چهارشنبه 7 آذر 1403

چرا «هاشمی رفسنجانی» از «ارتداد» حذف شد؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چرا «هاشمی رفسنجانی» از «ارتداد» حذف شد؟

اگرچه بستر رمان این اجازه را به نویسنده می‌دهد که شخصیت‌های دلخواهش را وارد داستان کند، اما وقتی یک اثر نسبتی با واقعیت دارد، این‌گونه حذف‌ها جالب نیست.

به گزارش مشرق، مصطفی وثوق کیا، دبیر فرهنگی روزنامه صبح نودر یادداشتی درباره داستان ارتداد،‌نوشته وحید یامین پور در روزنامه فرهیختگان نوشت:

41 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نوشتن از شکست انقلاب در بیست‌ودوم بهمن‌ماه شاید کمی عجیب به نظر بیاید و شاید اصلا در نظر عده‌ای اتفاق جذابی نباشد، اما همین ایده اگر در بستر یک رمان قرار بگیرد، می‌تواند رخداد شگفت‌انگیزی را خلق کند.

ادبیات انقلاب طی یک دهه گذشته به‌صورت بسیار جدی وارد خلق ادبیات انقلاب شده است، اما هیچ‌یک از نویسندگان وارد این حیطه نشده یا به فکرشان نرسیده که می‌توان از تاریخ جایگزین برای خلق یک رخداد ادبی انقلاب استفاده کرد. نویسنده در تاریخ جایگزین، یک رخداد واقعی را با تخیل درمی‌آمیزد و ادبیاتی خلق می‌کند.

حال، وحید یامین‌پور که اولین اثر شبه‌داستانی‌اش «نخل و نارنج» توانست نظر کتابخوانان را به خود جلب کند، در دومین اثر داستانی‌اش دست روی این موضوع گذاشته است.

«ارتداد» کتاب مهمی است در این دوره؛ در دوره‌ای که خلاقیت نویسندگان به بازی‌های زبانی و سوژه‌های نه‌چندان جذاب معطوف شده است. اینکه نویسنده‌ای خطر کند و دست روی یک موضوع حساس و ملتهب بگذارد، شاید کمی بیشتر از ریسک کردن باشد. اما در هر حال نویسنده این کار را کرده و ارتداد خلق شده است. ارتداد دقیقا از روز بیست‌ودوم بهمن‌ماه شروع می‌شود که در آن رژیم پهلوی با کودتا مانع از پیروزی انقلاب در گام نهایی می‌شود و این آغاز داستان است.

شکست انقلاب در رمان ارتداد به چند دلیل اتفاق می‌افتد که می‌توان از خلال آن دیدگاه نویسنده را دریافت. همگان می‌دانیم که یکی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی، فرمان امام برای شکست حکومت نظامی در شب بیست‌ودوم بهمن‌ماه بود و حالا دقیقا در ارتداد خلاف این مساله رخ می‌دهد و مثل ماجرای کودتای 28 مرداد مردم در خیابان‌ها نیستند تا از حکومت و انقلاب‌شان پشتیبانی کنند؛ اتفاقی که نتیجه نهایی‌اش گران تمام می‌شود و آن شکست انقلاب است.

اما چرا انقلاب شکست خورد؟ چون امام فرمان شکست حکومت نظامی را داده بود، اما برخی اطرافیان امام به نام مصلحت از انتشار آن و رسیدن پیام به مردم جلوگیری کردند. در اینجا نویسنده بدون اشاره به مساله عوام و خواص مشخصا خواص نزدیک امام را مانع انتشار پیام و در نهایت شکست انقلاب می‌داند و اگر با خوانش امروزی بخواهیم به آن نگاه کنیم، نویسنده با نگاه امروز به مساله 40 سال قبل نگاه کرده است.

افت این مساله اینجاست که ما قضاوت امروز را به 40 سال قبل تعمیم داده‌ایم و دیگر این قضاوت بکر و دست‌نخورده نیست، بلکه آغشته به مسائل و حواشی دیگری شده است. شکست انقلاب تبعات دارد و یکی از تبعات آن سرخورده شدن نیروهای فعال در انقلاب است. کسانی سرخورده می‌شوند که شاید چندان به رهبران اعتماد کافی نداشته و یا از اعتقاد قوی برخوردار نیستند. اینجاست که ریزش‌هایی رخ می‌دهد که نمونه مشخص آن در کتاب دریا است که بعد از شکست سرخورده شده به سمت گروه مجاهدین خلق سر می‌خورد.

وحید یامین‌پور در کتاب علاوه بر داستان‌پردازی سعی کرده تا برخی مسائل ذهنی‌اش را در قالب سخنان حکمت‌آمیز بیان کند و در حقیقت این سخنان مانیفست نویسنده است که در جای‌جای کتاب مشاهده می‌شود؛ از سخنان دریا گرفته تا محاکات یونس که اکثر اوقات باعث ملال‌آور شدن داستان و از ریتم افتادن آن می‌شود.

نکته دیگر ماجرا این است؛ وقفه‌ای که نویسنده در داستان با زندان فرستادن یونس ایجاد می‌کند و در اصل 15 سال در کتاب خالی می‌ماند تا یونس بعد از آزادی با واقعیت‌های شهری تهران در دوره پهلوی آشنا شود. یکی از مهم‌ترین تمرکزهای نویسنده در ارتداد، بحث‌های فرهنگی و آن عبارت فحشای سیستماتیک است که به کار می‌برد و روی آن می‌ایستد، گویی نویسنده می‌خواهد تمام ضعف‌های فرهنگی این 40 سال اخیر را به گردن آن بیندازد.

از منظر داستان‌پردازی، ارتداد برای نویسنده یک پیشرفت رو به جلو است. از نخل و نارنج که یک زندگینامه داستانی ساده بود تا ارتداد، نویسنده مسیر خوبی را طی کرده است.

خط داستانی کتاب با توجه به سیر وقایع و استفاده نمکی نویسنده از سورئالیسم باعث شده کتاب در این بخش قابل‌قبول باشد. البته همانطور که در بالاتر گفته شد، داستان‌پردازی این کتاب یک‌دست نیست و ورود محاکات نویسنده این مساله را مختل کرده است، هرچند نقطه‌ضعف اصلی کتاب را باید در شخصیت‌پردازی آن جست‌وجو کرد. تنها شخصیتی که نویسنده در آن پرداخت درست و قابل‌قبولی داشته، یونس است که عقبه مشخص آن بیان می‌شود و چون تمرکز نویسنده بر اوست، وقت کافی هم برایش گذاشته و شخصیت را ساخته و پرداخته است، اما شخصیت‌پردازی دریا به عنوان همسر یونس و کسی که دچار شک و تردید در ادامه مبارزه می‌شود، به‌خوبی پرداخت نشده است. نه آن سفت و سخت بودن در ابتدای مبارزه و نه آن بریدن سریع در عرض دوماه و پیوستن به سازمان مجاهدین هیچ‌یک برای مخاطب باورپذیر نیست، چراکه نویسنده عقبه درستی برای دریا نساخته و همین مساله باعث می‌شود بریدن مجدد وی از مجاهدین و پیوستن به مقاومت حزب‌الله هم دور از باور باشد.

استفاده از شخصیت‌های تاریخی در ارتداد اما گزینشی است. نویسنده، سیدعلی خراسانی و حاج احمد را کاملا در داستانش آورده و برخی چون هاشمی رفسنجانی را کاملا حذف کرده است. اگرچه بستر رمان این اجازه را به نویسنده می‌دهد که شخصیت‌های دلخواهش را وارد داستان کند، اما وقتی یک اثر نسبتی با واقعیت دارد، این‌گونه حذف‌ها در این دوره شاید ناشی از مسائل سیاسی تلقی شود که به‌نظر برای کتاب جالب نیست.