یک‌شنبه 4 آذر 1403

آقای روحانی! پاسخ به تاریخ هم آدابی دارد

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
آقای روحانی! پاسخ به تاریخ هم آدابی دارد

روحانی با اقبال 3 درصدی و فقط برای پاسخ به تاریخ به انتخابات آمده بود اما معجزه اصولگرایی او را راهی پاستور کرد.

به گزارش مشرق، محمد زعیم‌زاده در روزنامه فرهیختگان نوشت: «راستش را بخواهی حاج‌آقا خیلی امیدی به پیروزی در انتخابات ندارد، بیشتر قصدش این است که بیاید و فضایی پیدا کند تا بتواند درباره عملکردش در مذاکرات سعدآباد و مذاکرات هسته‌ای توضیح بدهد و از خودش دفاع بکند، می‌خواهد در تاریخ ثبت شود. قضاوت تاریخ خیلی برایش مهم است.» اینها را وقتی ساعت 10 و نیم شب داشتیم مسیر پارک نیاوران تا میدان نوبنیاد را گز می‌کردیم مشاور دانشجویی حسن روحانی می‌گفت بعد از چهارساعت و نیم جلسه. زمستان 91 با یک جمع دانشجویی پیش حسن روحانی رفتیم، در دفتر مرکز بررسی‌های استراتژیک مجمع تشخیص، پنج، شش ماه تا انتخابات 92 مانده بود، تشکل ما معمولا قبل از انتخابات‌ها سعی می‌کرد با همه گزینه‌های احتمالی که جدی‌تر هم بودند دیدار کند، حرف‌هایشان را بشنود و نقطه‌نظرات مجموعه را هم بگوید تا بتواند با شناخت بیشتر بر فضای انتخابات اثرگذاری کند. آن سال بچه‌ها به روحانی هم نامه زده بودند، در میان ناباوری او هم قبول کرده بود، جلسه چالشی و سنگینی بود. چهارساعتی طول کشید، حسین فریدون هم در جلسه حاضر بود و البته آن مشاور. محتوای جلسه الان خیلی مدنظرم نیست اما آنچه بیشتر از همه مشهود بود و در ذهنم مانده تلاش روحانی برای اقناع بچه‌ها درخصوص سعدآباد بود، چند جایی از حرف‌هایش را قبول نداشتیم، نقد تندی کردیم روحانی هم تند شد، شبیه همان چیزی که بعدا در دوره ریاست‌جمهوری از او دیدیم. روحانی با اقبال 3 درصدی و فقط برای پاسخ به تاریخ به انتخابات آمده بود اما معجزه اصولگرایی او را راهی پاستور کرد. لابد مدتی با خودش زمزمه می‌کرده، چه خوش بُوَد که برآید ز یک کرشمه دو کار...

آنها بوکسور بودند شما...

گزینه من آذری‌جهرمی بود نه همتی، این شروع جدیدترین گزارش تیم رسانه‌ای روحانی برای پاسخ به تاریخ است، روحانی نمی‌خواهد رای دو، سه میلیونی رئیس بانک مرکزی دولتش به حساب او نوشته شود. او که برای پاسخ به ابهامات مذاکرات هسته‌ای فرصتی به‌اندازه یک انتخابات می‌خواست حالا کار راحتی برای رفع ابهام و توجیه هشت‌سال ریاست‌جمهوری‌اش ندارد.

«بدون دود و آتش و خون»؛ اشتباه نکنید این شعار تبلیغاتی یک کباب‌پز خانگی نیست، بلکه نام کتابی است که تیم رسانه‌ای روحانی از اواخر دولت سیزدهم رئیس‌جمهور و وزرا را سرخط کرده بودند تا نگاشته شود؛ کتابی که امروز بخش‌هایی از آن در رسانه‌های نزدیک به دولت قبل با تیترهایی مانند ناگفته‌های روحانی از تحریم و اعتراضات و... با سروصدای زیاد منتشر شده. متن منتشرشده سه محور اصلی دارد؛ اول: فداکاری و ایثار و ایستادگی مردم در تحمل سختی‌های جنگ اقتصادی، دوم: خباثت ترامپ و وادادگی اروپا در اعمال تحریم‌ها علیه ملت ایران و سوم: رشادت‌ها و تدابیر دولت روحانی در یک جنگ طاقت‌فرسا. در صحت موارد اول و دوم که شکی نیست، اما واقعا روحانی فکر می‌کند می‌تواند سومی را برای مردم ثابت کند؟

بیایید از اصلی‌ترین استدلال روحانی و تیمش شروع کنیم. ما تیم والیبال بودیم ولی ناگهان به ما گفتند مسابقه بسکتبال است، این را یکی از وزرای روحانی در همان جلسه می‌گوید، روزنامه‌نگاری اما اصلاحش می‌کند؛ ما آماده فوتبال بودیم اما طرف مقابل فوتبال آمریکایی بازی کرد، منظورشان هم این است که ما برای شرایط تحریم مجدد یا خروج آمریکا از برجام آماده نبودیم، واقعا فکر می‌کردیم تحریم‌ها بالمره لغو شده، ما آماده جنگ نبودیم اما جنگ شد. اما واقعیت میدانی چیز دیگری بود، طرف مقابل داشت آماده بوکس می‌شد، دستکش‌های مشت‌زنی‌اش را هم واکس زده بود، این را خیلی‌ها دیدند شاهدش تقریبا هیچ‌جناب سیف، اما شما فکر کردید بازی تخته‌نرد است.

رمانتیسم سیاسی فاجعه خلق می‌کند؟

کمی عقب‌تر برویم. چندماه قبل از انعقاد برجام جواد ظریف در جلسه هم‌اندیشی یا اقناع‌سازی اساتید دانشگاه با اطمینان خاطر می‌گوید هیچ‌دولتی در آمریکا نمی‌تواند این توافق را به‌هم بزند، بعد دربرابر ارائه شواهد و قرائن یکی از اساتید با استهزا می‌گوید: «به فلان نماینده کنگره آمریکا که گفت دولت بعدی از برجام خارج می‌شود گفتم برود مدرک دانشگاهی‌اش را پس بدهد، او چیزی نمی‌داند.» رمانتیسم سیاسی عقل از سر و هوش سردار دیپلماسی برده و نقد و تحقیر منتقدان بر واقعیت‌گرایی غلبه دارد. خروج آمریکا از توافق را حتی در حد یک احتمال ضعیف هم نمی‌پذیرد.

چندماه بعد در مهر 96، یکی دو ماهی از دولت دوم روحانی گذشته، باز هم اسحاق جهانگیری با استهزا نسبت به منتقدان می‌گوید: «یک عده می‌گفتند ترامپ می‌آید از برجام خارج می‌شود، دلار گران می‌شود و... دیدید که هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها نیفتاد!»

دولت روحانی آنقدر درگیر رویاهای خود است که در آستانه فاجعه هم حسی ندارد و طبعا این دولت هیچ طراحی موثری برای جنگ تمام‌عیاری که به‌زودی رخ می‌دهد و همه هزینه‌هایش برای مردم است، ندارد. بی‌تدبیری و ناآمادگی دولت در عرض سه‌سال ارزش پول ملی را به یک‌دهم تنزل می‌دهد و ناگهان همه شاخصه‌های اقتصادی سقوط می‌کنند، همه‌چیز حتی در سطح واکسن کرونا هم به سیاست خارجه وصل می‌شود؛ به دالان تاریکی که از آن سویش خبر نداریم، به طناب پوسیده‌ای که یک‌طرفش دست ما نیست...

با این حساب مردم واقعا باید باور کنند بخشی از لطماتی که در این سال‌های سخت بر معیشت‌شان وارد شده ربطی به بی‌تدبیری دولت روحانی نداشته است؟

آقای روحانی علاوه‌بر آنکه در اقناع مخاطب عمومی کار سختی دارد برای تاریخ‌پژوهی هم کار درخوری ارائه نکرده، مثلا در جایی از متن تلویحا می‌گوید کاهش تعهدات برجامی ایده دولت بوده است که مورد تایید نظام قرار گرفته.

یک محقق بی‌طرف تاریخ چندسال بعد این ادعا را چطور می‌تواند با مخالفت روحانی با طرح راهبردی مجلس یازدهم جمع بزند؟ آیا منطق این دو با هم متفاوت است؟ آیا طرح هسته‌ای مجلس چیزی جز نسخه قانونی افزایش توانمندی‌های راهبردی ایران است؟

مابقی ادعاهای روحانی در این جلسه هم یا از همین جنس است یا اساسا خیلی قابل‌راستی‌آزمایی نیست یا ابطالش واضح است. اینکه پوتین فلان حرف را زد یا ترامپ می‌خواست فلان کار را بکند خیلی قابل‌راستی‌آزمایی نیست و چون دسترسی به طرف دوم وجود ندارد خیلی قابل‌ارزش‌گذاری نیست، معدود گزاره‌های قابل ارزیابی روحانی در این متن هم البته به‌سمت غلط بودن میل می‌کند و می‌تواند پایه‌های استدلالی سایر گزاره‌ها را هم سست نشان بدهد.

مثلا در جایی روحانی از اقدامات دولتش در حوزه کرونا تعریف می‌کند و آخر سر هم پیش‌بینی می‌کند در پایان دولت تعداد فوتی‌ها به زیر 50 نفر می‌رسد، درحالی‌که آمار رسمی نشان می‌دهد در روز 11 مرداد 1400 رقم درگذشت روزانه کرونا به 411 نفر رسیده است و احتمالا مخاطب حق دارد سوال کند بقیه مملکت را هم با این پیش‌بینی‌ها اداره کرده‌اید؟

خلاصه اینکه آقای روحانی، پاسخ به تاریخ هم آدابی دارد که با امثال این اقدامات کار پیش نمی‌رود، به‌نظر می‌رسد اگر روی همان معجزه اصولگرایی حساب کنید واقع‌بینانه‌تر باشد.