کوبیاک: رگ گردنم به خاطر لهستان باد می کند
میهاو کوبیاک کاپیتان والیبال لهستان، جمعه از تیم ملی کشورش خداحافظی کرد. بازیکن خشن در زمین که ایرانی ها او را بابت توهینی که کرد خوب می شناسند. مرور مصاحبه 6 سال پیش او در تهران همزمان با لیگ ملتها با خبرانلاین بد نیست.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ آرام، ساکت و مهربان. کسی که در زمین مسابقه رگهای گردنش باد می کند، مشتهایش را گره می کند و طوری فریاد می زند که انگار دارد انتقام جنگ جهانی را از آلمانها می گیرد! در خارج از زمین یک شخصیت دیگر می شود. چیزی شبیه شخصیتهای کارتونی که مدام تغییر می کنند؛ یک روی خوب دارند و یک روی بد. بدون شک هیچ کدام از والیبال دوستان ایرانی باورشان نمی شود که کوبیاک خشن و پر هیاهو در بازی، تا این اندازه آرام باشد. آنقدر آرام که حس ترحم طرف مقابل را تحریک می کند. اما این یک راز است. رازی که خود کوبیاک درباره اش این طور می گوید: «به خاطر والیبال، مردم ولهستان. حتی اگر خیلی ها خوششان نیاید من در زمین مسابقه هر کاری می کنم تا لهستان برنده شود.» او ابایی از گفتن این حرف ندارد. حتی وقتی به او گفتیم که طرفداران ما علیه تو هستند و در سالن های والیبال علیه ات موضع می گیرند خیلی راحت شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «تا زمانی که به داخل زمین نریزند و کتکم نزنند من این کارها را انجام می دهم.» کاپیتان والیبال لهستان میزبان ما در هتل اقامتش بود. او دوست داشت با گشتی در تهران، پایتخت ایران را ببیند. از برج میلاد گرفته تا همه جای دیدنی چرخی بزند. اما آلودگی هوا و گرما کوبیاک را در هتل نگه داشت. موثرترین بازیکن سال 2015 که خودش به تنهایی یک تیم است و یکی از عوامل صعود درخشش لهستان، حرفهای جالبی می زند که....
*از اینجا شروع کنیم که شما در نشست خبری قبل از مسابقه لیگ جهانی در تهران، گفتید من از جو سالن 12 هزار نفری شنیدم و آمده ام بازی در این جو را تجربه کنم. چه جور تجربه ای بود؟
جو سالن خیلی خوب بود. خیلی شلوغ و پر هیجان. البته من به این جو عادت دارم و به راحتی بازی کردم. چرا که سالنهای لهستان هم چنین جوی دارد.
*اما جو تشویق تماشاگران والیبال در لهستان خیلی متفاوت از ایران است. این مدل تشویق اذیت کننده نبود؟
جو اینجا طوری است که تا ساعت 3، 4 صبح نتوانستم به خاطر سرو صدایی که توی گوشم بود بخوابم. گوشم سوت می کشید. قرص خوردم تا توانستم بخوابم. من تا حالا چنین جوی را در جایی تجربه نکرده بودم.
*تماشاگران و تشویق هایشان در باخت تیم شما تاثیر گذار هم بود؟
نه. شاید پوئن های اول تاثیر گذار بود. اما کم کم که بازی جلو رفت دیگر تاثیر نداشت و ما اصلا بدون توجه به جو سالن و تماشاگران بازی کردیم.
*کوبیاکی که اینجا می بینیم با کوبیاک در زمین مسابقه خیلی تفاوت دارد. چرا؟
من عاشق بازی هستم. عاشق بازی والیبال. وقتی به زمین می روم شخصیت دیگری پیدا می کنم. دوست دارم برنده بازی باشم و در بالاترین حد کیفیت والیبال بازی کنم. چون از نظر جثه کوچکترهستم باید آن را جبران کنم تا خودم را نشان دهم. در خارج از زمین آدم آرامی هستم. چرا که دنبال دردسر نمی گردم. حتی در خانه هم همیشه آرام هستم. فقط در زمین والیبال داستان جور دیگری است.
*این رفتارت ترفندی است برای گرفتن امتیاز و شرایط خوبی که برای تیمت رقم بزنی؟
اصلا فکر نمی کنم که این ترفند است یا نه. این را از اول یاد گرفته ام. از همان اول که وارد زمین والیبال می شوم آن چیزی که می خواهم را باید به دست بیاروم. به هر نحوی که شده تلاش می کنم. انرژی ام را در زمین والیبال می گذارم. این را پدرم که مربی ام بوده به من یاد داده است. او از بچگی مربی ام بود و به من یادداده که چطور والیبال بازی کنم و به هدفی که می خواهم برسم. خیلی به ترفند بودن، نبودن این قضیه اعتقاد ندارم. این رفتار را من یاد گرفته ام.
*در بازی اول با ایران شرایط طوری پیش رفت که هواداران ایرانی علیه تو شدند. حتما خودت احساس کردی وقتی توپ دستت می امد تماشاگران خیلی جیغ می زدند؟؟
جیغ های تماشاگران ایرانی وقتی توپ به دستم می رسید یا ضربه ای می زدم هم برایم انگیزه بود. این هیاهو و سرو صدا تاثیر منفی برای من ندارد و برعکس انگیزه ام را بیشتر می کند تا خیلی بهتر بازی کنم. تا آنجایی که اوضاع امن باشد و هیچ خطری مرا تهدید نکند و کسی وارد زمین نشود ادامه می دهم و هیچ مشکلی ندارم.
*در بازی دوم ایران و لهستان هفته چهارم لیگ جهانی، کری خوانی بین تو و سید محمد موسوی نزدیک بود به جاهای باریک برسد. قضیه اعتراض چه بود؟
موسوی مرا دفاع کرد بعد هم حرفی را به زبان شما گفت که فکر نمی کنم حرف قشنگی باشد. هرچند به فارسی بود. به خاطر همین من عکس العمل نشان دادم. به موسوی اعتراض کردم. خیلی خوشم آمد که بازیکنان لهستانی هم از من حمایت کردند. در آن بازی تنها من جلوی موسوی نبودم. تیم، همه هواداران و مردم لهستان مقابل او بودند. کری خوانی قسمتی از بازی است که بعضی مواقع پیش می آید. مهم این است که ما بازی خودمان را انجام دهیم.
*بعضی ها معتقدند روش کوبیاک تحقیر کردن تیم یا بازیکن مقابل است.
من تنها هدفم برد بازی است. اگر تیم ایران ضعفی دارد روی آن دست می گذارم. حتی اگر آن نقطه ضعف، نگاه کردن است من آن را انجام می دهم. همه حرکاتم را برای به رخ کشیدن برتری یا تحقیر نیست، فقط برای برد است و بس.
*واقعا ایران در لیگ جهانی برای شما دردسر ساز شده بود؟
گروه ما، گروه سختی بود. ما در همه بازیها هدفمان برد بود و اگر نمی توانستیم امتیاز می خواستیم. گروه ما تا روز آخر وضعیت روشنی نداشت. به هر حال ایران هم خوب کار کرد. حریف سر سختی بود.
*از اول فکر می کردی لهستان به دور نهایی لیگ جهانی صعود کند؟
از اول هم دوست داشتم که لهستان صعود کند. هر چند خیلی سخت بود. غیر ممکن بود روسیه ای که در امریکا باخته بود و به همه تیم ها، چطور می خواست صعود کند؟ شرایط خیلی سختی بود. آمریکا هم که شرایط خوبی داشت فکر می کردم آمریکا و لهستان بالا بروند.
*در کدام باشگاه بازی می کنی؟
حالا درهالک بانک ترکیه.
*چرا ترکیه، ظاهرا لیگ لهستان هم سطح بالایی دارد؟
بله لیگ قوی دارد. من سال قبل در کشور خودم و باشگاه pgeskara شهر بلهاتوف بازی می کردم. اما امسال به ترکیه امدم. چرا که در لیگ قهرمانان اروپا بود و شانس داشت تا به جمع چهار تیم اول برود. اما به کازان روسیه باختیم و بالا نیامدیم.
بیشتر بخوانید
-
ستاره انگلیس به رکورد بابی چارلتون رسید
-
تمرین رسمی تیم ملی در ورزشگاه امام رضا (ع) با حضور رسانهها
-
حادثه ترسناک برای پسر شوماخر در عربستان
*مربی ات در بلهاتوف برناردی بود و به پیشنهاد او هم به ترکیه آمدی؟
بله درست است. من سه سال در لیگ لهستان بازی کردم و حالا هم با هالک بانک هستم. برناردی هم سرمربی هالک بانک است.
*گفتی پدرت مربی ات بوده، به خاطر او والیبالیست شدی؟
پدرم و برادر بزرگترم والیبال بازی می کردند. پدرم هم مربی ام بود و من از هشت سالگی والیبال را زیر نظر اوشروع کردم. نه. من تنیس را دوست داشتم و در 10 سالگی وقتی برای یادگیری به باشگاه رفتم، گفتند که خیلی دیر است. شانس دیگری برای ورزش دیگری نداشتم و به همین خاطر والیبالیست شدم.
*تو امسال پدر شدی. فکر می کنی والیبال را دخترت در خانواده شما حفظ کند؟
دوست دارم بچه هایم تنیسور شوند. من تنیس را دنبال می کنم و دوست دارم آنها هم تنیس بازی کنند. البته ورزش بچه هایم بستگی به کشور جدیدی که برای زندگی انتخاب می کنم دارد. چرا که من می خواهم با پایان عمر حرفه ای بازیکنی ام، به کشوری گرمسیر بروم. لهستان سرد است. شاید اسپانیا را انتخاب کنم. سعی ام این است که تنیس را اول به آنها یاد بدهم. تنیس اولین ورزشی است که تماشا می کنم.
*چرا چون خودت نتوانستی تنیسور شوی؟
نه. فقط به خاطر اینکه خودم بازی نکردم. بلکه تنیس ورزشی است که امکانات بیشتری دارد و شرایط بهتری برای ترقی. اما برای یک والیبالیست قفل ها و درها برای اینکه پیشرفت کنی و بازیکن مطرحی شوی، سخت باز می شود. من فکر می کنم امکانات برای تنیس خیلی بهتر از والیبال است.
*اما به نظر می رسد برای اینکه شاراپوا شوی یا جوکوویچ کار سخت تر است.
البته درست است. اما برای درآمد در والیبال همیشه باید یکی از بهترین ها باشی. اما در تنیس اگر به حد معمولی هم برسی صاحب همه چیز؛ پول، درآمد و شغل هستی. درامد زایی در تنیس خیلی راحت تر است تا در والیبال.
*والیبال ایران را از کی می شناسی، لیگ جهانی؟
قبل از آمدن ولاسکو به کشور شما، تیم ایران را نمی شناختم با آمدن او همه متوجه شدند که ایران چه بازیکنان خوبی دارد. با حضور تیم شما در لیگ جهانی و قهرمانی جهان کم کم ایران را شناختیم. حالا به جایی رسیدیم که همه می دانند ایرانی ها از تاپ ترین بازیکنان دنیا هستند و می توانند بهتر از این باشند. ایران والیبال را در سطح بالایی بازی می کند به ویژه در خانه خیلی بهتر است. ایران بازیکنان جوانی دارد. البته که تیم ما هم بازیکنان جوانی دارد اما لیبروی ما 30 ساله است. فکر می کنم هر چه جلوتر می رویم شرایط بهتر می شود هم برای ایران و لهستان.
*بهترین بازیکن ایران کدام است؟
سعید معروف.
*حدس می زدیم که موسوی انتخاب تو نیست.
موضوع شخص موسوی نیست. او یک دفاع وسط خوب است. اما دفاع وسط نمی تواند روند بازی را عوض کند. در مقابل معروف پاسور است و می تواند روند بازی را تغییر دهد. هر کسی به جز موسوی هم دفاع وسط بود باز من او را انتخاب نمی کردم.
*بعداز بازی اول با ایران با سعید معروف چه می گفتید؟
درباره داوری صحبت کردیم. قابل قبول نیست که قضاوت در این سطح را به داورانی سپردند که اصلا تجربه بالایی ندارند.
*درست که تو را با شخصیت کارتونی به نام تدی در لهستان مقایسه می کنند؟
نمی دانم (با خنده) من اصلا چنین چیزی نشنیده ام.
*ایران را چطور دیدی؟
من در ایران گردش نکردم و از فرودگاه به هتل آمدم. یکی از هم تیمی هایم در هالک بانک درباره ایران می گفت ایران خیلی شبیه به ترکیه است. من غذاهای ایرانی را خیلی دوست دارم
* گفتی که ایران مثل ترکیه است. ایران را هم ندیدی، دوست نداری دوباره برگردی و گردش کنی؟
بله. به نظرم کشور جالبی است.
251254
کد خبر 1616133