دوشنبه 9 مهر 1403

گوشی شنوای مشکلات ناشنوایان نیست

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
گوشی شنوای مشکلات ناشنوایان نیست

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، برای اولین‌بار در سال 1951 فدراسیون جهانی ناشنوایان به‌عنوان یک موسسه غیر دولتی برای رسیدگی و حمایت از افراد ناشنوا در شهر رم ایتالیا تأسیس شد. از سال 1957 میلادی هم روز 30 سپتامبر، مصادف با هشتم مهرماه به‌عنوان روز جهانی ناشنوایان نامگذاری شده است. این روز گرامیداشت سالروز درگذشت دکتر شرایر، اولین رئیس فدراسیون ناشنوایان است. هدف از این کار...

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، برای اولین‌بار در سال 1951 فدراسیون جهانی ناشنوایان به‌عنوان یک موسسه غیر دولتی برای رسیدگی و حمایت از افراد ناشنوا در شهر رم ایتالیا تأسیس شد. از سال 1957 میلادی هم روز 30 سپتامبر، مصادف با هشتم مهرماه به‌عنوان روز جهانی ناشنوایان نامگذاری شده است. این روز گرامیداشت سالروز درگذشت دکتر شرایر، اولین رئیس فدراسیون ناشنوایان است. هدف از این کار حمایت از حقوق ناشنوایان، گسترش فرهنگ ارتباط با آنها، همچنین آگاهی مردم از مشکلات پیش روی ناشنوایان است.

از ناشنوایی به عنوان یکی از شایع‌ترین معلولیت‌ها یاد می‌شود، اما ناشنوایان آنگونه که شایسته است، مورد توجه جامعه نیستند و حقوق اولیه این دسته از شهروندان بعضا مورد غفلت و حتی فراموشی قرار می‌گیرد. معلولان شنوایی دارای توانمندی‌های بسیار، استعداد‌های فراوان و ذهن پویا هستند و امکان فعالیت در زمینه‌های مختلف را دارند. فرد یا به صورت مادرزادی ناشنوا است یا بعداً بنابر دلایلی ناشنوا می‌شود. در جهان و همینطور در کشور ما علت‌هایی برای ناشنوایی وجود دارد، یعنی انسان‌ها هم به دلیل مشکلات ژنتیکی و مادرزادی هم به سبب بیماری‌هایی از قبیل: تشنج، تب و بیماری‌های گوش یا تصادفات یا ضربه دچار ناشنوایی می‌شوند. طبیعتاً ما در همه رده‌های سنی افراد ناشنوا داریم، اما با توجه به اینکه هم اکنون مشاوره‌های ازدواج و پیشگیری‌های ژنتیکی و در کنار اینها مقوله‌ای به اسم کاشت حلزون نیز انجام می‌شود، بنابراین ما شاهد کاهش آمار ناشنوایی در سنین پایین‌تر هستیم. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی بیش از 5 درصد جمعیت جهان کم شنوا و ناشنوا هستند که 7 درصد این مقدار را کودکان تشکیل می‌دهند که رقمی بالغ بر 34 میلیون کودک کم شنوا در دنیا است. متاسفانه در حدود 30 تا40 درصد کم شنوایی‌های مادرزادی در کودکان همراه با یک مشکل اضافه‌تر هست. مثلا علاوه بر کم شنوا بودن، کودک دچار اختلال یادگیری است یا اوتیستیک هست یا فلج مغزی هم دارد که در این شرایط معمولا برقراری ارتباط بسیار دشوار‌تر می‌شود. 93 درصد بقیه جمعیت کم شنوا در جهان، بزرگسال و سالمند هستند که تعدادی به صورت مادرزادی از هنگام تولد دارای کم شنوایی شده اند و تعدادی هم به دلایل اکتسابی مثل ضربه‌های به سر، ضربه‌های صوتی و بیماری‌ها در دوره بزرگسالی و یا در اثر مثلا پیرگوشی در دوره سالمندی دارای کم شنوایی شده اند. چالش کودک ناشنوا در زندگی شخصی اثرات روانشناختی ناشی از فرزند معلول یک مشکل عمده، اما کمتر مورد مطالعه در سراسر جهان است؛ از دیدگاه خانوادگی کم‌شنوایی پیچیده‌ترین ضایعه حسی است. در مورد کم‌شنوایی این وضعیت با مشکلات ویژه‌ای مواجه است، چراکه بیش از 90 درصد فرزندان ناشنوا از والدین شنوا متولد می‌شوند. استرس والدین نه تنها در پاسخ به تشخیص اولیه بوده، بلکه به دلیل افزایش فشار‌های مالی، تعاملات ارتباطی دشوار با فرزندانشان، احساس خجالت، انزوا و انطباق با نیاز‌های منحصر به فرد فرزند ناشنوا است. از آنجا که حس شنوایی یکی از مهم‌ترین ابزار برای کسب اطلاعات از محیط، آگاهی از احساسات و هیجانات دیگران است، ناشنوایی تاثیر زیادی در شناخت فرد از محیط و دریافت اطلاعات دارد بنابراین ممکن است فرد ناشنوا در دوره‌هایی از زندگی اضطراب و افسردگی را تجربه کند. برای کاهش اضطراب لازم است به رشد زبان شخص ناشنوا توجه بیشتری کرد و برای اینکه بتواند تا حدودی در تعاملات اجتماعی شرکت کند لازم است از گفتار درمانگران و کاردرمانگران یاری گرفته شود، همچنین می‌توان در مقاطعی از دارو درمانی همراه با درمان‌های دیگر استفاده شود چراکه نه‌تن‌ها افراد ناشنوا بلکه برای تمامی افراد ممکن است در طول زندگی احساس اضطراب ایجاد شود و گا‌ها دارو درمانی می‌تواند موثر باشد. برخورد نامناسب خانواده و دوستان معمولا درباره شخصیت ویژه ناشنوایان توصیف‌های منفی آورده می‌شود و آنان را به عنوان افرادی که از رشد عاطفی لازم برخوردار نیستند و افرادی عجول، خود محور و انعطاف‌ناپذیر و بی‌احساس نسبت به دیگران وصف می‌کنند. دلیل اینگونه برداشت‌ها این است که آنها واکنش‌های مرسوم اجتماعی را در ارتباط خود با دیگران، همانند همسالان شنوای خود نیاموخته‌اند. در نتیجه از احساسات آنی خود پیروی کرده و این مشکل را تا بزرگسالی هم تداوم می‌بخشند. مثلا شاهدیم اگر کودک ناشنوا والدینی ناشنوا داشته باشد به میزان چشمگیری بیش از آنهایی که والدین شنوا دارند در کار‌ها تامل و ژرف‌اندیشی نشان می‌دهند و این نشان می‌دهد که احتمالا روش ارتباطی و آشنایی والدین ناشنوا با مسایل او مناسب‌تر است. در این میان نداشتن فرصت‌های آموزشی مناسب هم مزید بر علت می‌شود... باید بگویم رفتار اعضای خانواده، به ویژه مادر در رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی و آمادگی آموزش مهارت‌های زبانی و تحصیلی بسیار مهم است. آیا فرد ناشنوا باید به طور اغراق آمیز مورد حمایت خانواده قرار گیرد؟ دست کم در 90 درصد والدین شنوای کودک ناشنوا، احساس سردرگمی، عدم قطعیت و حتی گهگاه احساس گناه ملاحظه می‌شود. این دوگانگی عاطفی والدین و راهنمایی‌های متناقضی که از دیگران می‌گیرند اغلب آنها را بیش از حد حمایت‌گر و بی‌ثبات در اعمال نظم برای بچه می‌سازد. گاهی هم، به خصوص در زن و شوهر‌هایی که پیش از تولد فرزند ناشنوای خود با هم مشکلات عمیق داشته‌اند دیده می‌شود که کودک را طرد و مسئولیت را به عهده دیگری (معمولا همسر) می‌اندازند. در هر صورت این واکنش‌ها موجب می‌شود که کودک از واقعیت بگریزد. اولین راه برخورد مناسب این است که زن و شوهر همدل باشند و رفتار‌های متناقض نشان ندهند. مثلا می‌بینیم پدر نارسایی حسی کودک را نمی‌پذیرد و انتظارات نامعقول از بچه دارد و برعکس، مادر حمایت بیش از حد می‌کند. تقابل این دو دیدگاه است که ناراحتی روانی ثانویه را در کودک ایجاد می‌کند. پس با این رفتار اشتباه اعتماد به نفس کودک ناشنوا را می‌گیریم و او را در آینده به بیمار روانی تبدیل می‌کنیم. چالش‌های اجتماعی ناشنوایان ما در کشور با چالش‌های اقتصادی، معیشتی، گرانی مسکن، بیکاری و مواردی از این قبیل روبرو هستیم که تمامی افراد جامعه با آن درگیر هستند، اما این مشکلات در معلولان و به ویژه ناشنوایان باعث تشدید آسیب‌ها و چالش‌ها می‌شود. در زمینه اشتغال اشخاص ناشنوا نیز مشکلات عدیده‌ای وجود دارد آنها از نظر جسمی هیچ گونه کمبودی ندارند و این مشکلات بیشتر شبیه این می‌ماند که یک شخص توریست به شهر ما بیاید و ما زبان آن را بلد نباشیم که چطور با او ارتباط برقرار کنیم. جامعه ناشنوایان هم زبان اشاره مخصوص خودشان را دارند و اگر ما بتوانیم با زبان آنها آشنا شویم به راحتی این ارتباط برقرار می‌شود. یکی از چالش‌های اساسی این دوستان ناشنوا، چون از نظر کلامی و ارتباطی دچار مشکل هستند، بحث مطالبه‌گری و پیگیری خواسته‌ها برای آنها سخت‌تر است. اگر سازمان بهزیستی به وظایف و مسئولیت‌های ذاتی خودش به درستی عمل کند، ما برای جامعه ناشنوایان هیچ کمبودی از جهت قوانین و مصوبات حمایتی نداریم. اما با توجه به سیاست‌های اشتباه، همیشه این جامعه دچار تبعیض و مشکلات مضاعف می‌شود. یکی از مهمترین مشکلات و آسیب‌های اجتماعی این حوزه که اساساً افراد دارای معلولیت با آن روبرو هستند، بحث هزینه‌های گزافی است که در حوزه توانبخشی و تجهیزات توانبخشی وجود دارد. متاسفانه ناشنوایان هم از این قاعده مستثنی نیستند و هزینه‌های سنگین خرید سمعک و باتری که نیاز الزامی این اشخاص محسوب می‌شود از دغدغه‌ها و چالش‌های آنها به شمار می‌رود. سازمان بهزیستی قبلاً باتری سمعک و سمعک را به افراد ناشنوا ارایه می‌داد، اما در سال‌های گذشته سازمان بهزیستی سمعک را به دانش‌آموزان ناشنوا و رده‌های سنی پایین‌تر اختصاص داده است؛ بنابراین می‌بایست که این خدمات به دیگر افراد ناشنوا و دارای مشکل مالی نیز ارایه شود. یکی دیگر از چالش‌ها و مشکلات جامعه و شهروندان دارای معلولیت بحث حقوق شهروندی آن هاست. برای معلولان جسمی - حرکتی مقوله مناسب‌سازی شهری، رمپ (از تجهیزات معلولین و سالمندان)، سطح شیبدار و این قبیل موارد بیشتر مطرح است، اما برای ناشنوایان مهمترین مساله ایجاد ارتباط است که این مناسب سازی در محیط شهری با ایجاد یک سامانه مترجم زبان اشاره در هر ساعت از شبانه روز و در هر مکانی به افراد ناشنوا کمک می‌کند، خدمات آنلاین زبان اشاره را ترجمه کند و اگر ناشنوایی نیاز به مباحث درمانی، خرید یا ارتباط با یک فرد یا نهادی داشته باشد، کافی است که وارد این سامانه و اپلیکیشن بشود. نکته بسیار ضروری دیگری که باید به آن اشاره کرد، پروژه جدید سازمان بهزیستی است که خدماتش را در قالب بخش خصوصی و به نام مراکز مثبت زندگی با هدف محل محور بودن این خدمات برای مددجویان ارایه می‌دهد و در ظاهر پروژه خوبی است، اما چون این مراکز زیر نظر بخش خصوصی هستند و هیچگونه تخصصی را در حوزه ناشنوایان ندارند، وقتی که ناشنوایان در مقوله مددکاری به این مراکز مراجعه می‌کنند تا خدماتی را بگیرند، متاسفانه این ارتباط برقرار نمی‌شود، چون مسلط به زبان اشاره نیستند و نمی‌توانند خواسته و خدماتی را که لازم دارند از مددکار مربوطه درخواست کنند؛ بنابراین بحث ارایه خدمات برای جامعه ناشنوایان هم با مشکل روبرو است. کارشناسان و مسئولان متولی امر ناشنوایان باید مسلط به زبان اشاره باشند ما در خود سازمان بهزیستی کشور هم با این مشکل مواجه هستیم که کارکنان این سازمان کمتر به زبان اشاره مسلط هستند و صد البته این مشکلات در استان‌ها بسیار فراتر است. یعنی سازمانی که متولی امر ناشنوایان است، کارشناسان و مسوولان آن مسلط به زبان اشاره نیستند و شبیه این می‌ماند که ما یک بیمارستانی را تاسیس کنیم و افرادی که آنجا کار می‌کنند، هیچ شناختی از بیماری، بیمار و درمان نداشته باشند. وظیفه و مسوولیت و اصلاً هویت سازمان بهزیستی برای این است که برای افراد ناشنوا خدمات ارایه بدهد. پس یکی از زیرساخت‌ها و مولفه‌های مورد نیاز سازمان بهزیستی این است که پرسنل آن توانایی برقراری ارتباط با زبان اشاره را داشته باشند.