گذری بر زندگانی و مقام علمی امام باقر علیه السلام
مبلغ نوشت: در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.
به گزارش «مبلغ» - «ابوجعفر محمد بن علی علیه السلام» ملقب به «باقر العلوم»، امام پنجم از ائمه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم است. تولد امام باقر علیه السلام در سال 57 هجری و وفات آن حضرت در 114 است و مدت امامت آن حضرت 20 سال است. شهرت آن حضرت به لقب «باقر» که برگرفته از روایت جابر انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، نشان از مقام بلند علمی ایشان دارد. «مسند الامام الباقر علیه السلام»، از جمله آثاری است که درباره امام باقر (علیه السلام) و احادیث ایشان، تألیف شده است.
ولادت و نام و نسب
امام باقر علیه السلام در یکم رجب سال 57 هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.[1]
نام آن حضرت «محمد»، کنیه اش «ابوجعفر» و لقبش «باقر العلوم» یعنی «شکافندهی دانشها» است.
نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت علی و حضرت زهرا علیهم السلام می رسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب دادهاند.[2] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است.
همسر حضرت باقر علیه السلام «اُم فَروه» است که او مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد.
عصر امام باقر علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن علی کشته شد و شهادت وی و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[3]
پس از شهادت امام حسین علیه السلام آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد.
دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویه بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک (متوفی 96) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی 99) و عمر بن عبدالعزیز (متوفی 101) و یزید بن عبدالملک (متوفی 105) و هشام بن عبدالملک (متوفی 125) مقارن بود.
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدثان بزرگی از جمله سعید بن مسیب (متوفی 94)، ربیعه الرأی (متوفی 136)، سفیان بن عُیَینه و محمد بن شهاب زُهری (متوفی 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[4]
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبین آن بودند، تدوین و توسط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[5]
در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.[6]
دانش امام باقر علیه السلام
«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «انک ستُدرِک رجُلاً مِنی، اسمُه اسمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبقَرُ العِلمَ بَقراَ». تو مردی از [خاندان] مرا درک خواهی کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش می شکافد.[7]
شیخ صدوق (ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفی که برای چه امام محمدباقر علیه السلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علت آن که «یَبقُرُ عِلمَ الدِینِ بَقرا؛ أی شقه شقا و أظهره اظهارا»، شکافت علم را شکافتنی و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنی، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبد الله انصاری که شنید از رسول خدا (ص) که فرمود: ای جابر! تو زنده میمانی تا ملاقات مینمایی پسرم محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردی او را از جانب من او را سلام برسان.[8]
همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر (ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود.
«عبدالله بن عطاء مکی» می گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسی چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمی والایی داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکی در برابر آموزگار بود.[9]
شخصیت آسمانی و شکوه علمی امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفی» به هنگام روایت از آن گرامی می گفت: «وصی اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن علی بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[10]
شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت مینویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کردهاند. به نوشته او، امام اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت میکرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حدیث میآموختند و در مناسک حج که از پیامبر نقل میکرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن مینوشتند.
برخی از احادیث آن حضرت در اینجا ذکر می شود:
دروغ خرابی ایمان است.[11]
مؤمن، ترسو و حریص و بخیل نمیشود.[12]
همانا خداوند با حیا و بردبار را دوست می دارد.[13]
آنکه خشمش را از مردم باز دارد خداوند عذاب قیامت را از او باز دارد.[14]
آنانکه امر به معروف و نهی از منکر را عیب می دانند بد مردمانی هستند.[15]
عالمی که از علم او استفاده شود، بهتر از هفتاد هزار پرستش کننده خداست.
اخلاق امام باقر علیه السلام
دائم الذکر بودن:
امام باقر (علیه السلام) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (علیه السلام) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید:
پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفرهی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند.[16]
حلم و بردباری:
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانهی امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت: «... در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا میفرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بعد شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر (ع) بر او نماز گذارد. شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. عرض کرد: آن مرد شامی از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. آنگاه به خانه مرد شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت. مدتی نگذشت که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی».[17]
صبر در مصیبت:
عده ای به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکی از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است. با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود می ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمی خواهیم در آن حال باشد. چیزی نگذشت که صدای شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتیهای قبل از سیمای او بر طرف شده بود. آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتی پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم. حضرت به آنها فرمود: ما می خواهیم کسی را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتی امر الهی فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.[18]
شاگردان امام باقر علیه السلام
در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله:
1- «ابان بن تغلب»: ابان از شخصیتهای علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه و... تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوی بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.[19]
2- «زراره بن اعین»: زراره از قرائت و فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره ای گسترده داشت و نشانه های فضیلت و دینداری در او آشکار بود. [20]
3- «محمد بن مسلم»: او فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود، او اهل کوفه بود و برای بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.
4- معروف بن خَرَبوذ: مرحوم کشی در رجال خود او را از اصحاب اجماع و از فقهای برجسته شیعه دانسته و می گوید سجده های طولانی او ضرب المثل بوده است.
5- بُرَید بن معاویه: از وجوه فقهای اصحاب و ثقه و جلیل القدر و از برای او مکانت عظیم است نزد ائمه اطهار علیهمالسلام و از اصحاب اجماع بود.
6- فُضَیل بن یسار: فضیل ملقب به لقب فقیه شیعه است و تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق، علم و دانش او تاکید دارند.
7- ابوبصیر اسدی: شخصی مورد وثوق و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام و راوی روایات آن دو بزرگوار است.
امام باقر در دربار هشام
هشام بن عبدالملک در موسم حج در مسجدالحرام امام باقر علیه السلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد، از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[21]
گویا بعد از همین موسم حج بود که هشام امام باقر علیه السلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[22][23]
شهادت امام باقر علیه السلام
امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال 114 هجری قمری در پنجاه و هفت سالگی در زمان خلیفه اموی «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
پانویس:
1. مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 557.
2. فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، حاج شیخ عباس قمی، وقایع ماه صفر، روز سوم
3. تاریخ یعقوبی، ج2، ص320
4. مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، 1405 ق؛ ج 2، ص 44.
5. دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی
6. هادی منش، ابوالفضل، مبارزات فرهنگی امام باقر (ع)، مجله مبلغان، اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 64 (از صفحه 11 تا 24)
7. بحار الأنوار: 46 / 225 / 5
8. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، دلیل ما، قم، 1379ش، ج2، ص 1264.
9. ارشاد، شیخ مفید، ص 264.
10. همان، ص 264.
11. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 2، ص 233.
12. همان، ص 6.
13. همان، ص 455.
14. همان، ص 469.
15. فروع کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ص 343.
16. دانشنامه امام باقر علیه السلام، جمعی از نویسندگان، ج1، ص30
17. امالی، شیخ طوسی، ص 261.
18. وسائل الشیعه، ج 12، ص 135.
19. جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9.
20. همان، ص 117.
21. کلینی، الکافی، ج8، ص120؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج4، ص405؛ مفید، الارشاد، ج2، ص163164
22. کلینی، الکافی، بیروت، 1401ق، ج1، 471
23. دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی
منابع:
پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر (ع)، گروه نویسندگان، مؤسسه در راه حق.
فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، حاج شیخ عباس قمی.
میزان الحکمه، ج1، عنوان "امامت خاصه (امام محمد باقر) در احادیث".
دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی.
دانشنامه امام باقر علیه السلام، جمعی از نویسندگان [1].
هادی منش، ابوالفضل، مبارزات فرهنگی امام باقر (ع)، مجله مبلغان، اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 64.
یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1860437