سه‌شنبه 6 آذر 1403

پوتین سوپرایز می شود؟ / جنگ‌های بزرگ عجیبی هستند

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
پوتین سوپرایز می شود؟ / جنگ‌های بزرگ عجیبی هستند

پوتین احتمالاً احساس می‌کند که همه چیز را تحت کنترل دارد و زمان به نفع اوست، زیرا می‌تواند درد بیشتری نسبت به دموکراسی‌های غربی تحمل کند. اما جنگ‌های بزرگ چیزهای عجیبی هستند. هر طور هم که شروع شوند، می‌توانند به روش های کاملاً پیش‌بینی‌نشده به پایان برسند.

به گزارش اقتصادنیوز، توماس فریدمن، تحلیلگر برجسته سیاست خارجی آمریکا در مقاله اخیر خود نوشت: «جنگ اوکراین به نوعی وارد مرحله "سومو" شده است که دو کشتی‌گیر غول پیکر هر کدام سعی می کنند دیگری را از رینگ بیرون کنند اما هیچ یک حاضر به کناره گیری یا قادر به پیروزی نیستند».

در این مرحله از جنگ در اوکراین، در حالی که روسیه حملات خود را در دونباس افزایش می دهد و افشاگری های بیشتری از جنایات مرتکب شده توسط نیروهایش آشکار می شود، چشم انداز هر نوع صلح از طریق مذاکره بین مسکو و کیف دور از دسترس به نظر می رسد.

حتی در اوایل بهار امسال، زمانی که هیئت‌های دو طرف در حال ملاقات بودند، گفتگوها تأثیر کمی بر عزم روسیه یا اوکراین برای ادامه جنگ داشت و گاهی، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، مذاکرات را رد کرده‌اند. امروز، طرفین عملا تلاش های دیپلماتیک خود را به حالت تعلیق درآورده اند.

واقعیت شگفت‌انگیز

بنا به گزارش اکوایران، در همین رابطه، توماس ال. فریدمن ستون‌نویس سیاست خارجی روزنامه نیویورک‌تایمز، برنده 3 جایزه معتبر روزنامه‌نگاری پولیتزر در مقاله اخیر خود با عنوان «جنگ اوکراین همچنان غافلگیرکننده است، بزرگترین [سورپرایز] ممکن است برای پوتین باشد» با استعانت از نظرات مایکل ماندلبام، استاد بازنشسته سیاست خارجی ایالات متحده به تحلیل وضعیت کنونی جنگ اوکراین و سیاست بهینه آمریکا در این زمینه پرداخته است.

توماس فریدمن در این مقاله نوشته است: در اینجا یک واقعیت شگفت‌انگیز وجود دارد: در زمانی که آمریکایی‌ها تقریباً نمی‌توانند بر سر هیچ چیزی به توافق برسند، اکثریت ثابتی طرفدار کمک‌های اقتصادی و نظامی سخاوتمندانه به اوکراین در مبارزه با تلاش ولادیمیر پوتین برای محو کردن این کشور از نقشه هستند.

وقتی در نظر بگیرید که بیشتر آمریکایی‌ها نمی‌توانستند اوکراین را تنها چند ماه پیش روی نقشه بیابند چراکه ما هرگز رابطه خاصی با آن نداشته‌ایم، دو چندان شگفت‌انگیز خواهد بود.

ورود جنگ به فاز سومو

با این حال، حفظ این حمایت تا تابستان امسال اهمیت دوچندان خواهد داشت، زیرا جنگ اوکراین به نوعی وارد مرحله "سومو" (sumo) می‌شود؛ وضعیتی که دو کشتی‌گیر غول پیکر هر کدام سعی می کنند دیگری را از رینگ بیرون کنند اما هیچ یک حاضر به کناره گیری و یا قادر به پیروزی نیستند.

در حالی که انتظار دارم مردم بفهمند که این جنگ چقدر قیمت‌های جهانی انرژی و مواد غذایی را افزایش می‌دهد، اما همچنان امیدوار هستم که اکثریت آمریکایی‌ها در موضع خود بمانند تا زمانی که اوکراین بتواند حاکمیت خود را از نظر نظامی بازیابی کند یا به یک توافق صلح مناسب با پوتین دست یابد.

خوش‌بینی کوتاه‌مدت من از خواندن نظرسنجی‌ها نشأت نمی‌گیرد، بلکه از خواندن تاریخ ناشی می‌شود؛ به‌ویژه کتاب جدید مایکل ماندلبام، «چهار عصر سیاست خارجی آمریکا: قدرت ضعیف (Weak Power)، قدرت بزرگ (Great Power)، ابرقدرت (Superpower)، ابرقدرت بزرگ (Hyperpower)».

ماندلبام، استاد بازنشسته سیاست خارجی ایالات متحده در دانشکده مطالعات بین‌الملل پیشرفته جانز هاپکینز (ما در سال 2011 کتابی را با هم نوشتیم)، استدلال می‌کند که اگرچه نگرش ایالات متحده نسبت به اوکراین ممکن است کاملاً غیرمنتظره و بدیع به نظر برسد، اما چنین نیست.

با نگاهی به گستره سیاست خارجی ایالات متحده - که کتاب او به طور قانع کننده‌ای از دریچه چهار رابطه قدرت مختلف که آمریکا با جهان داشته، به آن نگریسته است - رویکردهای کنونی واشنگتن نسبت به جنگ جاری در واقع کاملاً آشنا و قابل پیش بینی هستند. تا حدی که هم پوتین و هم رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، هر دو از خواندن این کتاب سود می برند.

دوگانه روزولت - ویلسون در سیاست‌خارجی آمریکا

ماندلبام در مصاحبه‌ای توضیح داد که در طول تاریخ ایالات متحده، ملت ما بین 2 رویکرد گسترده در سیاست خارجی در نوسان بوده است که به عنوان یک زمینه کلیدی در کتابش منعکس می‌شود: «یکی بر قدرت، منافع ملی و امنیت تأکید دارد و با تئودور روزولت مرتبط است. دیگری بر ترویج ارزش‌های آمریکایی تأکید می‌کند و با وودرو ویلسون شناخته می‌شود.»

در حالی که این دو جهان‌بینی اغلب در رقابت بود‌ه‌اند، اما همیشه اینطور نبود. و هنگامی که یک چالش سیاست خارجی پیش آمد که هم با منافع و هم با ارزش‌های ما هماهنگ بود، به نقطه‌ی شیرینی رسید و می‌توانست حمایت عمومی گسترده، عمیق و پایدار را به دنبال داشته باشد.

ماندلبام خاطرنشان کرد: «این در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد اتفاق افتاد، و به نظر می‌رسد که دوباره در مورد اوکراین اتفاق می‌افتد».

سوال بزرگ و مهم؛ حمایت تا کی و کجا؟

اما سوال بزرگ و مهم این است: برای چه مدت و تا چه حد؟ هیچ کس نمی داند، زیرا جنگ ها مسیرهای قابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی را دنبال می کنند.

مورد قابل پیش بینی در مورد اوکراین این است که با افزایش هزینه ها، افزایش نارضایتی - چه در آمریکا و چه در میان متحدان اروپایی ما - وجود خواهد داشت که استدلال می کنند که منافع و ارزش های ما در اوکراین از تعادل خارج شده است. آنها استدلال خواهند کرد که ما نه از نظر اقتصادی می توانیم از اوکراین تا حد پیروزی کامل حمایت کنیم - یعنی ارتش پوتین را از هر وجب اوکراین بیرون برانیم - و نه از نظر استراتژیک استطاعت انجام پیروزی کامل را داریم، زیرا پوتین در مواجهه با شکست کامل می تواند یک سلاح هسته ای را آزاد کند.

می توان نشانه هایی از این را در بیانیه روز شنبه امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه مشاهده کرد که ائتلاف غربی نباید "روسیه را تحقیر کند" - بیانیه ای که زوزه های اعتراض اوکراین را برانگیخت.

ماندلبام توضیح داد: «هر جنگی در تاریخ آمریکا باعث ایجاد مخالفت شده است، از جمله جنگ انقلابی، زمانی که مخالفان به کانادا نقل مکان کردند." وجه مشترک هر سه فرمانده کل ما - جرج واشنگتن، آبراهام لینکلن و فردریک روزولت F.D.R - به عنوان رؤسای جمهور زمان جنگ، توانایی آنها در متعهد نگه داشتن کشور به پیروزی در جنگ، علیرغم مخالفت ها بود».

چالش بایدن؛ اختلاف متحدان درباره معنای پیروزی

این چالش پرزیدنت بایدن نیز خواهد بود، به‌ویژه زمانی که در میان متحدان یا با اوکراین اتفاق نظر وجود نداشته باشد که معنای «پیروزی» در آنجا چگونه به نظر می‌رسد: آیا این پیروزی به معنای دستیابی به هدف اعلام شده کنونی کیف برای بازپس‌گیری هر وجب از خاک‌اش از اشغال روسیه است؟ آیا پیروزی این امکان را به اوکراین می‌دهد که با کمک ناتو چنان ضربه‌ای به ارتش روسیه وارد کند که پوتین مجبور به توافقی مصالحه‌ای شود که همچنان برخی از سرزمین‌ها را در اختیار او بگذارد؟ و اگر پوتین تصمیم بگیرد که هرگز مایل به سازش نباشد - و در عوض بخواهد اوکراین یک مرگ آهسته و دردناک را تحمل کند، چه؟

ماندلبام در دو مورد از مهمترین جنگ های تاریخ ما، جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم، گفت: «هدف ما پیروزی کامل بر دشمن بود. مشکل بایدن و متحدان ما این است که ما نمی‌توانیم به دنبال پیروزی کامل بر روسیه پوتین باشیم، زیرا این می‌تواند یک جنگ هسته‌ای را آغاز کند - با این حال چیزی مانند پیروزی کامل ممکن است تنها راهی باشد که پوتین را از خونریزی برای همیشه از اوکراین باز دارد».

 جنگ‌های بزرگ چیزهای عجیبی هستند

امری که ما را به یک وضعیت غیرقابل پیش‌بینی می‌رساند: پس از بیش از 100 روز جنگ، هیچ‌کس نمی تواند به شما بگوید که این جنگ چگونه به پایان می رسد. این در ذهن پوتین آغاز شد و احتمالا زمانی پایان خواهد یافت که پوتین بگوید می‌خواهد پایان یابد.

پوتین احتمالاً احساس می‌کند که همه چیز را تحت کنترل دارد و زمان به نفع اوست، زیرا می‌تواند درد بیشتری نسبت به دموکراسی‌های غربی تحمل کند. اما جنگ‌های بزرگ چیزهای عجیبی هستند. هر طور هم که شروع شوند، می‌توانند به روش های کاملاً پیش‌بینی‌نشده به پایان برسند.

نبرد سرنوشت‌ساز دونباس

اجازه بدهید مثالی را از طریق یکی از نقل قول های مورد علاقه ماندلبام ارائه کنم. این از زندگینامه وینستون چرچیل از جد بزرگش دوک مارلبرو است که در دهه 1930 منتشر شد: «نبردهای بزرگ، [فارغ از] برنده یا بازنده، کل مسیر رویدادها را تغییر می‌دهند، معیارهای جدید ارزش‌ها، خلق و خوی جدید، و فضاهای جدید در ارتش ها و کشورها ایجاد می‌کنند که همه باید با آنها مطابقت داشته باشند».

ماندلبام استدلال می‌کند که منظور چرچیل این بود که «جنگ‌ها می‌توانند مسیر تاریخ را تغییر دهند و نبردهای بزرگ اغلب [نتیجه] جنگ‌ها را تعیین می‌کنند. نبرد روسیه و اوکراین برای کنترل منطقه ای در شرق اوکراین موسوم به دونباس، پتانسیل چنین نبردی را دارد، از طریق بیش از یک مسیر.

جنگ اوکراین، روند کربن‌زدایی را تسریع می‌کند

27 کشور اتحادیه اروپا، متحد اصلی ما، در واقع بزرگترین بلوک تجاری جهان هستند. آنها قبلاً قاطعانه برای کاهش تجارت و سرمایه گذاری در روسیه اقدام کرده اند. در 31 می، اتحادیه اروپا توافق کردند که تا پایان سال 2022 بالغ بر 90 درصد واردات نفت روسیه را قطع کنند. مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، در حال حاضر قیمت‌های نجومی برای بنزین و گاز طبیعی پرداخت می کنند.

با این حال، همه اینها در زمانی اتفاق می‌افتد که انرژی‌های تجدیدپذیر، مانند خورشیدی و بادی، از نظر قیمت با سوخت‌های فسیلی رقابتی شده‌اند، زمانی که صنعت خودرو در سرتاسر جهان به‌طور چشمگیری تولید خودروهای الکتریکی و باتری‌های جدید را افزایش می‌دهد.

تام برک، مدیر E3G (محیط زیست‌گرایی نسل سوم)، گروه تحقیقاتی آب و هوا می‌گوید: «در کوتاه مدت، هیچ یک از اینها نمی تواند کاهش عرضه روسیه را جبران کند. اما اگر یک یا دو سال قیمت های نجومی بنزین و نفت گرمایشی به دلیل جنگ اوکراین داشته باشیم، شما شاهد یک تغییر عظیم در سرمایه گذاری صندوق‌های سرمایه گذاری مشترک و نیز تحول در صنعت به سمت وسایل نقلیه الکتریکی، بهبود شبکه، خطوط انتقال و ذخیره سازی طولانی‌مدت خواهید بود که می تواند کل بازار را از اتکا به سوخت های فسیلی به سمت انرژی های تجدید پذیر منحرف کند».

وی گفت: «جنگ اوکراین در حال حاضر همه کشورها و شرکت‌ها را مجبور می‌کند تا برنامه‌های خود را برای کربن‌زدایی به‌طور چشمگیری پیش ببرند.»

در واقع، گزارشی که هفته گذشته توسط مرکز تحقیقات انرژی و هوای پاک و مرکز Ember، یک اندیشکده انرژی جهانی مستقر در بریتانیا منتشر شد، نشان داد که 19 کشور از 27 دولت اتحادیه اروپا «از سال 2019 به طور قابل توجهی جاه‌طلبی خود را در زمینه استقرار انرژی‌های تجدیدپذیر افزایش داده‌اند، در حالی که تولید سوخت‌های فسیلی برنامه‌ریزی شده تا سال 2030 را کاهش داده‌اند تا از خود در برابر تهدیدات ژئوپلیتیک محافظت کنند.»

نقش جنگ‌های بزرگ در تغییر منابع انرژی جهان

مقاله‌ای که اخیراً در McKinsey Quarterly منتشر شد، خاطرنشان کرد: «جنگ‌های دریایی قرن نوزدهم، تغییر کشتی‌های بادی به کشتی‌های زغال‌سنگ را تسریع کرد. جنگ جهانی اول باعث تغییر از زغال سنگ به نفت شد. جنگ جهانی دوم انرژی هسته ای را به عنوان منبع اصلی انرژی معرفی کرد. در هر یک از این موارد، نوآوری های زمان جنگ مستقیماً به اقتصاد غیرنظامی سرازیر شد و عصر جدیدی را آغاز کرد. جنگ در اوکراین از این جهت متفاوت است که خود نوآوری انرژی را تحریک نمی کند، بلکه نیاز به آن را واضح تر می کند. با این حال، تأثیر بالقوه می تواند به همان اندازه دگرگون کننده باشد.»

شگفت‌انگیز است: اگر این جنگ به طور ناخواسته سیاره را منفجر نکند، ممکن است ناخواسته به حفظ آن کمک کند. و با گذشت زمان، منبع اصلی پول و قدرت پوتین را کاهش دهد.

حالا این طعنه‌آمیز نیست.

همچنین بخوانید
پوتین سوپرایز می شود؟ / جنگ‌های بزرگ عجیبی هستند 2