یادداشت | پرترهای از یک مردِ تمام

مردی که میشود دهها پرتره از او به نمایش گذاشت و کتاب "دیدار با دبیرکل" فقط یکی از این پرترههاست. پرترهای از یک مرد تمام.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «دیدار با دبیرکل» به کوشش فائزه طاووسی، مجموعهای شامل 20 روایت از دیدارهای فرهنگیان، رسانهایها و خانوادههای شهدای مقاومت با شهید سیدحسن نصرالله است. این روایتها، بخشی از چهره انسانی، سادهزیست، فروتن اما مقتدر دبیرکل حزبالله لبنان را نشان میدهند.
فاطمه سلیمانی، نویسنده و فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی این اثر پرداخته است. یادداشت او را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:
چند سال پیش مجموعه داستانی میخواندم به نام «پرتره مرد ناتمام». کتاب یک شخصیت محوری داشت و همه داستان ها حول محور شخصیت و زندگی او روایت میشدند. هرکدام از داستانها زاویه دید متفاوتی داشت و از منظرهای گوناگون روایت میشدند. حتی در بعضی از داستانها شخصیت اصلی حضور فیزیکی نداشت و فقط سایهای از او بر داستان حکمفرما بود. داستانها ترتیب زمانی نداشتند. مثلاً داستانی درباره سالمندی این شخصیت یکی از داستانهای میانی کتاب بود. این شیوه نوشتن مجموعه داستان را به یک رمان شبیه کرده بود. رمانی که با شکستن ساختارِ زمان، مخاطب را به هزارتوی داستان میکشاند.
ویژگی مهم مجموعه داستان این بود که نه روی بخش خاصی از زندگی این شخصیت تمرکز کرده بود و نه تصویر کاملی از او ارائه میداد. شاید به همین دلیل، نویسنده عنوان پرتره مرد ناتمام را روی آن گذاشته است. گرچه با توجه به ساختار و درونمایه داستان عنوان «پرتره ناتمام یک مرد» عنوان مناسبتری بود؛ اما عنوان اصلی خوشآواتر و هنرمندانهتر است.
«ستارهای که ماه شد»؛ 50 برش خواندنی از زندگی سیدحسن نصراللهاین گونه داستاننویسی میتواند الهامبخش بسیاری از نویسندگان نوقلم باشد اما ممکن است نویسندهای که از این سبک الهام گرفته یا از آن تقلید کرده متهم به کپیکاری شود. یا کتابهای بعدی که با این سبک نوشته میشوند قوتِ کتاب اول را نداشته باشند و مخاطب را به خودشان جذب نکنند. شاید به همین دلیل من دیگر نمونهای شبیه به این کتاب ندیدم.
اما در روایتنویسی و گونههای مختلف ناداستان این سبک نوشتن رواج بیشتری دارد. نوشتن از یک سوژه خاص از منظرهای مختلف، که این منظرهای مختلف درواقع راویهای مختلف هستند. مثلاً روایت یک بازدید از نگاه نویسندگان مختلف یا حتی حاشیهنویسی بر یک رویداد. کتاب «دیدار با دبیر کل» با دبیری فائزه طاووسی یکی از این کتابهاست که به خوبی از این شیوه برای روایت بهره برده است. و دبیر کل کسی نیست جز شهید بزرگوار سید حسن نصرالله.
لازم به بیان نیست که او در زمان حیاتش نقشی مهم و کلیدی در رهبری و هدایت حزبالله داشته و شخصیت کاریزماتیک و نوع زندگی امنیتیاش باعث شده تا کنجکاویها پیرامون شخصیت او زیاد باشد؛ اما مسائل امنیتی مانع از آن بود که بشود درباره او به وضوح و شفاف سخن گفت و زندگی او را روایت کرد. البته حجاب معاصرت هم در این کوتاهی بی تأثیر نبوده است. اما بعد از شهادت سید انگار زلزلهای مهیب رخ داد و همه چیز دگرگون شد.
در غیاب سید هرکسی وظیفهای داشت و وظیفه جامعه ادبی تولید محتوا درباره او بود. اولین اقدام ثبت و ضبط وقایع و متمرکز کردن آنها در مجموعهها و کتابها قبل از اینکه به دست فراموشی سپرده شوند. مخصوصاً به دلیل ضعف حافظه تاریخی.
به دلیل نوعِ خاصِ فعالیت و زندگی میتوان او را از ابعاد گوناگون امنیتی، نظامی، سیاسی و... بررسی کرد و با استفاده از راویان معتبر تا حد ممکن این اطلاعات را برای نسلهای پرسشگر آینده ثبت و ضبط کرد.
فائزه طاووسی در کتاب "دیدار با دبیر کل" به سراغ راویانی رفته که با سید حسن دیدار داشتهاند. دیدارهای خصوصی و نیمهخصوصی در شرایط امنیتی و نیمهامنیتی. راویانی که برخی خودشان روایتشان را مکتوب کردهاند و برخی مکتوب کردن روایت را بر عهده نویسندگان گذاشتهاند.
با اینکه هرکدام از این روایتها توسط شخص متفاوتی نگاشته شده است اما متن کتاب یکدست است. ردپای دبیر کتاب در همه روایتها به چشم میخورد. نه به عنوان مداخله بلکه به عنوان نخ تسبیح روایتها. او در ابتدای هرکدام از روایتها با نثری که گاهی به شاعرانگی نزدیک میشود در چند خط مقدمهای برای روایت تدارک دیده است. این مقدمه گاهی اشاره به یکی از بخشهای مهم روایت است و گاه به شخصیت راوی اشاره دارد. مقدمههایی که از سه چهار خط تجاوز نمیکنند، نکته کلیدی ماجرا را افشا نمیکنند و مخاطب را به فضای روایت پرتاب میکنند.
عکسهایی که به صفحات پایانی کتاب ضمیمه شدهاند به درک فضا کمک زیادی میکنند. فقط ایکاش هر عکس به روایت ضمیمه میشد تا مخاطب درک بهتری از فضا داشته باشد. رجوع به عکسهای پایان کتاب بعد از فراغتِ خواندن، مخاطب را دچار یک سردرگمی میکند. چون قطعاً تنوع دیدارها باعث میشود که همه نامها و زمانها توی ذهن حک نشوند و برای تطبیق عکس با روایت باید به ذهن فشار آورد یا از آنها عبور کرد.
ملاقات با دبیرکل حزبالله لبنان، با توجه به فضای امنیتی کار راحتی نبوده و هرکسی هم به راحتی برای این ملاقات اجازه پیدا نمیکرده. نکته مهم این کتاب تنوع راویها و تنوع ملاقاتهاست. گاهی ملاقات یک دیدار سیاسی بوده، گاه رسانهای، گاه فرهنگی و بعضیوقتها هم خانوادگی. مثلاً خبرنگاران سیاسی یا مستندسازها یا خانواده رزمندگانی و سیاسیونی که در لبنان ساکن بودند یا با حزبالله مراوده خاص داشتند. همین تفاوت باعث شده است تا شخصیت سید از ابعاد مختلف شناسانده شوند و نحوه زندگی و کار او مشخص شود.
پررنگترین مسئلهای که تقریباً همه با آن مواجه بودند مسئله امنیت بوده. در سالهای اول این سختگیری امنیتی کمتر بوده و در سالهای اخیر بسیار حساس. سوار شدن بر ماشینهایی که هیچ روزنه نوری در آنها نیست، چند بار عوض کردن خودرو، چند بار تغییر مسیر و... با اینکه تکراری است ولی هربار مخاطب را دچار یک هولوولا میکند و تصویر یک فیلم پلیسی امنیتی را جلوی چشم مجسم میکند.
تصویرهای تکراری دیگر، فارسی صحبت کردن او با لحن خاص، صلابت او، توجه به محیط و دیگران، حجبوحیای خاص و... است. این تکراری بودن به معنای اطناب نیست، نشانه صداقت راوی با مخاطب است. اگر همه این یاددداشتها توسط یک نفر نوشته میشد، در آن صورت شاید میشد به صداقت نویسنده شک کرد و او را متهم به اغراق کرد. اما وقتی افراد مختلف دست به قلم بردهاند و ماجرای دیدارشان در ادوار مختلف را به تصویر کشیدهاند و اکثرشان به موضوعات واحد اشاره کردهاند یعنی آنچه درباره سید در این کتاب خواندیم به واقعیت نزدیک است و میتواند پرترهای از او به نمایش بگذارد، هرچند که این پرتره کامل نیست.
بعد از خواندن آخرین ماجرا یاد کتاب پرتره مرد ناتمام افتادم؛ اما به نظرم آن عنوان برازنده این کتاب و این شخصیت نبود. حتی پرتره ناتمامِ یک مرد هم انگار نمیتواند حق مطلب را ادا کند. مردی که ویژگیهای انسان کامل را داشت و در مردی و مردانگی تمام بود. مردی که میشود دهها پرتره از او به نمایش گذاشت و کتاب "دیدار با دبیرکل" فقط یکی از این پرترههاست. پرترهای از یک مرد تمام.