95 درصد از جمعیت کشور حاشیهنشین است
تهران - ایرنا - روزنامه همدلی در مطلبی نوشت: یک روز میرسد که تصمیم قطعی میگیرد. همه آنچه را که از زندگی برایش باقی مانده، در یک چمدان میگذارد و شهر یا روستای خود را ترک میکند، گاهی هم کشور خود را. هرچه که است نامش مهاجر میشود و کنشاش مهاجرت. حتما قصد و نیتی داشته است. پیشرفت، رفاه، یا هر چیز دیگری را که در مبدأ برایش ناممکن بوده، با مهاجرت در مقصد جستوجو میکند.
روزنامه همدلی با درج گزارشی آورده است: گاهی نقشههای از قبل طراحی شده آنطور که باید جواب نمیدهد، شغل و درآمد مناسبی پیدا نمیکند، خانه مناسبی نمیتواند تهیه کند و نتیجه تلاشی که کرده میشود یک مسکن و شغل نامتعارف، این چیزی است که بلافاصله ما را یاد حاشیهنشینی میاندازد.
توزیع نامناسب جمعیت در ایران
مدتی قبل بود که معاون وزیر کشور در یک گفتوگوی رسانهای از تجمع جمعیتی در پهنه غربی کشور خبر داد. «تقی رستموندی» عنوان کرد که «توزیع نامناسب جمعیت باعث شده جمعیت در پهنه غربی کشور متمرکز شود به شکلی که حدود 80درصد جمعیت در این پهنه متمرکز است.» این تجمع جمعیتی اگرچه از نظر رئیس سازمان امور اجتماعی کشور پیامدهایی مانند حاشیهنشینی در پی دارد، اما بیتردید خود معلول علت دیگری است؛ علتی که اگر نخواهیم خیلی در آن کاوش کنیم بلافاصله موضوع اقلیم و شرایط آبوهوایی را پیش میکشیم با همان نگاه سنتی که هرجا آب و گیاه است، انسان به دور آن دیوار آبادی میکشد. البته مهاجرت به دلیل شرایط آبوهوایی دلیل کوچکی نیست.
یک کارشناس در مطالعه رفتار جمعیتی به «همدلی» میگوید که «این اتفاق از قدیم در ایران بوده، در ایران مانند همه جای دنیا معمولا در مناطق خوش آبوهوا یعنی جایی که آب هست و شرایط اقلیمی مناسبی وجود دارد تجمع جمعیتی بیشتر هست و در مناطق گرموخشک یا خیلی سرد تجمع جمعیت کمتر میشود. بنابراین توزیع جمعیت ربط وسیعی به شرایط اقلیمی دارد، آبوهوا در ایران به تدریج از شمالغرب به سمت جنوب شرق از شرایط آبوهوایی مناسب کاسته میشود و به سمت آبوهوای گرموخشک تغییر میکند.» مسیری که بهنظر میرسد جهت برعکس مهاجرت باشد، یعنی افرادی که از جنوبشرقی ایران به سمت مناطق شمالی و غربی مهاجرت میکنند.
مهاجرت و توسعه نابرابر
با این وجود تنها مسئله آبوهوا نمیتواند دلیل اصلی این مهاجرتها باشد. از آنجایی که در دوران مدرن با شکلگیری دولت - ملت نقش حکومتها بسیار پررنگ است، بنابراین حکمرانی میتواند بازیگر مهمی در افزایش مهاجرتها یا کاهش آن داشته باشد.
«شهلا کاظمیپور» با اشاره به همین مسئله و تکیه بر ایجاد تعامل میان توسعه با شرایط آبوهوایی و اقلیم برای کاهش مهاجرت عنوان میکند که «ما میبینیم که این شرایط اقلیمی برای چند قرن گذشته است که انسان اسیر طبیعت بود، در خیلی از نقاط گرموخشک دنیا مانند کشور امارات که شاید شرایطشان به لحاظ اقلیمی خیلی از ما بدتر باشد، این شرایط وجود ندارد و دلیلاش هم توسعه است. اینکه ما محکوم به طبیعت باشیم و بگوییم طبیعت چنین هست و باید این توزیع جمعیتی و مهاجرت ناشی از آن را بپذیریم اینگونه نیست و در کنار تعامل با طبیعت میشود شاخصهای توسعه را بالا برد. از اینرو چون شرایط اقلیمی نامناسب هست دال بر این نیست که مردم در فقر و گرفتاری زندگی کنند.» این جمعیتشناس ادامه میدهد:«ما در ایران شاخصهای توسعه را که حساب میکنیم معمولا در تهران بالاترین است، ولی هرچقدر به سمت مناطق حاشیهای میرویم حتی حاشیههای غربی کشور مانند استان آذربایجان غربی، کردستان و ایلام میبینیم که علیرغم مناسب بودن شرایط آبوهوایی شاخصهای توسعه آنها مناسب نیست. بنابراین یک نابرابری توسعه در کشور وجود داشته که در سالهای اخیر هم هیچ بهبودی حاصل نکرده. همین فقدان برنامهریزی برای توسعه به مهاجرتها دامن میزند.»
آنطور که مشخص است اگر تا دیروز تنها شرایط آبوهوا دلیل اصلی مهاجرتها بود، امروز شاخصهای توسعه و حکمرانی خوب نقش جدیتری را به عهد دارد. چراکه اگر تنها در میان دستفروشان مترو توجه کرده باشیم، بخش زیادی از آنها از مناطق غربی کشور که دارای آبوهوای مناسب و مقصد گردشگری هم هست به تهران آمدهاند، بنابراین خواست تغییر کیفیت زندگی و برخورداری از رفاه به دلیل اصلی این مهاجرتها بدل شده است.
95درصد جامعه حاشیهنشین هستند
«کاظمیپور» دراینباره بیان میکند: «در تمام این سالها همیشه این مسئله وجود داشته و برایش برنامههای رادیو و تلویزیونی ساختند که مردم در شهر یا در روستاهای خود بمانند و چرا روستا به این خوبی را تخلیه میکنند. درحالی که این غیر عادلانه است. هر انسانی که مهاجرت میکند به دنبال رفاه و زندگی بهتر است. بنابراین منطقی نیست که ما یک روستایی را در فقر مطلق نگه داریم و بگوییم روستا خوب است و آن را تخلیه نکنید.» او معتقد است که «اگر دولتمردان ما میخواهند برای مهاجرت برنامهریزی انجام بدهند که تا به امروز در هیچ دولتی انجام ندادند، برای شاخصهای توسعه در تمام کشور برنامهریزی داشته باشند؛ اساسا توسعه نابرابر، عامل اصلی مهاجرت است. زمانی که ما به مناطق محروم رسیدگی نکنیم و آموزش، بهداشت، شغل را به آن مناطق نبریم این مهاجرت همواره وجود خواهد داشت.» با این وجود یکی از پیامدهایی که برای افزایش مهاجرت از یک شهر به شهری دیگر عنوان میشود بالا رفتن حاشیهنشینی است. مثلا در همین گزارش اخیر وزارت کشور عنوان شده که «امروز 11میلیون نفر در حاشیه شهرها و 8میلیون نفر در بافت فرسوده و تاریخی شهرها مستقر شدهاند.» اما واقعا حاشیهنشینی چیست و با کدام تعریف این اعداد و ارقام عنوان میشود. چیزی که «شهلا کاظمیپور» معتقد است «با تعریف من 95درصد جامعه ما حاشیهنشین است.»
او دراینباره عنوان میکند که «خیلی از آدمها هستند که در یک جامعه متولد میشوند ولی باز حاشیهنشین محسوب میشوند و نیازی به مهاجرت هم نیست. اگرچه حاشیهنشینی از پیامدهای مهاجرت هم هست یعنی کسانی که به دلیل فقر و نبود امکانات مانند شغل مهاجرت میکنند و در مقصد هم نمیتوانند به خوبی جذب شوند و در مشاغل حاشیهای و نامتعارف جذب میشوند. ولی ما نه تنها هیچ آمار دقیقی نسبت به حاشیهنشینی نداریم، بلکه تعریف متفاوتی از این پدیده داریم. بسیاری گمان میکنند حاشیهنشینی یعنی کسی که در حاشیه شهرها زندگی میکند. حالا باید گفت حاشیه شهر چیست؟ یعنی کسی که در لواسان (!) هم زندگی میکند حاشیهنشین است؟! بنابراین من نگاهم متفاوت هست.»
نسبت فرهنگ و حاشیهنشینی
او اضافه میکند: «کسانی که در مسکن غیرمتعارف زندگی میکنند یا در مکانهایی زندگی میکنند که امکانات شهری به آنها داده نمیشود حاشیهنشین هستند، من باز تعریفام را گستردهتر میکنم، حاشیهنشینی را اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نگاه میکنم و با این دید میگویم 95درصد جمعیت ما حاشیهنشین هستند. کسی که قوانین را رعایت نمیکند حاشیهنشین محسوب میشود.» این جمعیتشناس در پایان درباره نسبت میان مهاجرت و کاهش ازدواج بیان میکند که «در گذشته آمارهای مهاجرت بیشتر مردانه بود، معمولا مردان جوان بیشتر مهاجرت میکردند و تقریبا نیمی از آنها در مقصد ازدواج میکردند، بنابراین یک مسئله کاهش ازدواج برای دختران روستایی ایجاد شده بود. اما در حال حاضر مثلا بهواسطه دانشگاه و تحصیل ما شاهد این هستیم که تعداد زیادی از دختران هم مهاجرت میکنند و این مهاجرت مردانه در حال کمرنگ شدن است. امروز ما شاهد این هستیم که دختران شهری با سنین 35سال هم ازدواج نمیکنند، بهنظرم چندان این مهاجرتها در کاهش نرخ ازدواج دختران شهری عامل موثری نیست.»
*س_برچسبها_س*