چرا نظام اطلاعاتی ما در عملیات مرصاد غافلگیر شد
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حسین قاسمی تحلیلگر مسائل سیاسی - امنیتی در یادداشتی به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد با عنوان "چرا نظام اطلاعاتی ما غافلگیر شد؟ " نوشت:
1- جمهوری اسلامی در 27 تیرماه 1367 اعلام کرد قطعنامه 598 را بدون قید و شرط پذیرفته است.
2- اولین واکنش سازمان منافقین در مورد پذیرش قطعنامه از سوی ایران، برگزاری نشست رجوی با اعضا بود. سخنرانی رجوی روز جمعه 1367/4/31 در حدود ساعت 23:30 دقیقه شروع شد.
3- رجوی در این نشست، خبر عملیات «فروغ جاویدان» را میدهد. فرماندهان را معرفی و چگونگی عملیات و مسیرها را اعلام میکند.
4- سخنرانی رجوی ساعت 2:30 دقیقه صبح پایان پذیرفت.
5- در روزهای شنبه و یکشنبه به آماده سازی گذشت. اسرای ایرانی پیوسته به سازمان که قرار بود در عملیات شرکت کنند سازماندهی شدند؛ طی یک نشست در روز شنبه 1367/5/1 فرمانده گردان ها، سرگروهها و فرماندهان دسته در رابطه با آرایش ستون و مکانیزم عملیات توجیه شدند؛ در روز یکشنبه1367/5/2 قرار شد کلیه قسمتها حداکثر تا ساعت 14 همه کارها را انجام داده و استراحت کنند.
6- مادرها قرار شد در روز یکشنبه فرزندانشان را ببینند و خداحافظی کنند.
7- طی همین دو روز افراد پایگاه بدیع به مرور آزاد شده و به قرارگاه اشرف رفته ودرسازمان تیپها قرار میگرفتند.
8- در روز یکشنبه 1367/5/2 کلیه تیپها در قرارگاه اشرف مانور داشتند.
9- البته تانکها از چند روز قبل تحویل تیپها شده بود. (1)
10- حدود 635 نفر از نیروهای سازمان را که از کشورهای دیگر پس از اعلام پذیرش قطعنامه به عراق فراخوان شده بودند در سازماندهی جدید تیپها قرار دادند؛ به کارگیری این افراد چنان با تعجیل صورت گرفت که برخی از آنها فاقد لباس و پوتین نظامی بودند و بعضا با کفشهای شخصی و معمولی خود در عملیات شرکت کردند. (2)
11- ستون ارتش سازمان منافقین متشکل از 25 تیپ رزمی، راس ساعت 6 صبح روز دوشنبه 1367/5/3 پس از اجرای مراسم صبحگاهی از قرارگاه خود در خاک عراق به حرکت در آمده و در ساعت 16 از مرز خسروی عبور کرده و طبق پیش بینی، ستون ساعت17 از قصر شیرین و ساعت 18 از سرپل ذهاب عبور کردند.
12- علی ربیعی معاون وقت وزیر اطلاعات در دوره عملیات مرصاد به نداشتن پاسخ روشنی توسط دستگاههای مسول به واکنش سازمان چنین اشاره میکند: «دنبال پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی و تهاجم ارتش عراق در محورهای جنوب و غرب درمرداد1367، در محافل تصمیم گیری نظام، سوالی نه چندان غیر منتظره درباره پیامدهای فرعی رخداد تجاوز رخ نمود: سازمان مجاهدین چه واکنشی خواهد داشت؟ در آن لحظات بحرانی خیلی خوب به خاطر دارم که در زمان طرح سوال مذکور توسط نخست وزیر وقت، پاسخ روشنی که استوار بر دادههای مشخص اطلاعاتی باشد، نه در وزارت اطلاعات و نه در سپاه و ارتش و سایر دستگاههای نظامی و امنیتی وجود نداشت.» (3)
13- آقای ری شهری وزیر اطلاعات میگوید: «برای نخستین بار، در ساعات آخر روز دوشنبه سوم مرداد از سوی اداره کل اطلاعات کرمانشاه گزارش رسید که منافقین از مرز گذاشتهاند و به سوی اسلام آباد و کرمانشاه در حرکتاند. به دلیل وجود ستاد فعال و امکانات کارشناسی و جمع بندی سریع گزارشها در دفتر وزیر اطلاعات، و با توجه به شرایط جبههها و اخبار مربوط به وضعیت پایگاه شهید نوژه، موضوع تهاجم منافقین که برخورد با آن در حوزه وظایف وزارت اطلاعات قرار داشت بسیار جدی گرفته شد. موضوع سریعا به بیت حضرت امام و جناب آقای هاشمی رفسنجانی، که جانشینی فرمانده کل قوا را بر عهده داشتند و ظاهرا در جبهههای جنوب به سر میبرند مخابره شد. ایشان از طرق دیگری موضوع را بررسی نمودند و بر اساس سایر گزارشها نسبت به صحت خبر تردید کردند. من به گزارشی که از سوی ماموران اطلاعاتی به مرکز واصل شده بود، اطمینان داشتم؛» (4)
البته سردار اسدالله ناصح جانشین وقت قرارگاه نجف در گفتگو با نشریه رمز عبور میگوید ساعت 6 عصر متوجه شده ایم: «پیش آقای هاشمی جلسه داشتیم. بعد از ظهر ساعت 17:30 به ما اطلاع دادند عراقیها بدون هیچ مانعی تا این حد پیش رفته بودند؟.. خبر رسید که عراقیها به کرند رسیده اند. به کرند که رسیدند، ساعت 6بعد ازظهر اعلام شد اینها منافقین اند، چون پرچم منافقین مشخص بود.» (5)
14- کارشناس ارشد وزارت اطلاعات از غافلگیری دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در عملیات مرصاد (و به تعبیر سازمان فروغ جاویدان) میگوید: «اعتراف میکنم که ما خط سازمان را میدانستیم، اما از برنامهاش مطلع نبودیم و غافلگیر شدیم. ما برای فهمیدن این موضوع طراحیهایی کردیم و حتی در یکی از کشورها اطلاعات ذیقیمتی به دست آوردیم، اما نتوانستیم جزئیات عملیات را متوجه شویم. در واقع وقتی کار از کار گذشت، موفق شدیم.» (6)
15- ناصر رضوی از کارشناسان وزارت اطلاعات نیز در این خصوص میگوید: «ما میدانستیم سازمان در عملیات بعدی میخواهدبه تهران بیاید، اما نمیدانستیم این حرکت چه وقت و از کدام محور و به چه شیوهای میخواهد انجام شود. از اینها اطلاعات نداشتیم.
به هر حال از نظر این که وزارت اطلاعات نمیدانست که سازمان در این تاریخ میخواهد حرکت و عملیات کند، درست است. چرا؟ چون خود رجوی چهل و هست ساعت قبل اعلام کرده بود. یک نشست در اشرف گذاشت و به همه اعلام کرد و از آن وقت نیروها کامل در قرنطینه بودند. چون ما نفوذی داشتیم، اما نفوذی چگونه میتواند این اطلاعات را به شما انتقال دهد؟ از چه طریقی؟ با چه بی سیمی؟ یعنی هیچ وسیلهی ارتباطی بین نیرویی که داخل یک پادگان است با بیرون وجود ندارد.
سازمان هم داخل قرنطینه بود. از من بپرسید، میگویم طبیعی است که اطلاعات نداشته باشیم، اما به محض اینکه حرکت شان شروع شد، خودشان اعلام کردند. باز هم نیازی نبود وزارت اطلاعات اعلام کند. چون از رادیو داشت اعلام میکرد مردم ما داریم به تهران میآییم.» (7)
16- نکته پایانی: اداره کل التقاط، اداره کل اطلاعات کرمانشاه، دستگاه اطلاعاتی لشکرها و... منابع و مخبرین زیادی در مرز داشته اند. در مرز هم دیده بان و شنود بی سیم داشته اند. رادیو منافقین هم که مستقیم مارش حمله میزد. شاهد تحرکات و جابجایی نیرو در عراق و اروپا بوده ایم؛ درون سازمان و عراق اروپا هم منابع و مخبر داشته اند؛ ولی در عمق صدوپنجاه کیلومتری خاک مان تازه میفهمیم بامنافقین روبرو هستیم؛ چرا نظام اطلاعاتی ما با وجود این همه شواهد غافلگیر شد؟
(1)- بند 1 تا 9 برگرفته از کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، جلد سوم، چاپ دوم، پاییز 1385، از صص336-303.
(2)- ناصرشعبانی، بن بست دراستراتژی، شکست درتاکتیک، انتشارات دانشگاه جامع امام حسین، چاپ دوم 1396، ص 355.
(3)- رمزعبور، سال سوم، شماره21، تیرومرداد1395، ص259،
(4)- http://ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=771،
(5)- رمزعبور، سال سوم، شماره21، تیرومرداد1395، ص257
(6)- ماهنامه نسیم بیداری، شماره شهریور 1394
(7)- ناصر رضوی، استراتژی ودیگر هیچ، به اهتمام محمد حسن روزیطلب، انتشارات یا زهرا، چاپ اول، بهار 98، صص191-190.