5 دلیل برای آن که با مخالف باید مدارا کرد
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، انسانها هرچقدر هم که با هم اشتراکات و تفاهم نظر داشته باشند، در موارد متعددی دارای اختلاف سلیقه و تفاوت آرا هستند. محمد اسفندیاری در مقاله «چرا باید مدارا کرد» که در کتاب حقیقت و مدارا ایشان است، دلایلی را که نشان میدهد گریزی از تعامل و مدارا نیست، برشمرده که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
مدارا احتیاج به احتجاج ندارد و اصل بر آن است، اما آنقدر نامُدارایی رواج یافته که مُدارا نیازمند استدلال شده و باید از آن دفاع کرد. به هرحال، باید پرسش این باشد که چرا باید مُدارا کرد؟
1. زیرا اختلاف افکار سنت خداوند است
آیات متعددی در قرآن تصریح دارد که خداوند، انسانها را مختلف آفریده و اختلاف افکار در عقاید، سنت خداوند و قانون الهی است. در سوره نوح، آیه 14 آمده است که خداوند، شما را به گونههای مختلف آفریده است. از آنجا که اختلاف انسانها سنت خداوند است، نامُدارایی خلاف سنت الهی است و ستیز با اختلافاتی است که خداوند به رسمیت شناخته است. از امام صادق روایت کردهاند که اگر مردم میدانستند که چقدر متفاوتند، یکدیگر را ملامت نمیکردند.
2. زیرا نامُدارایی به جنگ میانجامد
حال که نمیتوان اختلافات را از میان برداشت، باید مدارا پیشه ساخت. اگر مدارا نکنیم، اختلاف به دشمنی و دشمنی به جنگ تبدیل میشود. با مدارا آتش اختلاف تیزتر نمیشود، ولی با نامُدارایی اختلاف به جنگ میانجامد، به گفته سعدی: به نرمی ز دشمن توان کرد دوست / چو با دوست سختی کنی دشمنی اوست.
نامُدارایی مانند آتش است که از اندک آن نیز باید پرهیز کرد. چه بسیار جنگهای بزرگی که علت آن امری کوچک بوده، ولی نامُدارایی موجب آتش افروزی شده است. پس باید انتخاب کنیم: یا جنگ یا مُدارا.
3. زیرا دوست داریم با ما مُدارا شود
بهترین ضابطه برای چگونگی رفتار با دیگران همان است که بدان «قاعده طلایی» میگویند. صورت بندی ایجابی این قاعده چنین است با دیگران چنان رفتار کُن که دوست داری با تو رفتار کنند و به عبارت دیگر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند. قاعده طلایی به ما توصیه میکند که دیگران را مانند به خود بدانیم یا خود را جای دیگران بگذاریم و در رفتار با یکدیگر جای خود را با هم عوض کنیم. پذیرفتن این قاعده یعنی پذیرفتن مدارا زیرا چنانکه دوست داریم با ما مُدارا شود ما نیز باید با دیگران مُدارا کنیم.
4. زیرا ممکن است ما بر خطا باشیم
از پیامبرخدا روایت کردهاند که همه انسانها پُرخطا هستند: «کُلُ بَنِی آدَمَ خَطَاء». ما نیز اگر خود را جزو بنی آدم میدانیم باید یقین کنیم که خطا کاریم و فقط دیگران را مشمول این حدیث ندانیم. احتمال خطا مساوی است با دست برداشتن از خشونت و تعصب. آن که احتمال میدهد که ممکن است در اشتباه باشد، مُدارا میورزد و برای خود راه برگشت را نمیبندد. مُدارا میوه اعتقاد به جایز الخطا بودن است. کسی که در اشتباه نباشد و مُدارا هم نکند دچار یک اشتباه است، ولی آن که در اشتباه باشد و مُدارا هم نکند، دچار دو اشتباه است. تجربه مارکسیسم با دو اشتباه برای همگان آموزنده است. مارکسیستها از لحاظ جهانبینی در اشتباه بودند و در راه این اشتباه میلیونها نفر را به خاک و خون کشیدند.
5. زیرا نامُدارایی دیگری را در عقیدهاش سختتر میکند
اندیشه را فقط با اندیشه میتوان پاسخ داد. آنکه مشت بر سر عقیدهای میکوبد معلوم میشود که چیزی در مشت ندارد. زور ضعیفتر از آن است که به مصاف اندیشه برود، کسی که در برخورد با عقیدهای از زور مدد میجوید، صاحبان آن عقیده را به اشتباه میاندازد و در عقیدهشان، سختتر میکند زیرا آنان میپندارند که عقیدهشان درست است که طرف مقابلشان توان مقابله فکری ندارد. زور با هر عقیدهای که ستیز کند اگرچه بی اعتبار، آن را اعتبار میبخشد. بعضی از آن رو به عقیده باطل گرویدند یا در آن ثابت قدم ماندند که شاهد نزاع زور با آن عقیده بودند.
انتهای پیام /