گسل خوی ماشه کشید و ترکیه لرزید
حمید نظری رئیس کرسی یونسکو در پژوهشکده علوم زمین
ارتباط میان زلزله خوی با ترکیه به بده بستانهای انرژی میان گسلها بستگی دارد. زلزلهای که در ترکیه رخ داد، در لبه قاره بهوقوع پیوست؛ همان جایی که زمینشناسان به آن صفحه افریقا عربستان میگویند و زلزله خوی هم ناشی از جابهجایی گسل گیلاتو سیه چشمه خوی است. گفتنی است، این گسل و گسل پایینتر آن که جوانه زاگرس نام دارد، در لبه قاره قرار دارند، در نتیجه از نظر من، احتمال اینکه زمینلرزه خوی را در مجموع زمینلرزه ترکیه منظور کنیم، زیاد است. در واقع، در اثر تکان یک صفحه یا یک گسل که زمینلرزه بزرگی هم داشت، خوی لرزید.
در این شرایط میتوانست حالتهای مختلفی اتفاق بیفتد؛ امکان داشت این جابهجایی بهسمت شهرهای مرند و تبریز یا پایینتر بهسمت مراغه و پیرانشهر انتقال پیدا کند که در نهایت به گسل زیر مرز ترکیه منتقل شد. در نتیجه، در صورت وجود ارتباط ساختاری گسلها، وقتی انرژی یک گسل آزاد شود، میتوان گفت گسل مذکور مانند ماشه عمل میکند و گسلهای همجوار هم میلرزند و انرژی زیادی منتشر میشود. اطلاعات بهدستآمده از پسلرزههای زلزله اخیر ترکیه نشان میدهد که جهت این پسلرزهها بهسمت باختر است و راهی مناطق سوریه، لبنان و کرانه باختری شده است و در نهایت، اگر انرژی باقی بماند، به سرزمینهای اشغالی و صحرای سینا میرسد، اما این موضوع هیچگاه احتمال وقوع زلزله در غرب کشور و تهران را نفی نمیکند. متاسفانه ظرفیت وقوع یک زلزله مهیب در تبریز و تهران بهقدری بالا است که هر یک شبی که مردم در شهر تبریز میخوابند، باید هراس زلزله داشته باشند که دلیل آن گسل فعال شمال تبریز است. پیشینه لرزهای این گسل نشان میدهد که این گسل 7 میلیمتر در سال حرکت میکند و شواهد تاریخی زیادی وجود دارد که بگوییم تبریز باید منتظر یک زمینلرزه مهیب باشد. همچنین، گسترش بیوقفه شهر هم دلیل دیگری است که به زیاد شدن این احتمال دامن میزند. بهعبارتدیگر، تمامی شرایط برای وقوع یک زلزله ویرانگر فراهم است.
تهران شرایط بدتری دارد؛ مطالعات نشان میدهد که فرقی نمیکند که کدام گسل در این شهر فعال شود؛ مهم این است که در صورت فعالیت هر گسل، ویرانی بیسابقهای را تجربه خواهیم کرد. باتوجه به گسلهای پیرامون تهران، این شهر شرایط بسیار بحرانی دارد و آن زلزله مختوم خود را که در سرنوشتش نوشته شده است، تجربه خواهد کرد. تاکنون کارشناسان به اندازه کافی به تمامی دولتها در زمانهای گوناگون گوشزد کرده و متاسفانه با بیتفاوتی نابخشودنی مواجه شدهاند، بهگونهای که عمق فاجعه بیتفاوتی مسئولان در انفعال سایت بینالمللی زمینلرزه وردآورد خود را نشان داد.
سایت مطالعاتی در منطقه وردآورد راهاندازی شده بود که شهرت بینالمللی داشت و مقالات زیادی هم منتشر کرده بود، در نهایت سایت منحل شد و تعاونیهای مسکن سازمانهای مختلف حتی سازمان زمینشناسی روی همان خط گسلی ساختند. متاسفانه این سایت با بیتوجهی از بین رفت و مکان سایت در اختیار سازمان دیگری گذاشته شد. این سایت مطالعاتی، ارزش تحقیقاتی زیادی داشت.
از سوی دیگر، اخبار دیگری درباره ارتباط زلزله ترکیه با سدسازی منتشر شده است که بهنظر میرسد خیلی هم بیراه نباشد. تجربه میگوید که فرونشست در زمین باعث تخریب آن میشود. وقتی آبخوان از بین برود، زمین خالی میشود و فرونشست اتفاق میافتد. سدها یکی از دلایل اصلی این خالیشدنها هستند و اگر قرار است، زمینی با زلزله ریشتر بالا از بین برود، وقوع یک زمینلرزه کمریشتر هم آن منطقه را با تخریب مواجه میکند. باید به این نکته نیز توجه داشت که ریشتر و شدت زمینلرزه؛ 2 موضوع متفاوت هستند. زلزله 7 ریشتری در همهجای دنیا 7 ریشتر است، اما شدت زمینلرزه که موجب خرابی منطقه میشود، در همه جای دنیا یکسان نیست. برای مثال، ممکن است زلزلهای که در کالیفرنیا میآید، وقتی با همان ریشتر همانند در ارمنستان رخ دهد، خرابی یکسانی نداشته باشد که به خاستگاه و شرایط کیفی خاک و ساختمانها برمیگردد.
یک مقایسه رایج غلطی هم وجود دارد که معمولا ژاپن را با زلزلههای بهوقوع پیوسته در ایران و کشورهای قارهای مقایسه میکنند. باید گفت زلزلههای ژاپن اقیانوسی است و میزان شدت زلزلههای اقیانوسی با زلزلههای قارهای که در کشورهای ایران و ترکیه، ارمنستان و... رخ میدهد، ارتباطی ندارد. زلزلههای قارهای خرابی بیشتری دارند، در حالی که زلزلههای اقیانوسی بهدلیل ژرفای زیاد و فاصلهای که از لبه خشکی دارند، خرابی کمتری بهبار میآورند. در اصل، نباید این نوع زلزله ها را با زلزلههای قارهای که ژرفای کمتری دارند، مقایسه کرد.