوپلند راههای دیگری را لخاظ می کند که بر مبنای آن امپریالیسم تجارت آزاد بریتانیا در قرن 19 تهدیدی واقعی برای دیدگاه ایالات متحده در مورد رونق تجاری اش بود. در سراسر قرن نوزدهم، هر جا که امپراتوری بریتانیا رفت، بازرگانان آمریکایی نیز آنجا بودند: هنگ کنگ، زنگبار، آفریقای غربی، ژاپن. گاهی اوقات، آنها ابتدا آنجا بودند تا مطمئن شوند که بریتانیا نمی تواند این مسیر را در اختیار داشته باشد.
چالش های اقتصاد ضعیف
در طول جنگ جهانی اول، زمانی که ایالات متحده در نهایت متوجه شد که می تواند برای حفظ دسترسی تجاری گزینه های داشته باشد که باعث تقویت مواضع دفاعی اش در برابر امپراتوری بریتانیا در سراسر قرن نوزدهم شود، نظامی گری را در اولویت پایین تری قرار داد. در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که آیا چین از «چند بحران» کنونی استفاده خواهد کرد تا با ایالات متحده مقابله کند، یا فرصتی برای همکاری با ایالات متحده، تعریف خواهد کرد؟ گروهی از ناظران به طور قانعکنندهای استدلال میکند که تجارت سیاست خارجی ایالات متحده را شکل میدهد و با انجام این کار، مجموعه جدیدی از سؤالات را در مورد منافع اقتصادی مطرح می گردد.
در پاسخ به این سوال که چه زمانی محافظت از تجارت ممکن است به درگیری تبدیل شود یا به تهدیدی برای قدرتهای بزرگ موجود مبدل گردد، باید گفت که فرآیندهای داخلی که ممکن است درگیری را امکانپذیر کند، مهم هستند. در ساختار دموکراسی، صداهای رقیب از نظر تئوری به عنوان وزنه تعادل برای هر یک از منافع اقتصادی عمل می کنند، همانطور که ویلسون در مورد ورود به جنگ جهانی اول تصمیم گرفت. اما در یک الیگارشی، ممکن است این وضعیت محقق نشود. برای بسیاری از دموکراسیهای لیبرال، معامله توسعه بین دولتها و مردم به این معنی است که آنچه که بیشترین اولویت را دارد، در واقع تجارت به طور خاص نیست، بلکه استاندارد زندگی به طور کلی است. کوپلند میگوید: «یک اقتصاد ضعیف در داخل، توانایی کشور را برای حفاظت از منافع خود کاهش میدهد و حتی ممکن است وطن را در برابر حمله یا تلاشهای خارجی برای براندازی نظم اجتماعی آسیبپذیر کند».
شهروندان لیبرال دموکراسی مالیات دهندگان و مصرف کنندگان خدمات دولتی هستند. اگر دولت نتواند ارزش پولی را برای این گروه فراهم کند، آنها خواستار یک دولت جدید خواهند شد. در چنین شرایطی فشار مداوم بر رهبران جهت دسترسی مردم به کالاهای مصرفی ارزان قیمت، سطح بالای خدمات دولتی و افزایش استاندارد زندگی افزایش خواهد یافت. اما از نظر تاریخی همه قدرت های بزرگ این معامله خاص را با شهروندان خود انجام نداده اند. برخی در واقع هیچ معامله ای انجام نداده اند. آنها صرفا انحصار خشونت را حفظ می کنند یا به جای معامله با مردم با یک الیگارشی معامله کرده اند. پس لیبرال دموکراسی تضمینی برای رفتار منطقی نیست.
کوپلند درباره چین می نویسد که «توانایی پکن برای مقاومت در برابر تهدید داخلی ناشی از دموکراسی های لیبرال اساسا به ادامه رشد اقتصاد بستگی دارد. زیرا توانایی یک کشور برای فراهم کردن استانداردهای زندگی رو به رشد برای شهروندان، همانطور که برای ایالات متحده و بریتانیا در دوران رقابت آنها هدف نهایی بود، از منظر این بازیگر هدف عایی نیست. گاهی اوقات، وابستگی متقابل قدرت های بزرگ می تواند زمینه ساز رابطه ای متحول و پویا باشد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید