چگونه مافیای اکران سینمای ایران را کنترل میکند؟
این گروه از گذشته برای کنترل سالنهای سینما، مدیرپخش شماری از سالنها را وابسته خود کردهاند و آنها به جای آنکه تحت اختیار مالک سالن سینما باشند، عملاً اوامر این گروه را اجرا میکنند. مع الاسف این گروه قدرتمند در مجموعههای متعددی یا رسماً نماینده دارند و یا قدرت تاثیرگذاری بر این مجموعههای مرتبط با سینما را دارند و بدین ترتیب بر روندهای کنونی تاثیر عمیقی میگذارند.
سینمای ایران با بحران فروش مواجه شده و فعالان صنوف نسبت به خطرات تداوم این بحران و تاثیرش بر حیات سینمای ایران هشدار میدهند؛ بحرانی که آنچنان که باید و شاید مورد توجه متولیان امر قرار نگرفته اما با کوتاه شدن صف فیلمهای در انتظار اکران، وضعیت به کلی تغییر میکند و آثار مخرب این بحران ظهور و بروز میکند و تبعات تحرکات گروههای ذی نفوذ که شکلی مافیایی به خود گرفتهاند عیان خواهد شد.
به گزارش «تابناک»؛ با وجود گذر از بحران کرونا و عادی شدن وضعیت کشور، تماشاگران به سالنهای سینما بازنگشتهاند و تعداد تماشاگران سینما افت شدیدی داشته است؛ به گونهای که مطابق بر آمارها، سینمای ایران به نسبت مدت مشابه در سالهای 1397 و 1398 افت 60 درصدی را تجربه کرده و از 9.8 میلیون و 9.9 میلیون تماشاگر در بهار 97 و 98، به 3.8 میلیون تماشاگر در بهار 1401 رسیده است.
بخشی از این افت را میتوان به حساب کاهش قدرت خرید مردم گذاشت و مقایسه آن با استقبال از یک کنسرت که شمار بلیتهایش از چندهزار فزونی نمییابد نیز قابل پذیرش نیست؛ چرا که تقریباً همه فیلمهای سینمایی مخاطبانی بیش از پرمخاطبترین کنسرت داخلی دارند اما هر فیلم ایرانی برای بازگشت سرمایهاش و یک فروش معقول نیاز به دست یک میلیون تماشاگر دارد و اینجاست که دیگر کار از دست طبقه ثروتمند خارج میشود و بخشی از طبقه متوسط باید به میدان بیاید.
با این حال اینکه تصور کرد صرفاً کاهش قدرت خرید منجر به این وضعیت شده، نادیده گرفتن همه عناصر تاثیرگذار است. مهمترین عامل تاثیرگذار در کاهش فروش اغلب فیلمهای سینمایی و یکه تازی فیلمهای کمدی، جهت دادن مصرف کنندگان به سمت این آثار است. اگرچه جامعه به واسطه شرایط کنونی کشش بیشتری نسبت به کمدی دارد اما با روشهایی که در پیش گرفته شده، اساساً در بسیاری اوقات امکان انتخاب گزینههای دیگر نیز از آن سلب شده و گروهی که میتوان مافیای اکران خطاب کرد، مسیر محتوایی سینمای ایران را بیش از پیش به این سمت و سو سوق داده است.
این گروه تصمیم میگیرد چه فیلمی، در چه دوره زمانی، با چه کیفیت و کمیتی اکران شود و با چه کیفیتی از پرده پایین کشیده شود. به عنوان نمونه یک فیلم درام در سانسهای پیش از غروب اکران میشود و سانس پس از غروب به فیلم کمدی اختصاص مییابد. اگر تهیه کننده و کارگردان نیز پیگیر شوند و فشار بیاورند، در بهترین حالت سالن به صورت چرخشی به آنها اختصاص مییابد و یک سانس فیلم کمدی و یک سانس فیلم درام به نمایش درمیآید. با چنین ساختاری یک فیلم درام بیش از چند هزار سانس نداشته اما یک فیلم کمدی دهها هزار سانس داشته است.
این گروه از گذشته برای کنترل سالنهای سینما، مدیرپخش شماری از سالنها را وابسته خود کردهاند و آنها به جای آنکه تحت اختیار مالک سالن سینما باشند، عملاً اوامر این گروه را اجرا میکنند. مع الاسف این گروه قدرتمند در مجموعههای متعددی یا رسماً نماینده دارند و یا قدرت تاثیرگذاری بر این مجموعههای مرتبط با سینما را دارند و بدین ترتیب بر روندهای کنونی تاثیر عمیقی میگذارند.
وضعیت قابل تامل دیگر اینکه این گروه در مواردی عملاً بازوی اجرایی نهادهایی میشود که تمایل ندارد مستقیماً مسئولیت حیثیت مالکیت برخی فیلمهای کمدی را برعهده بگیرند و هزینههای حیثیتیاش را بپردازد اما در عین حال قصد ندارد از سود حاصل از اکران کمدیهای ضعیف نیز بگذرد. در این چارچوب پخش کنندهها طبق قراردادی برخی فیلمهای کمدی را اکران میکنند و این نهادها نیز سهم عمده سالنهایشان را به این فیلمها اختصاص میدهند و مطابق با قراردادی، حداکثر 5 درصد از سهم فروش به پخش کننده میرسد!
تداوم این وضعیت علاوه بر آنکه مارکت سینمای ایران را به صورت عمده به تک ژانر کمدی تقلیل خواهد داد، عملاً گروه بزرگی از مردم که به دنبال تماشای دیگر ژانرها هستند را از دست خواهد داد، چرا که بخش وسیعی از مردم به دنبال تماشای درام در سانسهای شبانه و به شکل خانوادگی هستند که این اتفاق برای فیلمها به ویژه در روزهای مقابل تعطیل و تعطیل دشوارتر شده و عملاً در خروج به مخاطبان فیلمهای غیرکمدی نشان داده شده است.