یک روحانی حرفهای باید تجسم کوچکی از اسوه پیامبر باشد
یک پژوهشگر حوزه اخلاق گفت: اگر یک روحانی خوب را به صورت تجسم کوچکی از اسوه پیامبر بدانیم باید طبق سیره ایشان عمل کند.
یک پژوهشگر حوزه اخلاق گفت: اگر یک روحانی خوب را به صورت تجسم کوچکی از اسوه پیامبر بدانیم باید طبق سیره ایشان عمل کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، بیست و دومین قسمت از برنامه تلویزیونی «ایستگاه» با موضوع «اخلاق حرفهای» با حضور میثم غلامی نویسنده، پژوهشگر و مترجم حوزه اخلاق برگزار شد.
راوی در ابتدای برنامه درباره گفتگویی که با دوستش سینا درباره کمکاری و اخلاق حرفهای کرده بود سخن گفت و سپس به سراغ گفتگو با مردم کوچه و خیابان رفت. راوی از افراد مشاغل مختلف پرسید که در کارشان حرفهای هستند یا خیر و اینکه چه چیزی در کارشان آنها را از بقیه متمایز میکند. خلاقیت در کار، اضافه کاری و اخلاق حرفهای، از دیگر موضوعاتی بود که راوی از افراد مختلف درباره آنها پرسید.
در بخش گفتگو با کارشناسان، راوی از حجتالاسلام غلامی پرسید که حرفهای درکار بودن یعنی چه؟
غلامی در پاسخ به این سوال گفت: حرفهای یعنی کسی که کارش را با دقت و دانش انجام میدهد و وقتی هم کارش تمام میشود هم خودش هم بقیه از دیدن کار او لذت میبرند. مثلاً مکانیکی که وقتی ماشین را برای تعمیر میبرید از صدای آن متوجه مشکلش میشود یعنی یک فرد حرفهای. البته حرفهای بودن فقط شامل این نمیشود که فقط عیب کار را متوجه شوی. چون حرفهای بودن در شغل و اخلاق حرفهای لایههای مختلفی دارد که متوجه مشکل شدن یکی از لایههای آن است و هر لایه پروتکل و دستورالعمل خاص خودش را دارد. به عنوان مثال یک پزشک علاوه بر اینکه باید ما وجه بیماری فرد شود باید یکسری اخلاق مخصوص به حرفه خودش را هم رعایت کند.
وی افزود: اخلاق حرفهای منحصر به یک فرد نیست و یک سازمان هم باید اخلاق حرفهای خودش را داشته باشد به طوری که وقتی یک نفر وارد آن سازمان میشود از دربان دم در تا سطوح آن عالی متوجه یک روند یکدست و یکپارچه شود. متأسفانه معمولاً مشکلاتی که صاحبان مشاغل با مراجعهکننده خود دارند جدی گرفته میشود ام برعکس آن مورد غفلت واقع میشود یعنی مثلاً اگر یک مراجعه کننده به سازمان یا فرد ملاحظات آن جا را رعایت نکند توبیخ میشود و کارش انجام نمیشود اما اگر صاحبان مشاغل اخلاق حرفهای را رعایت نکنند اتفاقی نمیافتد؟ انگار مراجعه کننده چون کارش گیر است باید هر کاری کند تا کارش انجام شود اما طرف دیگر کار میلنگد. به همین دلیل به نظر من باید بیشتر به کسی که بالادست است درباره اخلاق حرفهای حرف بزنیم و به آنها گوشزد کنیم که چگونه با مراجعه کننده خود رفتار کنند.
این پژوهشگر و مترجم حوزه اخلاق گفت: جامعه یک کل واحد نیست، یک کل متشکل از اعضاست. اگر یک کارمند، مکانیک، بنا، راننده تاکسی و هر شاغل دیگری اینطور به قضیه نگاه کنند که مثلاً این حقوق کم کفاف زندگیم را نمیدهد و دیگر لازم نیست اخلاق حرفهای را رعایت کنم دیگر نباید از اختلاسهای چند هزارمیلیاردی ناراحت شد چون جامعه متشکل از همه افراد است و با این دیدگاه هرکس به اندازه سطح و توان خود که کار میکند غیراخلاقی رفتار میکند. اخلاقی رفتار کردن به معنی کار زیاد نیست بلکه به این معناست که هرکسی به اندازه کار خودش، اخلاقی رفتار کند.
غلامی افزود: در مورد غیرحرفهای رفتار کردن یکسری از ضربالمثلها کار را خراب کرده مثل خانه از پای بست ویران است. درحالی که سوال اینجاست که این خانه اگر بخواهد آباد شود باید چه کرد؟ باید دانه دانه آجرها روی هم گذاشته شود تا این بنا دوباره درست شکل بگیرد. ممکن است خیلی شعاری و کلیشهای به نظر بیاید اما خیلی از جوامع اخلاقی از همین موضوعات ریز و خوردهکاریها شروع و رشد کردند.
وی در خصوص موضوع «زیرآب زنی» در خیلی از سازمانها و محیطهای کاری گفت: یک درک غلطی که از اخلاق وجود دارد این است که فکر میکنیم فرد اخلاقی یعنی کسی که گردنش کج است و ظلم میپذیرد در حالی که اصلاً اینطور نیست و اخلاقی بودن یعنی اینکه در یک سازمان یا اداره علاوه بر ارباب رجوع، اخلاق حرفهای درباره همکارت را هم رعایت کنی.
مترجم کتاب «اخلاق؛ رویکردی کثرت گرایانه به نظریه اخلاق» افزود: اخلاقی بودن یک کار سخت و والایی است و باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و برای اخلاقی بودن باید وقت زیادی صرف کرد. قانونمدار بودن الزاماً به معنی اخلاقی بودن نیست و میتوان گفت اخلاقی بودن مرتبهای بالاتر از قانونمدار بودن است. البته برای رسیدن به این مرتبه الزامی وجود ندارد چون یک انتخاب است. اخلاق، حقوق و قانون خیلی درهم تنیدهاند ولی در واقعیت لایههای اخلاق خیلی بالاتر از قانون است به این معنی که یک نفر مرتبه بالاتری از قانون را رعایت کند.
حجتالاسلام غلامی در جواب پرسش راوی که پرسید روحانی حرفهای چه فردی است گفت: سوال خیلی سختی پرسیدید. اگر یک روحانی خوب را به صورت تجسم کوچکی از اسوه پیامبر بدانیم باید طبق سیره ایشان عمل کند. مثلاً در همان زمان خاکستر بر پیامبر (ص) ریختند اما حضرت رفت مسجد و برای آن فرد نماز خواند و دعا کرد. آخوند حرفهای اتصال دلسوزانه و تام با مردم دارد.