شنبه 3 آذر 1403

کرونا و رمضان؛ تعلیق عادات و سرآغاز خودآگاهی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
یحیی بازیاری‌زاده*؛ امسال در همایندی بهار معنویت با بهار طبیعت، در حالی دیدگان خسته از خویشمان را به امید برآمدن نوازشگرانه‌ی مهتاب ضیافت خداوند بر سپهربام دنیای آلوده به ناسپاسی هایمان دوخته‌ایم که، هم زمان با پراکنده شدن شمیم شکوفایی طبیعت نورسته، بوی اضطراب ریزگردی نفس‌گیر نیز در اکناف گیتی به هوا برخاسته است. تا کنون جمعی از هم وطنان و نیز همگنان در گوشه و کنار جهان، با ابتلا به بیماری کووید -19، چشم از جهان فرو بسته، خانواده‌ها و بازماندگان‌شان سوگوار گشته و معیشت بسیاری از مردمان نیز متاثر از آسیب‌های وارد آمده بر پیکر اقتصاد نحیف جان بسیاری از کشور‌های حتی مدعی نیز در تنگنای غریب قرار گرفته است. بار دیگر پس از جنگ جهانی دوم، عدم قطعیت در سطحی فراگیر در جهانی که آن را در حال جهانی شدن می‌خواندیم احساس گردیده و طیفی از نارسایی‌ها و آسیب پذیری‌های اقتصادی و اقتصاد‌های رایج و سبک‌های زندگی ساخته شده توسط آن‌ها بر جهانیان آشکار گردید. بر بستر این مقدمه و ره به سوی مضمونی که دستمایه برای پرداختن به آن در این مجال و مقال است، آنچه "ما" می‌خوانیمش را متناسب با پیرنگ این نوشتار، بازتعریف بایدمان. از یک منظر روانشناختی، اما ما عادات‌مان هستیم و عادات‌مان ما هستند. به عبارت دیگر ما برآمده از عاداتی هستیم که در گذر زمان با تار تکرار و پود تقویت در هم تنیده شده و امروز، ما را تشکیل داده اند. عاداتی که بسیاری وقت‌ها ما حتی از وجودشان آگاه هم نبوده ایم و به صورت ناخودآگاه رفتارهایمان را در کنترل خویش دارند. آنچه ما در دنیا و از دنیا می‌بینیم و آن گونه که دنیا را می‌بینیم نیز متاثر از نگرش ملهم از سبک عادت شده ما در تجربه کردن خویش در پیوند با دنیایمان می‌باشد. همان چیزی که در عرف متعارف زندگی اش می‌خوانیم. عادات ما به همان نسبت که زندگی را برای ما آسان می‌کنند می‌توانند در صورت کم بودن مفید بودگی آن‌ها نسبت به زیانمندی‌شان از حیث میزان تطابق‌شان در هر لحظه با مقتضیات موقعیت مان در زمان و مکان دائما در حال تغییر، موجب محرومیت مان از بسیاری مواهبی که شایستگی آن‌ها را داشته‌ایم و داریم نیز باشند. به عبارت دیگر، عادت داشتن ما به یک رفتار یا نحوه تفکر، به معنای عادت نداشتن مان به طیفی از سایر صور رفتار و الگوی تفکر بوده که در صورت عادت داشتن به آنها، کیفیات متفاوتی از زندگی را تجربه می‌توانستیم کرد. یکی از راه‌های درک اینکه ما نتیجه عادات مان هستیم و نیز درک کردن این‌که دنیایمان می‌توانست یا می‌تواند آن‌گونه که تا کنون بوده و هست نباشد، تعلیق و لو موقت عادات فعلی مان برای خودآگاه شدن نسبت به آن‌ها و نیز اطلاع یافتن از سایر صور رفتار و نحوه تفکر است. به عبارتی دیگر، می‌توان تعلیق عادات را به مثابه خروج موقت از یک وضعیت، موقعیت و چشم انداز و ورود به وضعیت، موقعیت و چشم اندازی متفاوت از شرایط عادت شده پیشین می‌باشد. این جابجایی حتی اگر دوباره به موقعیت و شرایط پیشین بازگردیم، اگر توام با توجه و تمرکز بوده باشد، می‌تواند موجب خودآگاه شدن‌مان هم به موقعیت پیشین و هم جدید و سایر موقعیت‌هایی که اختیار نمودن آن‌ها در حیطه اختیارمان هست گردد. این خودآگاهی سرآغاز اطلاع ما از طیفی از حق انتخاب‌هایی می‌گردد که ما در سایه‌ی تن سپاری به عاداتی واحد، خویش را از آزمودن و انتخاب آن‌ها محروم نموده بودیم. شیوع بیماری کووید -19 و استلزامات احتیاطی مترتب بر آن، بناگاه سبک زندگی فعلی عادت شده مان را به چالش کشید و با وارد آوردن فشاری بر نحوه و کیفیت بودن مان در جهان که آن را در این مجال زندگی می‌توانیم نامید، ما را با خودآگاه نمودن، متوجه الگو‌های عادت شده و الگو‌های بدیل آن نمود. یکی از فرصت‌های تعلیق عادات، فصلی است که به موجب احکام دینی، سالی یک بار تکرار می‌گردد و آن عبارت از ماه رمضان می‌باشد که در ادبیات دینی از آن به عنوان ماه ضیافت پروردگار یاد می‌شود. یک ماه روزه ماه رمضان به عنوان فریضه مهم دینی را از منظر روانشناختی می‌توان به مثابه یک تعلیق بزرگ در عادات متعارف سبک زندگی معمول عاملین به این فریضه جالب توجه دانست. این تعلیق در طیفی از رفتار‌ها در روزه، در صورت تمرکز کافی به معنای تامل خوداندیشانه و بررسی مندانه در زندگی و احوال کنونی خویش، می‌تواند به عنوان یک فرصت مطالعاتی سالیانه برای خودآگاه شدن مان نسبت به کم و کیف و حدود و ثغور عادات مان و اطلاع از نحوه تاثیرشان بر کیفیت زندگی مان و نیز ارزیابی آن‌ها با معیار میزان نقش ورزی آن‌ها در نزدیک‌تر یا دور‌تر کردن مان از اهداف مورد نظرمان توصیف گردد. استفاده بهینه از این فرصت مطالعاتی سالیانه علی الاصول می‌بایست هر سال ما را در راهبری خردمندانه‌تر زورق زندگی بر پهنه دریای متلاطم عمر گذران مان و نائل آمدن به ارتقای عادات پیشران مان به سوی اهداف، گامی به پیش برده باشد. به عبارت دیگر، رمضان به آینه‌ای می‌ماند که ما سالی یکبار با توقف از حرکتی پرشتاب و تکرارین زندگی و ایستادن در مقابل آن، می‌توانیم آجر‌های عادات ساختمان وجود خویش را که تعیین کننده کیستی و چگونه بودن مان را مشخص می‌نمایند و چیدمان و پیوند آن‌ها با یکدیگر را به وضوح دیده و وارسی نماییم. این وارسی، خود مقدمه‌ای بر بازنگری و نوزایی خویش است در بهار معنویت طبیعت جان مان که در این مقطع از مسیر زندگی مان، با بهار طبیعت جهان مان همایند گردیده است. جهانی که البته با حضور یک مهمان ناخوانده، شرایط خاصی را برای تجربه متفاوت ماه ضیافت خداوند نسب به ادوار گذشته پدید آورده است. کووید -19 به همان نسبت که یک مصیبت دانسته و تعریف می‌شود و مقتضیات یک مصیبت نیز بر آن مترتب می‌باشد، ولی همانند همه‌ی مصائب، بر بستر رنج‌هایی که برایمان به ارمغان آورده است فرصت‌هایی نیز در پس این محنت‌ها نهانده دارد. فرصت هایی، اما نه از جنس آنچه قبل از پیدایش این مصیبت، فرصتش می‌انگاشتیم و آن را پر شوق در پی بودیم بلکه از جنس آن چیز‌هایی که فراموشیده و بدیهی انگاشته بودیم شان و فکر نمی‌کردیم که روزی از ما دریغ شوند. فکر نمی‌کردیم روزی برسد که یکدیگر را به دیدار شدن، در آغوش کشیدن و بوسیدن عزیزان مان، هر لحظه و به هر کجای از شهر که خواهیم رفتن و... برایمان آرزویی دست نایافتنی گردند. دریغ شدن طعم زندگی که ذره ذره‌اش را وقتی قدر می‌دانیم که از دست داده باشیم شان. این البته نه به معنای به استقبال مصیبت رفتن بلکه عدم تمرکز صرف بر از دست داده‌هایمان در این مصیبت و در عین حال و هم زمان که برای در امان ماندن خویش و همگنان از زیان‌های این مصیبت و فروکاستن آن‌ها به آستانه تحمل و توقف می‌کوشیم، از فرصت‌هایی که این مصیبت در پس رنج هایمان نهان دارد نیز غافل نگردیم و بدون خودکشی از ترس مرگ، طنین نوای دل انگیز زندگی تراونده از پس سیه خاک نومیدی مرگ اندود پاشیده بر نیلسپهر دنیایمان را جان نیوش گردیم. طنینی که فئودور داستایوسکی به عنوان یکی از معروف‌ترین مشاهیر ادبیات جهان در یکی از معروف‌ترین آثارش، جنایت و مکافات، با تاثر از تجربه شخصی در زندگی خویش از زبان یکی از شخصیت‌های داستانش در وصفش چنین سروده است. "کجا خواندم که یک محکوم به مرگ، یک ساعت قبل از اجرای حکم گفته بود اگر قرار بود روی قله‌ی کوهی زندگی کنم یا روی صخره‌ای نوک تیز که سطح کوچکی روی آن باشد، به اندازه گذاشتن پاها، سکوی کوچکی که همه سویش پرتگه باشد، میان اقیانوسی بی پایان، در ظلمتی ابدی، در تنهایی مطلق، در معرض توفان‌های دائمی و اگر قرار باشد برای همه عمر برای هزار سال، تا ابد روی یک متر جا بمانم، آن را به مردن ترجیح می‌دهم. زنده ماندن و زندگی کردن به هر شکلی شده." *کارشناس ارشد مشاوره خانواده و روان پژوه وجودی - انسانگرا