دوشنبه 17 اردیبهشت 1403

2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام

خبرگزاری فارس گروه قرآن و فعالیت‌های دینی مهدی احمدی: برادران شهید رضا و سعید شعبانی قهرودی از جمله نخبگانی هستند که با فرمان امام خمینی (ره) درس و دانشگاه را رها کرده و به سوی جبهه‌ها شتافتند. پزشکی و دندانپزشکی رشته‌هایی بود که این عزیزان به راحتی عطایش را به لقایش بخشیدند و به جهاد در راه خدا شتافتند و از همانجا آسمانی شدند.

این دو برادر قاریان خوشخوانی بودند و در جلسات شهید ناطق نوری شرکت می‌کردند و برخی از اساتید قرآن امروز هم با آنها هم درس بودند. از این رو با هیأتی متشکل از رحیم قربانی، محمد خواجوی، حسین فریدونی، علی اصغر برومند و خانم‌ها صریحی‌نژاد و شیرازی راهی منزل مادر بزرگوار این شهیدان شدیم.

تلاوت استاد برومند در منزل شهیدان شعبانی قهرودی

حضور در جلسه شهید ناطق نوری

مادر شهیدان شعبانی که با وجود کهولت سن استقبال گرمی از جمع حاضر داشت درباره فرزندان شهیدش این‌گونه لب به سخن گشود: سعید و رضا در جلسات استاد ناطق نوری شرکت می‌کردند، این دو شهید از ابتدای نوجوانی شاگرد آقای ناطق نوری بودند که در حوالی بازار تهران جلسه قرآنی داشت. البته آقای ناطق نوری در جریان حادثه بمب‌گذاری72 تن به شهادت رسید.

سعید و رضا پزشک و دندانپزشک

پسر بزرگم سعید 20 سال داشت و به تازگی در رشته پزشکی قبول شده بود. پسر دوم که سه سال بعد از برادرش شهید شد 22 سال داشت و دانشجوی سال سوم رشته دندانپزشکی بود. پسر دومم پیش از شهادت خواب برادرش را دیده بود که خطاب به وی گفته بود برادر تا چند روز دیگر پیش من می‌آیی.

فرزندانم قبل و بعد از انقلاب همواره در مسجد و بسیج فعال بودند و کمتر آنها را می‌دیدیم این دو بزرگوار با قرآن انس عجیبی داشتند و خدا به این دلیل راه شهادت را پیش‌روی آنها قرار داد.

مادر نمی‌دانی که چه جای خوبی برای خود خریده ام

چند سال پس از شهادت پسر بزرگم او را در خواب دیدم که با موتور جلوی منزل آمد. من به احوالپرسی او پرداختم و او به من گفت: مادر! نمی‌دانی که چه جای خوبی برای خود خریده ام.

در منزل شهیدان مرد میانسالی حاضر بود که گوشه‌ای نشسته و به سخنان مادر شهیدان گوش می‌داد. از او خواستیم تا خود را معرفی کند و نسبتش با شهدا را بگوید. داماد بزرگ خانواده بود و قیومی نام داشت. می‌گفت پیش از انقلاب با خانواده شعبانی وصلت کرده و به خوبی این دو برادر را می‌شناسد. او از بانیان جلسه قرآن شهید ناطق نوری بوده و درباره حضور برادران شهید این‌گونه سخن گفت. پیش از انقلاب اسلامی در مسجد حضرت علی (ع) جلسه قرآنی برپا شد که جوانان استقبال بالایی از آن کردند. ما 300 نفر را انتخاب کردیم تا در این جلسه آموزش ببینند که رضا و سعید هم از این افراد بودند.

برنامه‌ریزی خوبی در این راستا انجام شد و اساتید بزرگ تهران از جمله استاد محسن خدام حسینی و سیدمهدی سیف برای آموزش به بچه‌ها در جلسه حاضر شدند.

مناظره با توده‌ای‌ها و پاسخ‌های قوی شهید به مخالفان

رضا به جز تلاوت قرآن مداحی هم می‌کرد و از شاگردان خوب جلسه بود، سعید هم خیلی زود به قاری خوشخوانی تبدیل شد. رضا در درس بسیار قوی بود و هر دانشگاهی که اراده می‌کرد قبول می‌شد. بسیار به دنبال دستگیری از محرومان بود از فامیل کمک جمع می‌کرد و برای مستضعفان می‌برد. بسیار اهل مطالعه بود آگاهی بالایی داشت. در سال‌های ابتدایی انقلاب در مناظرات مختلف با مخالفان از جمله توده‌ای‌ها شرکت می‌کرد و بسیار قوی پاسخ آنها را می‌داد.

سعید هم مانند برادرش بسیار با هوش و با استعداد بود. او اصلاً در خانه مشق نمی‌نوشت و هر آنچه معلم در کلاس می‌گفت را به بهترین نحو می‌آموخت. سعید بسیار جلوتر از دیگر همکلاسی‌ها بود و به جز درس در آموختن قرآن هم کوشا بود و او هم مانند برادرش خیلی زود پله‌های موفقیت را طی کرد.

عاقبت‌بخیری و جاودانگی بدون نیاز به لقب دکتر

به گزارش فارس برادران شهید رضا و سعید شعبانی قهرودی در حالی که می‌توانستند با مشاغلی مانند پزشکی و دندانپزشکی عافیت دنیا را برای خود بخرند، سختی حضور در جبهه و تقدیم جانشان به اسلام را انتخاب کرده و عاقبت بخیر و جاودان تاریخ شدند.

شهید بزرگوار سعید شعبانی قهرودی بر اثر اصابت ترکش خمپاره در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه شهید شد و برادرش رضا در عملیات کربلای 4 در منطقه شلمچه بر اثر انفجار، پیکرش قطعه قطعه شد. هنوز در هیأت محل هنگامی روضه حضرت علی‌اکبر (ع) خوانده می‌شود از شهید رضا یاد می‌کنند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید سعید شعبانی قهرودی

«ربنا اغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین» خدایا، گناهان ما را ببخش و قدم‌های ما را در راهت ثابت بدار، ما را بر دشمنانت پیروز گردان

خدایا، تو خود دست ما را گرفته‌ای و به این جبهه‌ها آورده‌ای، ما نیز چشم به یاری تو داریم.

خدایا، اگرچه اعمال نیک و طاعتمان کم است، لیکن امیدمان زیاد است. خدایا، چه معیاری بهتر از اینکه جان ناقابل خود را در راه رضای تو فدا کنیم. خدایا، تو اگر از ما قبول کنی و از ما بپذیری سندیست بر رحمت بی کرانت.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید قرآن شهید شعید سعید شعبانی قهرودی شهید رضا شعبانی قهرودی شهدای قرآنی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام 2
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام 3
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام 4
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام 5
2 برادر پزشک که شهادت را به زندگی راحت ترجیح دادند / مادر نمی‌دانی چه جای خوبی برای خودم خریده ام 6