دوشنبه 5 آذر 1403

چرا پس از پیروزی انقلاب سران پهلوی محاکمه و اعدام شدند؟

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چرا پس از پیروزی انقلاب سران پهلوی محاکمه و اعدام شدند؟

پس از پیروزی انقلاب، سران رژیم پهلوی که توسط خود این رژیم برای فریب ملت به زندان افتاده بودند به دست مردم افتاده و محاکمه شدند.

پس از پیروزی انقلاب، سران رژیم پهلوی که توسط خود این رژیم برای فریب ملت به زندان افتاده بودند به دست مردم افتاده و محاکمه شدند.

گزارش خبرگزاری مهر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی سران رژیم پهلوی که توسط خود این رژیم برای فریب مردم به زندان افتاده بودند و همچنین گروه دیگری که تلاش داشتند متواری شوند به دست مردم افتاده و محاکمه شدند.

از جمله این افراد می‌توان به «نعمت الله نصیری»، «امیرعباس هویدا»، «حسن پاکروان» و... اشاره کرد. این افراد پس از محاکمه اعدام شدند.

در طول دهه شصت نیز پس از اعلام قیام مسلحانه منافقین علیه نظام اسلامی و ترورهای این گروهک که به شهادت بیش از 17 هزار نفر از مردم ایران منتهی شد افرادی از این گروهک دستگیر و پس از محاکمه اعدام شدند.

در سال‌های گذشته برخی با استناد به این اعدام‌ها نظام اسلامی را به اقدامات ظالمانه پس از پیروزی انقلاب متهم ساخته و دست به یک تبلیغات وسیع علیه نظام زدند.

بعضی از امور دارای چنان وضوحی هستند که به محض تصور مقدمه، نتیجه تصدیق می‌شود، این امور نیازی به استدلال نداشته و تنها تصور مقدمات برای رسیدن به نتیجه کافی است، نعمت‌الله نصیری در طول دوره پهلوی ریاست ساواک را عهده دار بوده و در طول مسئولیت طولانی مدت او صدها نفر دستگیر و توسط مامورین ساواک و تحت امر نصیری شکنجه و به شهادت رسیده و یا برای همیشه معلول شدند، اعدام چنین فردی که مسئول شهادت و جراحت صدها و بلکه هزاران نفر بوده آیا ظالمانه است؟! اگر این اعدام ظالمانه است و نصیری نباید اعدام می‌شد دلیل اعدام صدام چه بود؟!

«امیرعباس هویدا» نخست وزیر دوره پهلوی که از اسفند 1343 تا سال 1356 عهده دار این سمت بود نیز به دلیل خیانت‌های متعدد از جمله قرار دادن امکانات ایران در اختیار بیگانگان و اضمحلال اقتصادی کشور محاکمه و اعدام شد، در طول مسئولیت هویدا مطبوعات سانسور و اعتراضات مردم توسط ارتش و ساواک در خیابان‌ها و زندان‌ها به شدت سرکوب و گروه زیادی به شهادت رسیدند، و بی شک هویدا به عنوان مسئول دولت از همه این جنایت‌ها آگاه و این امور تحت نظر و اطلاع او صورت می‌گرفت.

دیگر مسئولین نظامی و سیاسی دوره پهلوی نیز پاسخگوی عملکرد خود بودند و افرادی که در قتل انسان‌های بیگناه ایفای نقش کرده بودند چه با دستور و چه با سکوت و تائید نمی‌توانستند از مجازات رهایی یابند.

اما ماجرای منافقین روشن‌تر است، گروهی که دست به اسلحه برده و در خیابان‌ها مردم بی‌دفاع را به شهادت می‌رساند و یا افرادی را تنها به اتهام حمایت از نظام اسلامی گروگان گرفته و با شدیدترین وضع ممکن شکنجه و به شهادت می‌رساند نمی‌توانست انتظار داشته باشد که پس از دستگیری تروریست‌هایی که دستشان به خون هزاران نفر آلوده است آنان به جای مجازات پاداش بگیرند.

سران منافقین طی سال‌های 65-1364 از فرانسه به عراق رفته و در طول جنگ تحمیلی صدام علیه ایران به عراق کمک نمودند، این از قواعد پذیرفته شده جنگ در همه دوره‌های حیات بشر است که حکم جاسوسی برای دشمن در شرایط جنگی اعدام است، سران منافقین در طول جنگ دست به حمایت‌های گسترده نظامی و اطلاعاتی از رژیم صدام زدند و پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران به توهم ضعف «جمهوری اسلامی» با حمایت صدام دست به حمله گسترده زدند به این امید که طی چند روز به تهران برسند، در عملیات مرصاد منافقین سرکوب و گروه زیادی از اعضای آن به هلاکت رسیده و گروه دیگری نیز دستگیر شدند.

طبیعی است که هیچ نظام سیاسی به چنین افرادی رحم نمی‌کند، حکم طبیعی اعضای یک سازمان تروریستی که در شرایط جنگ با بیگانه اسلحه برداشته و به این بیگانه کمک می‌کند اعدام است و طبیعی است زندانیان این گروهک که امید داشتند منافقین به تهران رسیده و آنان را آزاد کنند و پس از آزادی دست به انتقام خونین بزنند نیز چنین حکایتی دارند.