چرا «کنگره بانوان تاثیرگذار» جنجالی شد؟
برگزارکنندگان بگویند کنگره اخیر، تا چه اندازه توانست روایتی جدید را در مقابل آنچه روایت جبهه استکبار از زنان نامیده میشد، ارائه کند؟ شاید پرسش بنیادیتر این باشد که آیا اساسا این کنگره گفتمانی داشت که بتواند جریانسازی کند؟ آیا صرف دعوت از زنان چند مقام سیاسی خارجی و گرفتن چند عکس یادگاری، امریست که بتواند روایتی فراتر از آنچه استکبار و غرب میخواهد بر زنان تحمیل کند؟!
با وجود گذشت چند روز از برگزاری نخستین «کنگره بینالمللی بانون تاثیرگذار» در جمعه (30 دی)، همچنان بازتابها و واکنشها به آن ادامه دارد. علیالخصوص، ورود جدی رسانههای نزدیک به قدرت به میانه داستان و تاختن به منتقدان، باب جدیدی از تنشها را پیرامون این کنگره گشوده است.
به گزارش فرارو، بنابر بر ادعای برگزارکنندگان، بانوانی از 5 قاره و 96 کشور در کنگره بینالمللی زنان حضور داشتند؛ شامل 300 میهمان خارجی. حالا به شکلی کم سابقه، روند برگزاری نشست، اهداف، میهمانان، منتخبان برگزیده و روایتهای متعارض از کنگره بوده که تبدیل به مجادلهای بزرگ شده است. مجادلهای که تنها با تمرکز بر بررسی حاشیهها و مواضع منتقدان و مدافعان کنگره قابل بازخوانی است.
حاشیههای عجیب برگزاری نخستین کنگره
1- برجستهترین حاشیه خبرساز کنگره، حضور همسران روسای دولتهای کشورهای دیگر در کنگره بود که انتشار عکسآنها در کنار همسر سید ابراهیم رئیسی بازتاب گستردهای به همراه داشت. همسران روسای جمهور و نخستوزیر ارمنستان، بورکینافاسو، قرقیزستان، صربستان، همسر رئیسجمهور اسبق گینه، همسر رئیسجمهور اسبق نیجر، فرستاده ویژه بانوی اول جمهوری فدرال نیجریه، بانوی اول سابق سریلانکا و همسر رئیس حزب حاکم، فرستاده ویژه رئیس جمهور سوریه، رئیس شورای مرکزی اتحادیه زنان ترکمنستان در کنگره حضور داشتند. این در شرایطی که حتی همسر سران یک کشور عربی حاضر در منطقه در کنگره حضور نداشت. (حتی همسر بشار اسد نیامده بود!)
2- انتشار ویدئویی از شخصی به نام «مایا صباغ» یکی از حوادث پرحاشیه کنگره بود. بیش از آنکه حضور این مدلینگ 25 ساله و نامآشنای لبنانی اهمیت داشته باشد، این چگونگی حضور او بود که خبرساز شد. صباغ در ویدئویی، بدون حجاب در یک رستوران در تهران دیده میشد که موسیقی زنده هم در حال اجرا بود. حضور بدون حجاب این فعال فضای مجازی در سطحی گسترده مورد توجه کاربران قرار گرفت و بازتاب گستردهای داشت.
3- محرمانه بودن اسامی داوران هم از نکات بسیار عجیب و شگفتیهای این کنگره بود. فاطمه حقیرالسادات دبیر علمی کنگره بینالمللی بانوان در این ارتباط گفته بود، اسامی داوران برای دو سال محرمانه باقی خواهد ماند.
4- مبلغ 20 هزار یورو (حدود یک میلیارد تومان) به همراه یک گواهی از طرف کمیسیون ملی یونسکو به هر یک از برندگان این کنگره اعطا شد. برندگان این کنگره هفت نفر بودند.
5- تعلق گرفتن یکی از جوایز کنگره به یکی از آقازادههای داخلی نیز با بازتاب گستردهای به همراه شد. جایزه دوم کنگره به «سوده غفوریفرد» دختر حسن غفوریفرد نماینده پیشین مجلس، عضو سابق شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و رئیس هیات بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
6- دادن جایزه جوایز به اشخاص فاقد رزومه نیز بسیار جنجالی شد. شخصی روسی به نام «کازان سوا النا» یکی از برندگان کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار بود. نکته عجیب انتخاب این شخص، عدم اشاره به چرایی تاثیرگذار بودن این فرد بود. تنها اطلاعات در ارتباط سوا النا، موزیسین، فعال اجتماعی، مجسمهساز و دکترای بیولوژی داشتن معرفی شد، ولی طنز ماجرا این است که این شخص خود را عکاس و خبرنگار معرفی میکند. علاوه بر این شخص روسی، «ماریا بئاتریس یونس» که به عنوان «بانوی تاثیرگذار آرژانتین» انتخاب شد، دیگر شخصی بود که هیچ رزومهای از او در اینترنت وجود نداشت.
7- عجیبتر اینکه جوایز به برخی افراد هم رسید که حتی خود نیز باور نداشتند. برای نمونه «پن آبه شیامی» که یک تاجر چینی است، یکی از منتخبان بود که به گفته خودش از دریافت جایزه بسیار تعجب کرده است.
8- بانوی اول خطاب شدن جمیله علمالهدی، همسر سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران و رد این عنوان از سوی او، دیگر حاشیه قابل توجهی بود که بازتاب گستردهای به همراه داشت.
کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار در خوانش منتقدان
اولین کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار، علاوه بر حاشیههایش، با دوقطبی موافقان و مخالفان در داخل کشور نیز مواجه شد. طیف منتقدان، روند برگزاری، ماهیت نشست و اهداف آن را به چالش کشیدند؛ در مقابل مدافعان، در مقام دفاع، به سخره گرفتن منتقدان را در پیش گرفتند.
در جبهه منتقدان انتقادات ذیل مطرح شدند:
1- بخشی بزرگ از منتقدان در سطوح مختلف این نقد را وارد کردند که کنگره بیشتر شبیه یک مهمانی خانگی یا مهمانی زنانه بانوی اول دولت از جیب ملت بوده است. حضور 300 نفر مهمان، اسکان دادن 5 روزه آنها در تهران و اعطای جوایز سنگین به آنها در شرایطی که جامعه ایرانی در مضیقه و بحران جدی اقتصادی قرار دارد، بشدت مورد انتقاد قرار گرفت.
2- یکی از انتقادات کنایهآمیز دیگر در ارتباط تنوعی بود که در کنگره وجود داشت، ولی در داخل به رسمیت شناخته نمیشود. در این زمینه، عباس عبدی در توئیتی در واکنش به همایش زنان تاثیرگذار نوشت: «اگر دولت ایران همین تنوعی را که از زنان تاثیرگذار در سطح جهان به رسمیت شناخته و آنان را با پول این مردم دعوت کرده است، در داخل کشور برای زنان ایرانی هم به رسمین میشناخت قطعا 90 درصد مشکلات و احساس تبعیض زنان ایرانی حل شده بود. این دوگانگی علت بی اعتمادی به چنین نشستهایی است.»
3- برخی دیگر از منتقدان انگشت اتهام را به سوی حضور همسران مردان تاثیرگذار در کنگره کشیدند و نه بانوان «تاثیرگذار.» اشاره آنها به حضور همسران سفرای سیاسیای بود که بیشتر به نظر میرسید، شغل همسرانشان بانی دعوتشان بوده و نه توانایی و جایگاه واقعی آنها.
در همین ارتباط، عباس عبدی در توییتر خود نوشت: «زنان تأثیرگذار به صفت شوهر یا پدر یا فرزندانشان شناسایی نمیشوند، چون معنای معکوس دارد یعنی از خودشان چیزی نداشتهاند. مثل این است که شوهر خانم تاچر هم به عنوان مرد تاثیرگذار انتخاب شود.»
4- بخشی دیگر از انتقادها در قالب پرسش از میزان تاثیرگذاری زنان حاضر در کنگره بود. برخی تاکید داشتند و دارند که برگزارکنندگان کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار باید برای جامعه شفافسازی کنند که افراد منتخب و سایر افراد دعوت شده، چه تاثیرگذاریای داشتهاند.
5- برخی دیگر از منتقدان عدم شفافسازی را مورد انتقاد قرار دادند. آنها خواستار شدند اسامی مهمانان به تفکیک کشور و حوزه سرآمدی آنان بیان شود تا بشود با گوگل کردن میزان اهمیت آنان را فهمید. همچنین، خواستار انتشار لیست هزینههای این رویداد ترجیحا به تفکیک هر مهمان شدند.
حمله موافقان کنگره به منتقدان: از پیش کشیدن «زنکشی نجفی» تا توصیه به «قمپز در نکردن»
انتقادات گسترده منتقدان، کنگره بانوان تاثیرگذار را به اندازه کافی جنجالی کرده بود، اما ورود جریانهای نزدیک به قدرت به میانه ماجرا، بر آتش هرچه بیشتر مجادلات افزود. روزنامه کیهان، دوشنبه (3 بهمن) در نوشتهای شدید اللحن، به منتقدان حمله کرد. این روزنامه دستاورد کنگره را رسوایی مدعیان غربگرای حقوق زن معرفی کرد. آنها را آلوده به نفاق، خودتحقیری و خودحقیری پنداری معرفی کرد. حتی برای تسویه حساب با منتقدان، آنها را نژادپرست معرفی و ماجرای شهردار «زن کُش» (محمد علی نجفی) را نیز پیش کشید.
وحید یامین پور، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان نیز در حساب توییتر خود نوشت: حضور بورکینافاسو در اجلاس بینالمللی زنان تاثیرگذار با حضور 300 فعال اجتماعی و نخبه از 96 کشور را تمسخر میکنند. اسرائیل برای اخراج ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد کشورهای گواتمالا، بنین، لیبریا، مونتهنگرو و لیبی را با خود همراه کرد که توانست با 29 رای از 52 رای به هدفش برسد.
اما فراتر از این دو انتقاد، خبرگزاری فارس بود که با تیتری تحت عنوان «قُمپز در نکن!» به استقبال یادداشت روز کیهان رفت. این خبرگزاری مدعی شد برپایی کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار در ایران بدجوری اعصاب مدعیان اصلاحات را بههم ریخته است! این رسانه، بخشی از نوشته کیهان را برجسته کرد که در آن نوشته شده بود، «با وجود اینهمه تحقیرشدگی، چه قُمپزی هم در میکنند؟!»
کدام همافزایی و کدام رساندن صدا به گوش جهانیان!
نخستین کنگره بینالمللی زنان تاثیرگذار، همانند بسیاری از موضوعات مختلف کشور طی چند وقت اخیر، به جدالی میان دو طیف منتقدان و مدافعان نزدیک به جریان قدرت تبدیل شده است. به نظر میرسد در میانه جدال رسانهای و لفظی این دو جناح که یکی کنگره را از اساس بیاعتبار و دور همیای برای دول گمنام میداند و دیگری، مخالفان را به قُمپز در کردن متهم میکند، نیازمند خوانشی میانی هستیم.
خوانشی که نیمه پرلیوان را مطابق با همان اهداف اعلامی کنگره مورد بازخوانی قرار دهد. در اهداف کنگره زنان تاثیرگذار، سه هدف اساسی مطرح میشود: اول، تعامل افزایی میان زنان ایران و جهان؛ دوم، رساندن صدای ایران به جهانیان و سوم، ارائه روایتی فراتر از آنچه استکبار و غرب میخواهد بر زنان تحمیل کند.
حالا محل پرسش این است که در نخستین کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار، با حضور 300 مهمان خارجی، کدام یک از این اهداف محقق شده است. آیا با این کنگره همافزایی میان زنان ایران و جهان ایجاد شد؟ چه الگویی از زنان جامعه ایران در تعامل با جهانیان تثبیت شد؟ واقعیت این است که در کنگره اخیر تنها چیزی که قابل مشاهده نبود، آن تعاملی است که هدفگذاری شده بود. این کنگره تمام شد و سالها و کنگرههای آتی شاید در راه باشد، شاید کاستیهای بزرگ این کنگره مجالی باشد که در آینده هدفگذاری تنها برای مبانی شعار نباشد.
هدفگذاری این بود که کنگره صدای ایران (زنان ایرانی) را به جهان برساند، اما حالا مساله این است که آیا این کنگره اخیر توانست این هدفگذاری را محقق کند؟ این ادعا به جرات قابل طرح است که صدای کنگره اخیر نه تنها به مرزهای جهانی نرسید بلکه در داخل نیز نتوانست به مرزهای خارج از محدوده نخبگان و پایتخت (تهران) برسد. در شرایطی که طیفی گستردهای از شهروندان ایرانی، با مشکلات عدیده اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، برگزاری چنین کنگره پرهزینهای، تنها میتواند التیام برای قشر محدودی از سیاسیون باشد. صرف کردن هزینه گزاف برای کنگرهای که دایره نفوذ و اثرگذاریاش حتی به حاشیه ایران نیز نرسد، تنها زمینه را برای افزایش نارضایتیها فراهم خواهد کرد.
در سطح سوم نیز ای کاش برگزارکنندگان بگویند کنگره اخیر، تا چه اندازه توانست روایتی جدید را در مقابل آنچه روایت جبهه استکبار از زنان نامیده میشد، ارائه کند؟ شاید پرسش بنیادیتر این باشد که آیا اساسا این کنگره گفتمانی داشت که بتواند جریانسازی کند؟ آیا صرف دعوت از زنان چند مقام سیاسی خارجی و گرفتن چند عکس یادگاری، امریست که بتواند روایتی فراتر از آنچه استکبار و غرب میخواهد بر زنان تحمیل کند؟!
تماشاخانه