چهرههای خبره متولی پاشنه آشیل صداوسیما میشوند؟
فضای مجازی نه تنها انتخابهای تازهای فراتر از شبکههای ماهوارهای به مخاطبان داده، بلکه بسترهای تازهای برای تبلیغ محصول به وجود آورده که بسیاری از مشتریان ثابت صداوسیما از تبلیغ در این قاب منصرف کرد و به سمت تبلیغات ارزانتر در این بستر تازه سوق داد.
ترکیب مدیریتی تازه سازمان صداوسیما در هفتههای پیش رو مشخص خواهد شد و بدین ترتیب میتوان دریافت رئیس سازمان صدا و سیما با چه گروهی در پی تغییر و تحول در مجموعهای برخواهد آمد که همواره در معرض نقد همه جریانها با هر گرایشی بوده و اکنون انتظار میرود دههای را در پیش داشته باشیم که رسانه ملی بتواند به جایگاه مورد انتظارش دست یابد؛ جایگاهی که پاشنه آشیل آن فضای مجازی است.
به گزارش «تابناک»؛ پیمان جبلی رئیس تازه سازمان صداوسیما هنوز تغییرات گسترده مدیریتی را در مجموعه تحت مدیریتش در دستور کار قرار نداده یا دستکم اجرایی نکرده و بر این مبنا مشخص نیست آرایش مدیریتی در پنج تا ده سال آینده که احتمالا مدیریت این سازمان عریض و طول برعهده او خواهد بود، به چه شکل خواهد بود. با این حال دور از انتظار نیست که چهرههای جوانتر حضور پررنگی در کرسیهای مدیریتی این مجموعه داشته باشند.
شاید به باور بسیاری از ناظران، چالش اصلی معاونتهای سیما و سیاسی در سازمان صداوسیما باشد و نقدها متوجه آنها باشد اما واقعیت آن است که آنچه این سازمان را تحت فشار قرار داده و شرایط را پیچیده ساخته، فضای مجازی است. فضای مجازی نه تنها انتخابهای تازهای فراتر از شبکههای ماهوارهای به مخاطبان داده، بلکه بسترهای تازهای برای تبلیغ محصول به وجود آورده که بسیاری از مشتریان ثابت صداوسیما از تبلیغ در این قاب منصرف کرد و به سمت تبلیغات ارزانتر در این بستر تازه سوق داد.
اینها سادهترین تبعات توسعه فضای مجازی و عدم تطبیق سازمان صداوسیما با مناسبات تازه رسانهای است که در جهان و ایران حاکم شده است. سازمان صداوسیما در سالهای اخیر در قالب معاونت فضای مجازی، کوشش کرده در این راستا قدمهایی بردارد اما هرآنچه در این بخش رخ داده، جز ناکامی نبوده است؛ به گونهای که شاید بتوان یکی از ضعیفترین بخشها را در این مجموعه معاونت فضای مجازی در نظر گرفت.
تنها دستاورد ملموس این مجموعه، تلویبیون بوده که آن هم عملا از بخش خصوصی واگذاری شده و البته درباره تلویبیون نیز ناگفتهها و مستندات فراوانی در اختیار «تابناک» قرار گرفته است؛ هرچند این مستندات درباره مجموعه مستندانی که درباره آن معاونت در دسترس است، مجموعه کوچکی به شمار میرود. مجموعه این اطلاعات نشان میدهد این معاونت نیاز به نیروهای تازه نفس، خبره، کارنامه دار و در عین حال سالم در صدر و بدنه دارد.
در دورههای پیشین این تصور پیش آمده بود اگر سازمان صداوسیما در مدیریت فضای مجازی به خصوص در حوزه مولتی مدیا بتواند کنترل امور را به دست بگیرد، سوای مسائل حاکمیتی، برای این مجموعه به شدت درآمدزا خواهد بود؛ تفسیری که تصور میشود اکنون پس از واگذاری وی او دیها به رسانه ملی و عدم بازدهی مالی آنچنانی، دقیق نبودنش مشخص شده باشد. بر همین مبنا بسترهایی که رسانه ملی میتواند از آنها در اینترنت صاحب درآمد شود، به مراتب متنوع تر و خلاقانهتر است.
این مسئله نیاز به دقت نظر ویژهای دارد که فضای رسانهای یا افکارعمومی کشور را در قالب پدیده اینترنت رو در روی رسانه ملی قرار ندهد و در عین حال از اینترنت به عنوان بستری برای حفظ و جذب مخاطب برای مجموعه تولیدات سازمان صداوسیما بهره برداری شود. علاوه بر اینها، بازخوردهایی که از فضای مجازی گرفته میشود، قطعا منطقیتر از بازخوردهایی خواهد بود که از طریق مرکز افکارسنجی صداوسیما درباره میزان مخاطبان تولیدات مطرح میشود و برآورد بهتری در اختیار مدیران برای تعیین خط مشیهای کلان و خرد قرار میگیرد.
با این اوصاف باید صبر کرد و دید آیا چهرههای خبرهای متولی پاشنه آشیل صداوسیما میشوند و در بخش فضای مجازی تحول آفرین خواهد بود یا مسیر پرهزینه، پرحاشیه و بیفرجامی که در سالهای اخیر در پیش گرفته شده و آوردهای متناسب با توقعات نداشته، تداوم خواهد یافت؟