چرا توسعه، پایدار نامیده میشود؟

تعریف کلاسیکی در مورد مفهوم توسعه پایدار وجود دارد که در 25سال گذشته از آن استفاده شده است: توسعه پایدار، توسعه ای است که نیازهای امروز را فراهم کند، بدون آنکه نسلهای آینده را برای تامین نیازهایشان به خطر اندازد. (Brundtland 1987, 41). در بیانیه ریو (Rio Declaration 1992) آمده است که توسعه امروز نباید نیازهای نسلهای حال و آینده را به خطر اندازد. در طول زمان اما تعریف توسعه پایدار...
اجلاس جهانی سازمان ملل در توسعه پایدار (WSSD) که در سال 2002 در یوهانسبورگ برگزار شد، برنامه خود را اینگونه بیان میکند که سه جزء توسعه پایدار، شامل توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و محافظت از محیطزیست است که مانند ستون هایی هستند که نهتنها وابسته به هم هستند، بلکه تقویتکننده یکدیگر نیز هستند (World Summit on Sustainable Development 2002, 2).
بیستمین سالگرد اجلاس ریو در سال 2010 با عنوان «اجلاس ریو +20 «آیندهای که ما میخواهیم»» برگزار شد و هدف توسعه پایدار را اینگونه ترسیم کرد: دوباره تاکید میکنیم که برای رسیدن به توسعه پایدار، نیازمندیم توسعه اقتصادی پایدار، فراگیر و عادلانه را گسترش دهیم، فرصت های بزرگتری برای همه فراهم کنیم، نابرابری ها را کاهش دهیم، حداقل استانداردهای زندگی را افزایش دهیم و شامل شدن افراد در اجتماع بهصورت عادلانه را وسعت ببخشیم و تقویت کنیم. همچنین مدیریت پایدار و یکپارچه منابع طبیعی و اقلیم را آنگونه گسترده کنیم که در حالی که از توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی حمایت میکند، تسهیلکننده حفاظت، بازسازی و ترمیم اکوسیستم نیز باشد و آن را در برابر چالش های نوظهور و جدید مقاوم کند.
توسعه پایدار یک رشته تحصیلی تحلیلی است که ارتباط بین سیستمهای طبیعی و انسان را در مسیری پیچیده و غیرخطی، تعریف و پیشبینی میکند. علاوه بر آن مفهوم توسعه پایدار، دانش سیستمهای پیچیده است؛ همانگونه که مغز سیستم پیچیده ای از نرون هاست که نهتنها هر یک از آنها بهتنهایی کار میکنند، بلکه در ارتباط با یکدیگر نیز هستند. همانگونه که بدن انسان از 10تریلیون سلولی که بهتنهایی و در ارتباط با یکدیگر کار میکنند، تشکیل شده است، اقتصاد نیز از میلیون ها کسبوکار و افرادی ساخته شده است که در بازارها، قراردادها، قوانین، سرویس های عمومی و مقررات به یکدیگر پیوند خورده اند. از سوی دیگر همانگونه که یک درخت چیزی بیشتر از ساقه و ریشه و تنه است، یک اقتصاد نیز چیزی بیشتر از اجزای تشکیلدهنده آن ارائه میدهد. یک سیستم پیچیده خاصیت های پیشبینینشده زیادی دارد. در این سیستمها اغلب به روشهای غیرخطی شوک ایجاد میشود یا تغییر اتفاق می افتد. از اینرو، همانگونه که اگر یک تغییر شیمیایی در یک سلول، می تواند موجب مرگ شود، فروپاشی در یک کسبوکار میتواند به رعب و وحشت مالی و فروریختنی در حد جهانی منجر شود؛ مانند آنچه در سال 2008 در مورد بانک سرمایهگذاری برادران لیمن اتفاق افتاد و گستره جهانی پیدا کرد. سقوط یک بانک، یک بیماری یا تغییر ناچیز در دمای زمین می تواند به بازخوردهای زنجیره وار منجر شود و همینطور فرآیندهایی که در نتیجه این بازخوردها اتفاق می افتد، خود می تواند عواقبی انفجاری در بر داشته باشد.
توسعه پایدار نهتنها شامل یک، بلکه شامل چهار سیستم پیچیده است که بر یکدیگر تاثیر می گذارند. توسعه پایدار به یک اقتصاد جهانی می پردازد که به کلیه نقاط دنیا گسترش یافته است. این موضوع بر تعاملات اجتماعی متمرکز است. این تعاملات براساس اعتماد، اخلاق، نابرابری ها و شبکه های حمایت اجتماعی در جوامع به وجود آمده است (از جمله این جوامع می توان به جوامع آنلاین جهانی جدیدی که با انقلاب های فناوری اطلاعات و ارتباطات یا ICT ممکن شده اند نیز اشاره کرد). توسعه پایدار تغییراتی را که در سیستم زمین مانند تغییرات آب و هوایی و اقلیم رخ میدهد تجزیه و تحلیل میکند. مشکلات حاکمیتی از جمله عملکرد دولت ها و مشاغل را مورد مطالعه قرار میدهد و مساله پیچیده ای مانند فقر را که دلایل زیادی می تواند داشته باشد و با یک تشخیص یا نسخه حل نخواهد شد مورد بررسی قرار میدهد. سیستمهای پیچیده نیازمند تفکر پیچیده هستند و سادهلوحانه است که تصور کنیم یک راهحل یا ایده می تواند آتش مشکلات توسعه پایدار را فروبنشاند.
اولین بخش توسعه پایدار راهی برای فهمیدن جهان بهعنوان سیستم پیچیده ای از اقتصاد، اجتماع، محیطزیست و سیستمهای سیاسی است. همچنین یک نگاه هنجاری یا اخلاقی به جهان است؛ راهی که اهدافی را برای عملکرد خوب جامعه تعریف میکند تا بتواند رفاه را برای شهروندان امروز و نسل های آینده فراهم کند. ابتدایی ترین نکته ای که توسعه پایدار به آن می پردازد این است که به مباحثه بنشینیم که یک جامعه خوب چگونه می تواند باشد. اغلب مردم بیان میکنند یک جامعه خوب، جامعه ای است که ثروتمند باشد. درآمد بالاتر غایت هدف یک اقتصاد یا زندگی سیاسی است. در حالی که بسیار واضح است که این یک نگاه محدود است، چرا که در یک جامعه ثروتمند بهطور کل، برخی بسیار ثروتمند و برخی بسیار فقیرند. چیزی که چندان هم برای افراد جامعه جذاب بهنظر نمیرسد، این است که برای مردم رفاه فراهم کنیم. در حقیقت از نظر مردم نوع تخصیص درآمد یک جامعه به همه افراد آن جامعه مهم است که در این حالت می توانیم رفاه را در سطح جامعه گسترش دهیم.
حداقل پنجنوع نگرانی در مورد توزیع رفاه وجود دارد. اولین آن فقر بیش از حد است. آیا هنوز هم مردمی بسیار فقیر وجود دارد؟ دومی در مورد نابرابری های اجتماعی است. آیا فاصله میان ثروتمندان و فقیران بسیار زیاد است؟ سومی، تغییر در جایگاه اجتماعی است (شاخصی است که تعیین میکند اگر فردی در خانواده ای فقیر به دنیا آمد، چقدر سازوکار جامعه سازماندهی شده است که او در بزرگسالی بتواند به سطوح بالاتری از جایگاه اجتماعی دست یابد). فردی که امروز فقیر است، می تواند امیدوار باشد که به موفقیت اقتصادی در آینده نائل شود؟ یا موانع عملی برای چنین خواسته ای بسیار زیاد است؟ چهارمی تبعیض است. آیا برخی از افراد مانند زنان، اقلیت های قومیتی یا مذهبی به خاطر این موضوع آسیب دیده اند؟ پنجمی انسجام اجتماعی است. آیا جامعه با بی اعتمادی، خصومت، بدبینی و فقدان یک قانون اخلاقی مشترک متلاشی شده است؟
راه دستیابی به توسعه پایدار را می توان به بخش های مختلفی تقسیم کرد. اولین آن بخش تحلیلی است که درک پیوندهای متقابل میان اقتصاد، جامعه، محیطزیست و سیاست را در بر میگیرد. بخش دوم، بخش هنجاری است. انجام کاری در مورد خطراتی که ممکن است با آن مواجه شویم، اهدافمان را تعیین کنیم و راه دستیابی به آن را ترسیم کنیم. هدف غایی ما باید این باشد که مسیری جهانی متشکل از مسیرهای محلی و ملی را پیدا کنیم تا توسعه اقتصادی در جهان فراگیر و پایدار شود. به این صورت است که می توانیم اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را با هم ترکیب کنیم. این همه نیز تنها در صورتی می تواند محقق شود که بخش حکمرانی خوب دولت ها و کسبوکارها فراهم باشد. حکمرانی خوب تنها به دولت اطلاق نمیشود، بلکه در مورد تجارت نیز صدق میکند؛ به آن معنا که هم بخش عمومی (دولت) و هم بخش خصوصی (کسبوکار) وارد عمل شوند و با مسوولیت پذیری، شفافیت و پاسخگویی نیازهای ذینفعان را براساس حاکمیت قانون، پاسخ بدهند. همچنین مشارکت فعال مردم در موضوعات حیاتی مانند استفاده از زمین و ایجاد آلودگی را داشته باشند و براساس انصاف و صداقت در شیوههای سیاسی و تجاری عمل کنند.
ضرورت توسعه پایدار در عمل این است که بهصورت علمی و اخلاقی به حل مسائل بپردازد. بهطور قطع ما مشکلات فراوانی داریم و همچنان با فقری که زندگی ها را تهدید میکند در میان وفور نعمت کنونی، دست و پنجه نرم می کنیم؛ با نابرابری های ثروت و فقری که ایجاد شده دست به گریبانیم و با محدودیتهای زیادی که سیستمهای فناوری ایجاد کرده است، روبهرو هستیم. باید جایگزین هایی برای سوخت های فسیلی پیدا کنیم و از آب های زیرزمینی و مراتع بدون آنکه بهصورت فیزیکی آنها را از بین ببریم، استفاده کنیم. گرچه برخی از راهحل ها در کوتاهمدت بسیار هزینه بر هستند، مانند طراحی ساختمان هایی که در آن ذخیره انرژی به بهترین نحو انجام می پذیرد یا خودروهایی که از باتری های خورشیدی استفاده میکنند. اما اهداف توسعه پایدار حتی اگر غیرواقعی یا غیرممکن بهنظر برسند، مواردی هستند که در این مجموعه مقالات به آنها می پردازیم. هدف ما دستیابی به حل مساله است. ما چالش ها را توضیح می دهیم، بهترین پیشنهادها برای اهداف توسعه پایدار را مشخص می کنیم و مشخص می کنیم که در حقیقت کدامیک می تواند به این اهداف نائل شود.
*پژوهشگر اقتصادی
منابع:
Sachs, J. (2015). The Age of Sustainable Development. New York: Columbia University Press.