پیامدهای رد صلاحیت لاریجانی با هاشمی و احمدی نژاد چه تفاوتی با هم دارند؟
انتخابات ریاست جمهوری 1400 به پایان رسیده و بیش از 100 روز است که سکان کشتی قوه مجریه در اختیار سید ابراهیم رئیسی است اما هنوز جنجال ردصلاحیت علی لاریجانی باقیست و چند وقت یکبار خبرهایی از آن منتشر می شود.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، چگونه میشود چنین شخصیتی با چنین سابقهای، صلاحیت حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نداشته باشد. این سوال وقتی پررنگ میشود که کسانی مثل مهرعلیزاده، زاکانی و همتی در انتخابات تایید صلاحیت میشوند.
انتخابات ریاست جمهوری 1400 به پایان رسیده و بیش از 100 روز است که سکان کشتی قوه مجریه در اختیار سید ابراهیم رئیسی است اما هنوز جنجال ردصلاحیت علی لاریجانی باقیست و چند وقت یکبار خبرهایی از آن منتشر می شود. در تازه ترین اتفاق پیرامون این پرونده، از یک سو مجید انصاری از ردصلاحیت علی لاریجانی به خاطر عدم التزام به اسلام روایت کرده و از سوی دیگر نامه ای در فضای رسانه ای و مجازی منتشر شده که در آن به دلایل ردصلاحیت علی لاریجانی از جمله عدم رعایت ساده زیستی، تحصیل فرزند در آمریکا، سفرهای خارجی متعدد اعضای خانواده، مواضع او در سال 88 و.... اشاره شده است.
به فاصله کوتاه از انتشار این نامه که بنا به گفته علی لاریجانی مهر محرمانه نیز بر آن خورده بود، پاسخ علی لاریجانی به شورای نگهبان درباره دلایل ردصلاحیتش نیز منتشر شد. لاریجانی در این نامه به نکات مهمی اشاره کرده و ضمن رد برخی ادعاها درباره خانواده اش، از ظلم به خانواده اش گفته است.
اما چرا سوالات درباره ردصلاحیت علی لاریجانی همچنان باقیست و به آتش زیرخاکستر تبدیل شده است که چند صباحی با وزیدن یک باد به خاکسترش دوباره شعلهور میشود. یک علت مهم را باید در سوابق سیاسی و مسئولیتی «فیلسوف سیاستمدار» جستجو کرد.
علی لاریجانی در تمام سالهایی که در جمهوری اسلامی مسئولیت داشته است، درجایگاههایی بوده که کمتر از ریاست جمهوری نیست. او 12 سال ریاست قوه مقننه را به عهده داشته است. یعنی شانه به شانه رئیس جمهور در تصمیمات کشور نقش داشته است. دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و در جریان محرمانهترین تصمیمات نظام قرار داشته و حتی مذاکرات هستهای را پیش برده است. رئیس صداوسیما بوده و البته عهدهدار وزارت ارشاد. چگونه میشود چنین شخصیتی با چنین سابقهای، صلاحیت حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نداشته باشد. این سوال وقتی پررنگ میشود که کسانی مثل مهرعلیزاده، زاکانی و همتی در انتخابات تایید صلاحیت میشوند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وقتی آیتالله هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد، بحث سن و سال او مطرح گردید. میگفتند رئیس مجمع از نظر جسمی توانایی حضور در پست ریاست جمهوری را ندارد. این استدلال برای برخی از مردم، مورد قبول بودند. میگفتند بله، سن آیتالله بالاست و بهتر است در همان جایگاه ریاست بماند. مخالفان هاشمی بعد از درگذشت او در سال 95، گفتند، دیدید که تصمیم شورای نگهبان در مورد رئیس فقید مجمع درست بود و اگر الان آیتالله هاشمی رئیس جمهور بود چه هزینهای روی دست نظام میماند و باید دوباره طعم انتخابات را میچشید.
درباره احمدی نژاد هم که تقریبا همه مردم متفقالقول بودند که با حرفهایی که او میزند نه تنها شانسی برای ریاست جمهوری دوباره ندارد بلکه به زودی باید از مجمع تشخیص هم خداحافظی کند. کسی برایش سوالی پیش نیامده که چرا فردی که 8 سال رئیس جمهور بوده، رد صلاحیت میشود. احمدی نژاد تکلیف همه را معلوم کرده بود.
در مورد لاریجانی اما سوال همچنان پابرجاست. چرا رئیس سابق مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شد؟ خود علی لاریجانی هم بارها از شورای نگهبان خواسته است، دلیل این تصمیم را علنی کنند و به مردم بگویند که او به این دلیل صلاحیت حضور در انتخابات ریاست جمهوری را ندارد. حتی در نامه ای که امروز رسانه ای شد او خطاب به شورای نگهبان، دلایل مطرح شده را دلایل اصلی ردصلاحیتش ندانسته و تنها روایتی از جلسه بررسی صلاحیتش دانسته و نوشته است؛ «یک نکته عجیب در نامه شورای نگهبان به اینجانب نهفته است که لازم است بدان توجه جدی تری شود، مربوط به مطلبی است که در صدر آن هفت موردی است که برای رد صلاحیت بنده مرقوم کرده بودید، این عبارت را نوشته بودید: «صرف نظر از میان تاثیر یا عدم تاثیر هر یک از آنها در رأی اعضای شورا». این مطلب بسیار تعجب آوری است، آن هم از جانب بالاترین مرجع حقوقی کشور، فهم عمومی از هفت موردی که شورا در نامه خویش بیان داشته اند این است که دلایل رد صلاحیت حقیر را در اجرای سیاست های انتخابات ارائه نموده اند. اما ذکر این عبارت «صرف نظر از تاثیر یا عدم تاثیر» به معنای آن است که ممکن است هیچ کدام از این بندها اثری در رأی اعضا نداشته باشد. پس معترفید که نمی توانید بگویید که اینها دلایل رد صلاحیت است، یعنی پاسخ شورا هیچ وجهه حقوقی ندارد و مبنای حقوقی کار شورا در این مورد کلا زیر سوال رفته است. ضمنا برحسب اطلاع موثقی که از نحوه تصمیم گیری شورا در این باره کسب کرده ام، در هیچ یک از این موارد رأی گیری نشده است تا مشخص شود حقیر به این دلیل رد صلاحیت گردیده ام. پس شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت (یا عدم احراز) را ارائه نکرده اند. بلکه در واقع گزارشی از صحن شورا داده اند. بدون اینکه هیچ کدام از این هفت مورد را بتوانند به عنوان دلیل رد اعلام نمایند حال آنکه حقیر گزارش ماوقع جلسه را طلب نکرده بودم، بلکه به سیاست کلی ابلاغی رهبری معظم (مد ظله العالی) در امر انتخابات استناد کرده بودم و دلیل رد صلاحیت خود را تقاضا کرده بودم. در بند 11.2 این سیاست ابلاغی آمده بود: «پاسخ گویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان» اگر در روز بررسی صلاحیت اینجانب در شورای محترم درباره آن هفت مورد مذکور در نامه شورا رأی گیری صورت گرفته ست، اعلام نمایید. آنگاه می توان گفت که شورای نگهبان به اجرای سیاست و به درخواست داوطلب رد صلاحیت شده جواب مستند ارائه کرده است. در غیر این صورت دلیلی برای رد صلاحیت ارائه نفرموده اید.»
آنگونه که از شواهد پیداست این سوال که «چرا علی لاریجانی ردصلاحیت شد؟» تا اینجای کار همچنان یک سوال با پاسخ هایی نصفه و نیمه است، شاید هم علت همان است که لاریجانی گفته «می خواستند او حذف شود و بس»
همچنین بخوانید