«گودزیلا منهای یک» در برابر «اوپنهایمر» / روایت داستان بمب اتم از دو لنز متفاوت
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - علی حامدین؛ در سال 1954 و تنها 9 سال پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی که نزدیک 220 هزار کشته غالبا غیر نظامی برجای گذاشت، ایشیرو هوندا، فیلمساز ژاپنی و ایجی سوبورایا، طراح جلوههای ویژه، موجودی غولپیکر و دایناسور مانند که بوسیله تشعشعات هستهای ایجاد شده بود را خلق کردند. در آن هنگام بود که «گودزیلا» به عنوان استعارهای از این دو بمب وحشتناک...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - علی حامدین؛ در سال 1954 و تنها 9 سال پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی که نزدیک 220 هزار کشته غالبا غیر نظامی برجای گذاشت، ایشیرو هوندا، فیلمساز ژاپنی و ایجی سوبورایا، طراح جلوههای ویژه، موجودی غولپیکر و دایناسور مانند که بوسیله تشعشعات هستهای ایجاد شده بود را خلق کردند. در آن هنگام بود که «گودزیلا» به عنوان استعارهای از این دو بمب وحشتناک آمریکایی، پا در عرصه سینما و ادبیات گذاشت.
نام اولین گودزیلا (گوجیرا) از ترکیب دو کلمه ژاپنی ابداع شده بود: "gorira" به معنای گوریل و "kujira" به معنای نهنگ.
ویلیام تسوتسوی، نویسنده ژاپنیالاصل کتاب «Godzilla on My Mind: Fifty Years of the King of Monsters»، در گفتوگو با NBC بیان کرد که پوست شیاردار یا فلسهای گودزیلا مشابه زخمهای کلوئیدی بازماندگان دو بمب اتمی است که ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم روی هیروشیما و ناکازاکی انداخت.
این نویسنده اشاره کرد هنرمندان، فیلمسازان و رمان نویسان ژاپنی در آن زمان نمیتوانستند در مورد بمباران اتمی صحبت کنند و مردم نیز در مورد بحث پیرامون این تراژدی بسیار محتاط بودند. چراکه این فاجعه بسیار وحشتناک بود و نسبت به آن احساس گناه و شرم داشتند.
حدود 70 سال بعد، سی و سومین فیلم گودزیلای «توهو» و سی و هفتمین فیلم فرانچایز، «گودزیلا منهای یک»، به نویسندگی و کارگردانی تاکاشی یامازاکی، به اسکار 2024 راه پیدا کرد.
«گودزیلا منهای یک» فیلمی است که بنابر اظهار منتقدان، توانست این فرنچایز را به ریشههای اصلی و ژاپنی خود بازگرداند. فیلم یامازاکی با موفقیت در کسب جایزه بهترین جلوههای بصری، اولین جایزه اسکار در تاریخ 70 ساله این مجموعه را به خانه برد.
یامازاکی در مصاحبهای با The Verge گفت که او میخواهد «مخاطبان درک کنند که بازماندگان ژاپنی پس از جنگ جهانی دوم چه احساسی داشتند.»
این فیلم که در دوره بلافاصله پس از جنگ در سال 1945 اتفاق میافتد، فراتر از بیان پیامدهای هستهای هیولایی جنگ رفته و آثار عاطفی ویرانگر انسانی را نیز در نظر میگیرد.
داستان، یک خلبان کامیکازه به نام کویچی را دنبال میکند که موفق به انجام یک مأموریت انتحاری نمیشود؛ او در حالی که از میدان جنگ بازمیگردد، به طور معجزه آسایی از دست هیولا جان سالم به در میبرد. اما پس از بازگشت به خانه متوجه میشود که پدر و مادر و همسایگانش مردهاند. کویچی در حالی که گودزیلا همچنان مشغول ویرانگری بین غیرنظامیان است، با احساس گناه خود دست و پنجه نرم کرده و سعی میکند با تقابل با هیولا، خود را از این احساس نجات دهد.
اگرچه در «گودزیلا منهای یک» هیچ تمرکز آشکاری بر بمب اتمی وجود ندارد، این فیلم میزان عظیم غم و اندوهی را که کشور را پس از جنگ فرا گرفته است، نشان میدهد.
فیلمنامه یامازاکی تاثیرات ماندگار جنگ جهانی دوم در ژاپن را در نظر میگیرد، و در حالی که جهش هستهای گودزیلا بخشی از طرح داستان است، مضامین «گودزیلا منهای یک» بیشتر بر روی دولت ژاپن، از جمله شکست آنها در محافظت از شهروندان خود متمرکز شده است.
از جمله ویژگیهایی که «گودزیلا منهای یک» را به اجداد 70 سال پیش خود شبیه کرده است، تولید شدن نسخه سیاه و سفید این فیلم است است.
تسوتسوی اظهار میکند چندان مطمئن نیست که آیا داوران آکادمی از فیلم فراتر از ارزش جلوه های ویژه آن قدردانی کردهاند یا خیر. «فکر میکنم آنها همین الان رفتند و این فیلم را دیدند و گفتند جلوههای بصری فوقالعادهای دارد.... این واقعاً کار فوق العادهای است که یامازاکی و تیم او انجام دادند.»
«گودزیلا منهای یک» که روایتی استعاری از ترومای حمله اتمی است، در حالی به اسکار 2024 راه پیدا کرد که فیلمی بیوگرافی در مورد پدر بمب اتم در آن حضور داشت؛ «اوپنهایمر» به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان. این شرایط ویژه، توجه بسیاری از صاحبنظران را به خود جلب کرد.
از سویی درام نولان که 13 نامزدی اسکار را به خود اختصاص داده بود، انتقاداتی جدی را به خود دید. نولان به هیچ وجه پیامدهای بمباران هیروشیما و ناکازاکی و قربانیان ژاپنی آن را به تصویر نمیکشد. تنها در بخشی از فیلم، هنگامی که اوپنهایمر در حال سخنرانی و نگاه کرده به جمعیت است، برخی از مخاطبان عمدتاً سفیدپوست را قربانی بمب خود تجسم میکند.
نینا والاس، مدیر رسانه و اطلاع رسانی در دنشو (یک گروه غیرانتفاعی که به حفظ داستان های ژاپنی تبار اختصاص یافته است) به NBC گفت که «اوپنهایمر» نه بازنماییای از دیدگاه ژاپنی نسبت به بمباران داشته است و نه میتوان به آن به عنوان یک منبع تاریخی واقعی نگاه کرد. وی اشاره کرد که نولان به عنوان یک کارگردان سفیدپوست، احتمالاً هنرمند مناسبی برای برجسته کردن تجربیات قربانیان بمباران اتمی نیست.
بنابر اعتقاد منتقدان، با اینکه که نولان میخواست داستانی از دیدگاه اوپنهایمر را بگوید، اما نادیده گرفتن کامل تجربیات زندگی غیرنظامیان ژاپنی با حذف تمام تصاویر تخریب واقعی بمبهای اتمی، این فیلم را با روایتهای تبلیغاتی تاریخی همسو کرده و اساساً وجود تسلیحات هستهای را توجیه میکند.