جمعه 9 آذر 1403

چرا جانشین ویلموتس معرفی نمی‌شود؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
چرا جانشین ویلموتس معرفی نمی‌شود؟

اقتصاد نیوز: فدراسیون فوتبال در جستجوی فرد مناسب برای هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان است.

به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از آی اسپورت، حیدر بهاروند سرپرست فدراسیون فوتبال با تأکید بر اینکه یک گزینه خارجی هم بین کاندیداهای احراز پست سرمربی تیم ملی فوتبال ایران وجود دارد، بحث و احتمال‌هایی تازه را در این باب ایجاد کرده اما اگر از این وجه قضیه درگذریم، این سؤال همچنان خودنمایی می‌کند که چرا در اعلام رسمی نام فردی که جای مارک ویلموتس نه چندان منصف را در صندلی رهبری «یوزها» می‌گیرد، این همه تأخیر صورت پذیرفته و به چه سبب کاری که می‌توانست دو تا سه ماه پیش صورت گیرد، تا زمان فعلی (اوایل بهمن ماه) به تأخیر افتاده است و وقتی در نظر بگیریم که تا بازگشایی پیکارهای گروه سوم انتخابی جام جهانی 2022 در قاره آسیا تنها دو ماه وقت باقی است شدت و حدت این پرسش بیشتر و عقلایی بودن کار معترضان به این تأخیر فزون‌تر جلوه‌گری می‌کند.

مادامی که ارتباط هست

برخی می‌گویند طول کشیدن شنیدن شروط و اظهارات علی دایی و امیر قلعه‌نویی و گزینه خارجی که شاید دراگان اسکوچیچ کروات باشد یا جووانی دی بیاس ایتالیایی، سبب‌ساز این تأخیر بوده و فدراسیون هنوز نتوانسته است به یک جمع‌بندی نهایی در این خصوص برسد و فردی را برگزیند که هم صلاحیت فنی لازم را دارد و هم امکانات و خواسته‌هایش معقول است. پیش‌بینی می‌شود حذف برانکو ایوانکوویچ (که سرمربی عمان شد) معادلات انتصاب سرمربی تازه ایران را تسریع کند اما «گیر» ماجرا و عوامل متوقف‌کننده روند معرفی سرمربی جدید چیزهای دیگری هستند و به نکاتی بر می‌گردد که از عرف بین‌الملل در ورزش فوتبال بر می‌خیزد. فیفا براساس باورها و دستورالعمل‌ها و انگاره‌های جدی و فاقد انعطافی که در روابط بین‌الملل دارد انتصاب سرمربی جدید تیم‌های ملی کشور ما را فقط زمانی قانونی می‌شمرد و بر آن مهر تأیید می‌زند که با فرد قبلی حایز این سمت رسما و به‌شکل آشکار و نهایی قطع همکاری شده باشد. برای فدراسیون فوتبال ایران هم در این ارتباط دو راه وجود دارد. یا قانون جدید را برتابد و تا زمان فسخ نهایی قرارداد ویلموتس و جلب رضایت وی صبر کند یا با پایان دادن به این وضعیت اسم دایی یا هر فرد منتخب خود را اعلام نماید و با تلاش برای توجیه این روند به کمیته‌های انضباطی فیفا متذکر شود که قضایای ویلموتس پایان یافته و فقط امضا‌های نهایی مانده است که البته راه دوم، یک مسیر سخت خواهد بود و بعید است فیفا به همین سادگی با اظهارات و دلایل ما کنار بیایید.

کش و قوس‌های ادامه‌دار

شاید به نظر آید که ویلموتس با شکستن یکطرفه توافق همکاری‌اش با ایران و ترک کشورمان عملا قرارداد فیمابین را باطل کرده است اما عرف بین‌الملل می‌طلبد که تیم ملی کشور خواهان سرمربی جدید از هر جهت و با هر متر و معیاری از هدایتگر قبلی‌اش جدا و ختم مناقشه‌ها بین دوسو محرز و اعلام شود. از آنجا که کش و قوس بین فدراسیون فوتبال ایران و ویلموتس بر سر مبالغی که این مربی بلژیکی باید از ما بگیرد، همچنان ادامه دارد و ایران می‌کوشد هرچه کمتر پول بدهد و ویلموتس تلاش می‌کند هرچه بیشتر بگیرد، ماجرای مجادله دو طرف تمام شده به حساب نمی‌آید و این پرونده همچنان مفتوح است. در نتیجه اگر وعده رئیس موقتی فدراسیون فوتبال در مورد اعلام نام سرمربی جدید حداکثر تا روز جمعه این هفته و شنبه آینده تحقق یابد، به طور قطع و یقین باید شاهد اقدامات و توجیه‌های قابل قبول از سوی فدراسیون کشورمان به فیفا باشیم و این نهاد بپذیرد که ایران دیگر وام و طلب معنوی به ویلموتس ندارد و اگر هنوز بخشی از بدهکاری مالی‌اش را به این مربی نداده، در یک مدت زمان مشخص این کار را خواهد کرد.

شبیه به شوخی

این در صورتی است که ایران کل بدهکاری خود به ویلموتس و تمامی مبلغ مورد درخواست وی را یکجا نپردازد که البته با شناختی که از نهادهای همواره بی‌پول و همیشه بدهکار ایرانی در عرصه‌های ورزشی وجود دارد، این ادعا و وضعیت بیشتر به یک شوخی می‌ماند. فراموش نکنیم که وکلای ویلموتس و سران فوتبال ایران هنوز برسر مبلغ دقیقی که غرامت قطع همکاری با ویلموتس به حساب آید به توافق نرسیده‌اند و مشکل از آنجا ناشی می‌شود که در متن قرارداد منعقده با سرمربی سابق شالکه بندی هست که به وی اجازه می‌دهد در صورت فسخ شدن قرارداد حتی اگر طرف فسخ‌کننده خود وی باشد، باز غرامت برخاسته از قضیه را دریافت کند و نه فدراسیونی که مغبون و طرف مظلوم ماجرای ارتباطش با ویلموتس به‌شمار می‌آید. فراموش نکنیم که ویلموتس در یک بدعهدی آشکار و در موضعی کاملا غیر ورزشی و غیر حرفه‌ای دیدار آبان‌ماه تیم ملی با عراق در خاک این رقیب را به‌گونه‌ای آشکار گروگان گرفت و با پرهیز از آمدن به ایران گفت تا مطالباتش را نگیرد تیم ملی را مقابل عراقی‌ها هدایت نمی‌کند و اگر تحرکات سریع و وسیع مقام‌های سیاسی و بانکی ایران و مشارکت چرخه‌های سیاسی در کارهای فدراسیون در کار نبود و پرداخت سریع پول وی را موجب نمی‌شد.

پول مهم نیست؟!

هم علی دایی که شاید گزینه اول هدایت تیم ملی باشد و هم امیر قلعه‌نویی که تا همین دو هفته پیش گزینه اصلی به‌نظر می‌رسید، معتقد و معترف‌اند که هیچ شرط و شروطی برای احراز این پست نباید گذاشت و صرف احراز این سمت آنچنان مهم و شیرین و عزیز است که با هیچ میزان پول و پاداش و شرایط مالی و غیر مالی نباید قیاس و همراه شود. با این حال بعید به‌نظر می‌رسد که گفت‌وگوهای سران فدراسیون با آنها فاقد شرط و شروطی پنهانی و غیر علنی بوده باشد که این مربیان برای موقتی نبودن شغل‌شان از فدراسیون طلب کرده‌اند. به‌کلام دیگر ژنرال و شهریار قطعا این تضمین را از فدراسیون خواسته‌اند که فقط تا پایان دیدارهای مرحله دوم انتخابی جام جهانی (خرداد 1399) در این سمت نمانند و باید حضورشان تا زمان برپایی جام‌جهانی 2022 یا لااقل پایان کل مراحل انتخابی این جام باشد که زمان تعیین آن نوامبر 2021 (آبان 1400) است. به واقع هر یک از آنان سرمربی تیم ملی شود طبعا توقع دارد که در صورت عبور از مرحله فعلی و سبقت‌جویی از عراق و بحرین در دیدارهای برگشت عنان رهبری تیم ملی در مرحله سوم (و نهایی) انتخابی در قاره آسیا را هم در دست داشته باشد. این همان مرحله‌ای است که یک بار دیگر 12 تیم صعود‌کننده از مرحله دوم به دوگروه هشت تیمی تقسیم می‌شوند و همگان به طور گروهی و رفت و برگشت با یکدیگر مصاف می‌کنند و در نهایت دو تیم نخست هر گروه مسافر «قطر 2022» می‌شوند و تیم‌های سوم گروه‌ها نیز با یکدیگر مسابقه می‌دهند تا تیم پیروز به‌عنوان نماینده پنجم آسیا با یک تیم منتخب از قاره‌های دیگر رقابت کند و تیم فاتح این پیکار نیز به «قطر» برود و این همان سهمیه پنجم و مشروط است که فیفا در ادوار اخیر جام‌های جهانی به آسیایی‌ها ارزانی داشته است و ایران آن را در راه جام‌جهانی 2002 مقابل ایرلندی‌ها از دست داد و اردن هم آن را در راه جام جهانی 2014 مقابل اروگوئه‌ای‌ها هدر داد.

چرا همه اینها پیش‌بینی نشده بود؟

گزینه خارجی هدایت تیم ملی هم اگر اصولا وجود خارجی داشته باشد و حیدر بهاروند با اهداف جنبی (و برای گم‌کردن راه) آن را بیان نکرده باشد، شروط و امکانات و مسائلی را طلب کرده است که باید روی آنها بحث و قضیه جمع‌بندی و شکل نهایی آن به‌گونه‌ای تنظیم و ثبت شود که مثل قراردادهای منعقده با کی‌روش و ویلموتس دمار از روزگار ما در نیاورد. همه اینها تأخیر کلان در معرفی سرمربی جدید تیم ملی را تا حدی پذیرفتنی می‌کند ولی هنوز این ایراد اساسی و مهم‌تر به قوت خود باقی و محفوظ است که چرا حساب تمامی این ملاحظات و مسائل و حرف‌ها از ماه‌ها پیش و در زمان بستن قرارداد با ویلموتس نشد و به چه سبب به سمت مربی رفتیم که بدترین شرایط را برای ما تبیین و تعریف و در متن قراردادش اجرایی کرد و شرایط تلخ و پیچیده‌ای را آفرید که ماه‌ها پس از قطع همکاری با وی هنوز فرصت و امکان خروج از آن و شروع همکاری با مربی جدید منتخب‌مان را نداریم.

این مطلب برایم مفید است بلی 0 نفر این پست را پسندیده اند