گره اقتصاد ایران کجاست؟ / تغییرات اقلیمی قابل مهار است؟
باز هم سفرهای «قرمز»، سایه روشن تحولات اطراف ایران، نیاز به تغییر در سیاستخارجی! سخنرانی کروبی بعد از 11 سال، شاهکار سلاطین کشتی، ورود واکسن پاستور به سبد واکسیناسیون کشور، بدرود آقای کاووسی، افشای اسرار سیاستمداران در گردونه اسناد پاندورا و احیای جهاد سازندگی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه 14 مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که 3 طلای ناب و 3 نقره ارزشمند شاگردان درستکار در مسابقات جهانی نروژ، مأموریت رئیسی به مخبر درباره جهاد سازندگی و تدارک گسترده وزارت بهداشت برای پوشش واکسیناسیون 70 درصدی جمعیت کشور از تیترهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز منتشر شده است. گفتنی است، بیشتر روزنامه ها با قرار گرفتن امروز بین دو تعطیلی، چاپ و منتشر نشدند.
-->در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
*س_ تغییرات اقلیمی قابل مهار است؟_س*احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی طی یادداشتی با عنوان تغییرات اقلیمی قابل مهار است؟ در آرمان ملی نوشت: تغییرات اقلیمی را به درستی بزرگترین تهدید رویاروی تمدن بشری توصیف میکنند. آیا بشر میتواند با کاهش تولید گازهای گلخانهای، حذف انرژیهای فسیلی، تغییر الگوی مصرف و احترام به قوانین طبیعت، تغییرات اقلیمی را کنترل و از بروز فاجعه پیشگیری کند؟ شاید ترس و وحشت ناشی از عقلانیت و ضرورت صیانتنفس در برخی جوامع پیشرفته فرهنگی در بهکارگیری امور پیشگیرانه در برابر تغییرات اقلیمی امیدوارکننده به نظر برسد، اما نوع رقابت همهجانبه واحدهای بینالمللی مانع اصلی کنترل تغییر آبوهوا به شمار میرود. به عبارت دیگر، ماهیت کنونی نظام بینالملل مهمترین عامل شکست تلاشهای مربوط به حفظ محیط زیست و تداوم روند مخرب جاری است، زیرا این نظام بر رقابت اقتصادی قدرتهای دارای ایدئولوژیهای مغایر یکدیگر استوار است. برای نمونه، ایالات متحده آمریکا به عنوان حافظ اندیشه و سیستم لیبرال - دموکراسی نمیخواهد و نمیتواند در برابر رشد اقتصادی فزاینده چین بیتفاوت باشد و به بهای سبقت گرفتن آن کشور از خود، به محدودیتهای زیستمحیطی کاهنده رشد اقتصادی خود بهطور مؤثری تن در دهد. در حقیقت این چیزی است که هیچکدام از نظامهای دموکراتیک جهان هم حاضر به پذیرش آن نیستند، زیرا قدرت بلامنازع چین سبب سیطره آن کشور بر جهان و تحمیل الگوی سیاسی اقتدارگرایانه و ضد لیبرال آن بر سایر کشورها میشود. همین منطق دقیقا در مورد چین هم صدق میکند. چینیها نیر به نوبه خود در پی تقویت نظام آمرانه تکحزبی خود هستند و راه آن را نیز در رشد روزافزون اقتصادی با استفاده از هر نوع سوخت از جمله سوختهای آسیبزننده به محیط زیست میدانند.
چینیها اگر در حوزه اقتصاد از رقبای لیبرال خود بهطور جدی عقب بمانند، لاجرم تحت فشار آنها باید آماده تغییراتی اساسی در نظام سیاسی اقتدارگرایانه خود باشند، چیزی که برای حزب کمونیست چین کابوس تلقی میشود. بنابراین، توافق قدرتهای بزرگ و کوچک برای کاهش میزان انواع آلایندهها در عمل تا آنجا برایشان تعهدآور است که از غافله رقابت با یکدیگر عقب نمانند. با این حساب، بر مبنای توافقنامههای زیستمحیطی آنان نمیتوان نسبت به مهار تغییرات اقلیمی دل خوش کرد. در واقع، کنترل فجایعی، چون گرمتر شدن زمین و عوارض ناشی از آن، در گرو دست کشیدن واحدهای بینالمللی از رقابت مبتنی بر رشد اقتصادی فزاینده است. چنین چیزی، اما به دگرگونی بنیادی نظم بینالمللی و تغییر رفتار اقتصادی بازیگران آن بستگی دارد؛ امری که از هر جهت دور از دسترس بشر است!
بدین ترتیب آیا فجایع زیستمحیطی و تغییرات مخرب آبوهوایی سرنوشت محتوم بشر است؟ بدبختانه اینطور به نظر میرسد! حال چطور ممکن است بشر به عنوان «حیوان عاقل» به دست خود محیط زندگیاش را به مرز نابودی و چهبسا نابودی کامل بکشاند؟ شاید در عقلانی بودن نوع بشر بیش از اندازه اغراق شده باشد! شاید هم یک تحول و دستاورد بزرگ تکنولوژیک این بار هم به دادش برسد و در این مرحله از تاریخ نیز تمدنش را از بنبست فرارو نجات دهد! شاید هم خدای ادیان سامی، از دست این موجود «ظلوم و جهول» خسته شده و به حال خود رهایش کرده است تا خودش به دست خودش بساطش را از پهنه زمین برچیند! مگر به او هشدار نداده بود که: و وضع المیزان الاتطغوا فی المیزان (اندازه و قانون و معیاری مقرر کرد تا از آن تعدی نکنید) این هم نتیجه طغیان علیه قانونمندیها و قواعد طبیعت!
*س_گره اقتصاد ایران کجاست؟_س*کامران ندری اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان گره اقتصاد ایران کجاست؟ نوشت: اقتصاد ایران هم اکنون با معضلات و گرههای مختلفی روبهروست که تمام آنها اهمیتی بسیار دارد و اقتصاد ایران را به چالش کشیده است. دراین راستا، تورم بالا و مزمن که خود ریشه درمشکلات جدی بودجهای و سیاستهای مالی دولت دارد، یکی از این گرههاست. علاوه براین، مشکلات و کاستیهایی که درنظام بانکی و پولی کشور وجود دارد، بحران در صندوقهای بازنشستگی، بحران آب و محیطزیست، سازماندهی تولید که به جای رفتن بهسمت رقابتی شدن روزبهروز به انحصارنزدیک میشود و همچنین حقوق مالکیت که بهسمت رانتجویی تغییر یافته است، از چالشها و گرههای دیگر اقتصاد ایران است. ازسوی دیگر درحوزه روابط خارجی و تجارت خارجی نیز با مشکلات زیادی روبه رو هستیم بهطوری که تراز بازرگانی به نفع صادرات نیست. در حساب سرمایه نیز انتقال سرمایهای به داخل کشور صورت نمیگیرد و درمقابل شاهد افزایش خروج سرمایه هستیم. این فهرست بلندبالا ازگرههای اقتصادی است که هریک دارای اهمیت زیادی است و اگر نتوانیم همه این مشکلات را با هم حل کنیم، شرایط بههمین منوال باقی خواهد ماند.
هرچند همواره، درآمدهای نفتی درکوتاه مدت راه حلی برای به تعویق انداختن این مشکلات بوده است، اما حتی درصورت لغو کامل تحریمها، جایگاه ایران دربازارجهانی انرژی همانند سابق نیست. متأسفانه درسطح تصمیمات کلان و استراتژیک هم ضعف نگرش داریم که مزید برعلت شده است. عموما نگاه مسئولان به اقتصاد درست نیست و تمایلهای چپگرایانه هم درمیان آنها دیده میشود و فکر میکنند با مداخله برنامهریزی شده به سبک بلوک شرق سابق میتوان اقتصاد را هدایت کرد.
با بررسی معضلاتی که اقتصاد ایران با آن مواجه است، میتوان نتیجه گرفت که نگرش اشتباه و عدم پیگیری اقتصاد براساس اصول علمی آن، یکی از ریشههای بروز مشکلات متعدد است. البته همواره منافع گروههای صاحب قدرت نیز در بروز شرایط دشواراقتصادی تأثیرداشته است. این گروهها ازاین وضعیت نفع شخصی میبرند و مانند یک دیوار بلند تصمیم گیران را احاطه کرده و مانع عبور سایر نگرشها از این دیوار میشوند. بدین ترتیب اکثر تصمیم گیران ازیک رودخانه آب برمی دارند.
ازسوی دیگر، بهطور معمول فضای بحث و گفتگوهای اقتصادی در کشور جریان ندارد و این درحالی است که بسیاری از تصمیمات مهم و تأثیرگذار شخص محوراست و زمانی که این تصمیمات اتخاذ میشود، مدیران بدون هیچ پرسشی اجرای آن را وظیفه خود میدانند. اما درصورتی که این تصمیمات اشتباه باشد، دیگر امکان تصحیح آن وجود ندارد و اگر تبعات منفی آن ظاهر شود، با نقش سایر قدرتهای متعارض توجیه میشود.
دراین شرایط در صورت وخامت اوضاع اقتصادی، احتمال تغییروضع اقتصاد وجود دارد تا به اجبار مجبور شویم نظام اقتصادی کشور را به طور کامل تغییر دهیم. در این میان، بیتوجهی مدیران به هشدارهای کارشناسی درنهایت ممکن است به یک فروپاشی اقتصادی منجر شود. همانند آتشسوزی بزرگ لندن در دهه 1960 که کارشناسان نسبت به غیرایمن بودن واحدهای مسکونی چوبی هشدار میدادند، اما مردم و دولت به این هشدارها توجهی نکردند و درنهایت دراثریک آتشسوزی جزئی و سرایت آن، لندن سه روز درآتش سوخت و البته پایههای ساخت لندن جدید و ایمن را گذاشت، اما همراه با خسارتهای سنگینی که اقتصاد و مردم این کشور متحول شدند. همان گونه که اشاره شد، نگرش و تفکر اقتصادی، اصلیترین گره اقتصاد ایران است که منشأ بروز و ظهور بسیاری ازمعضلات اقتصادی شده است. این نگرش باید براساس اصول علمی اقتصاد و برمبنای تجارب جهانی اصلاح شود. بررسی نگرش اقتصادی در دولتهای مختلف نیز نشان میدهد که تنها چهرهها تغییر میکنند، اما بینش و نگرش به اقتصاد تغییری نکرده است.