گلشیفته فراهانی و آداب دشمنی
همین اول بگویم که قصد این یادداشت دفاع از گل شیفته فراهانی نیست. این را گفتم تا آدم های عجولی که می خواهند با خواندن دو کلمه کامنت بگذارند و یا تکلیف دنیا و آخرت نویسنده را فوری روشن کنند حساب کار دستشان بیاید.
دیگر آن که گل شیفته فراهانی از نظر صاحب این قلم صرفا یک هنرپیشه است و نه چیزی بیشتر. اهمیت دادن به حرف های سیاسی او وقت تلف کردن است. نحوه زیست او و امثال او هیچ دخلی به یک فعال سیاسی ندارد. این که تا ثانیه های آخر حضور در کشور با تمام نهادها و ارگان های امنیتی و سازمان های فرهنگی ایدئولوژیک نظام کار کنی و وقتی پایت به آن ور آب رسید ناگهان مبارز شوی و منت سال ها حضورت در کشور و پول پارو کردنت را هم سر این مردم بیچاره بگذاری یعنی شارلاتانی بی تعارف. درست مثل حمید فرخ نژاد و برزو ارجمند. آدم های خوشمزه ای که در بهترین حالت به درد محفل و گعده می خورند و این که به مناسبت اعیاد ملی و مذهبی به تلویزیون دعوت شوند و با نقل خاطره و لطیفه مردم را بخندانند. اگر کسی بیش از این ها به این جماعت بها بدهد مشکل خودش است. با این حال این حرف ها نباید باعث شود در مواجهه با این جماعت انصاف و مروت را کنار بگذاریم و به این بهانه که این ها آدم های جدی ای نیستند هر برخوردی را با آن ها مباح بدانیم. اصلا انحراف درست از همین جا آغاز می شود. از جایی که ما فکر می کنیم هر کس که با ما اختلاف نظر داشت و یا مخالف ما و عقیده ما بود هر برخوردی با او مجاز است.
به یاد دارم سال ها پیش که گل شیفته در یک تیزر تبلیغاتی برهنه شد یکی از رسانه های مدعی ارزش مداری تیتر زد:هنرپیشه اصغر فرهادی برهنه شد! همان وقت نوشتم چرا تیتر نزدید هنرپیشه ملاقلی پور و حاتمی کیا برهنه شد. احتمالا دوستان با خودشان گفته بودند حالا که چنین موقعیت بی نظیری نصیبمان شده چرا با یک تیر دو نشان نزنیم؟ همین بی اخلاقی ها باعث شد تا امروز امثال گل شیفته در نظر برخی اهمیتی کاذب پیدا کنند. رفتارهایی از این دست در کارنامه دوستان ما کم نبوده و نیست. همین دیشب هم چیزی شبیه این اتفاق افتاد. ناگهان فضای مجازی پر شد از بد و بیراه گفتن به گل شیفته. همه جا از او نقل شده بود که خاورمیانه کثافت است ومن هم در کثافت به دنیا آمده ام و هر کاری می کنم نمی توانم پیشینه خودم را انکار کنم. سلطنت طلب ها که از اظهار نظر چند روز پیش گل شیفته درباره پرچم شیر و خورشید شاکی بودند بهانه ای پیدا کردند برای حمله به او. استارت حمله را هم شهرام همایون زد و از همه هم دعوت کرد تا در فضای مجازی از خجالت گل شیفته بیرون بیایند. همایون البته نتوانست انگیزه خودش را از این حملات پنهان کند و با تکرار چند بار: اون پدر توده ای تو... نشان داد که ریشه نفرتش از این خانواده در عشق به خاندان پهلوی نهفته است. از سلطنت طلب ها که این روزها در خیابان های اروپا و آمریکا وحشیانه به مخالفانشان حمله می کنند و یاد شعبان بی مخ را زنده نگاه می دارند بیش از این انتظاری نیست اما از دوستان مدعی دفاع از ارزش ها هم نباید توقع داشت دست کم آن سخنان تقطیع شده را با دقت بیشتری نگاه کنند؟ واقعا لازم نیست به اصل سخنان گل شیفته مراجعه کنید. کمی دقت در همین سخنان تقطیع شده نشان می دهد که او این سخنان را به نشانه اعتراض به غربی ها می گوید. حرفش این است که بعضی ها لازم دارند تصویری کثافت مآبانه از خاورمیانه ارائه کنند تا بدین بهانه بتوانند در آن جا جنگ راه بیندازند و اسلحه هایشان را به فروش برسانند.
بازهم تاکید می کنم این حرف ها به معنای دفاع از کسی نیست اما به معنای دفاع از اخلاق هست. دفاع از راستی و درستی است. دفاع از تامل و درنگ است برای دریافت حقیقت. این میزان عجله برای قضاوت در باره همه چیز و همه کس مارا به جای خوبی نمی رساند. این مقدار عجله برای لجن مال کردن و تکه پاره کردن دیگران خوفناک است. با این رفتارها نه می توان دعوی اصلاح داشت و نه انقلاب و نه هیچ چیز دیگر. این رفتارها مختص یک جناح و گروه هم نیست چنان که در این فقره اخیر سلطنت طلب ها و دوستان به ظاهر انقلابی ما هر دو یک رفتار داشتند در حالی که ظاهرا این دو فریق باید با یکدیگر تفاوت های عمیقی داشته باشند. این شعر محمد زهری که بارها و بارها در نوشته هایم به آن اشاره کردم زبان حال خیلی هاست. خیلی ها:
من نوشتم از چپ / تو نوشتی از راست / وسط سطر رسیدیم به هم.
5757
کد خبر 1736455