کارکرد اغتشاشات در نبرد روایت ها
توضیح این که در هر جامعه ای گروه های چندی وجود دارند که با تسلط یکی از آن ها نوعی جنگ سرد بین روایت های رقیب شکل می گیرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ علی کرمی در یادداشتی نوشت: همه گروه های سیاسی دارای روایت های خاص خود هستند و این روایت ها در طول تاریخ همواره در نبرد بودهاند: نبردی بر سر چگونگی روایت آنچه هست و آنچه باید باشد. همه حاکمان اهمیت زیادی به برجسته بودن روایت شان از حوادث تاریخی زمانه خود در قالب های گفتاری و نوشتاری می داده اند. دلیل این توجه به اهمیت جاری بودن روایت مسلط در قضاوت افکار عمومی برای آنها بر می گردد چه افکار عمومی آن دوران و چه افکار عمومی نسل های آینده. روایت است که گفتمان را شکل می دهد: یعنی حاصل تلاش برای کنترل و جهت دادن به گرایش های فاعلان اجتماعی می شود شکل دادن به یک گفتمان. ابزارهای روایت سازی در طول تاریخ گوناگون و مختلف بوده اند: از نمادها و سمبل ها گرفته تا نگارش کتاب. در عصر حاضر رسانه ها بزرگ ترین ابزار روایت سازی هستند. اما روایت سازی مساله ای نیست که به سادگی و بدون تضاد و تقابل اتفاق بیفتد. این انقلاب اجتماعی معادله ای بسیار پیچیده دارد که ما از آن به معمای روایت ها تعبیر می کنیم:
شکل 1: معمای روایتها
توضیح این که در هر جامعه ای گروه های چندی وجود دارند که با تسلط یکی از آن ها نوعی جنگ سرد بین روایت های رقیب شکل می گیرد. در این مرحله شاهد رجز خواندن روایت ها برای هم هستیم. روایت های متضاد سعی می کنند حقانیت و جایگاه بالاتر روایت مسلط را در افکار عمومی به چالش بکشند. در مرحله بعد و با تشدید وضعیت پیش گفته معمای روایت ها وارد مرحله دوم یعنی نبرد روایت ها می شود. در این مرحله پیکار و مصاف روایت ها اتفاق می افتد. مرحله سوم معمای روایت ها مرحله پس از جنگ است که از آن به مرحله روایت سازی تعبیر می کنیم. در این مرحله یا روایت از قبل مسلط سلطه خود را حفظ می کند یا این که روایتی دیگر پیروز می شود. اما چرخه ی معمای روایت ها هیچ گاه متوقف نمی شود و پس از مرحله سوم یعنی روایت سازی به تدریج مرحله اول یعنی جنگ سرد بین روایت ها شکل می گیرد و باز چرخه تکرار می شود. نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در همه مراحل چرخه معمای روایت ها یکی از مهم ترین ابزارهای مبارزه روایت های متضاد ایجاد اغتشاش به منظور برهم زدن نظم فکری، اجتماعی و حتی سیاسی متعلق به روایت مسلط است. مثلا در دوران جنگ سرد روایت ها شاهدیم که روایت های متضاد دست به تشکیل اتحاد و ائتلاف و مسلح کردن فاعلان اجتماعی روایت خود می کنند. مرحله سوم یعنی مرحله روایت سازی بسیار اهمیت دارد. از یک طرف فاعلان روایت پیروز در این مرحله اکثرا ناشی از خستگی و چه در اثر غرور در باد پیروزی می خوابند و از روایت سازی های رقبا غافل می شوند. از طرف دیگر رقبا نیز دست به روایت سازی هر چند زیرزمینی و پنهانی و در مقیاس کوچک می زنند. اینان با مرور مرحله اول و دوم و بخصوص مرحله دوم نمادهایی که قدرت روایتگری فاعلانشان را تقویت می کند انتخاب می کنند. مثلا کشته سازی هایی که در اغتشاشات صورت گرفته در این مرحله به گونه ای قرائت می شوند که تصویرسازی روایت مسلط را ظالمانه و دروغ و روایت خود را مظلوم و حق بجانب معرفی می کند و این گونه از غفلت فاعلان روایت پیروز برای آغاز چینش معمایی دیگر استفاده می کنند.
