یک‌شنبه 4 آذر 1403

آیا دکتر شریعتی دچار انحراف فکری بود؟

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
آیا دکتر شریعتی دچار انحراف فکری بود؟

دکتر علی شریعتی شخصیت چند بعدی و اثرگذاری است که هنوز ابهامات بسیاری پیرامون آراء و دیدگاه‌های او وجود دارد و با گذشت بیش از چهار دهه از درگذشتش، چنان‌که شایسته است، ابعاد شخصیت شریعتی برای نسل امروز واکاوی و تبیین نشده است.

به گزارش ایسنا، پایگاه «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در ادامه نوشت: پرسشی که گاه درباره دکتر شریعتی مطرح می‌شود این است که آیا مدارک و اسنادی دال بر انحراف فکری و عقیدتی او وجود دارد؟

شریعتی جوانان را دعوت به توحید کرد

دکتر مرتضی میردار در پاسخ به این سؤال، ابتدا به پیشینه خانوادگی شریعتی اشاره کرد و گفت: دکتر علی شریعتی در یک خانواده مذهبی رشد کرد؛ این خانواده نه‌تنها مذهبی است، بلکه مروج و مبین مذهب هم هست. همان‌طور که می‌دانید، پدر مرحوم شریعتی بنیان‌گذار «کانون نشر حقایق اسلامی» است و از این رهگذر در ترویج و تبلیغ مذهب نقش‌آفرین است. تردیدی نیست که انسان بخش بزرگی از باورهای خود را از خانواده اقتباس می‌کند و علی شریعتی هم از این قاعده مستثنی نیست.

میردار ادامه داد: علی شریعتی وقتی به بلوغ می‌رسد و نبوغ اش متبلور می‌شود، نه‌تنها به سنت و شریعت پایبند است، بلکه به آن افتخار هم می‌کند و خود مبلغ آن است. به تعبیر دیگر، او خداباوری است که بسیاری از جوانان را دعوت به توحید کرد.

شریعتی موجب تحرک جوانان مذهبی شد

وی با اشاره به نقش شریعتی در تحرک نیروهای مذهبی گفت: شریعتی در دوره خود، قشر مذهبی را هشیار کرد و موجب تحرک نسل جوان شد. پیش از آن‌که اندیشه‌های دکتر شریعتی در جامعه بروز و ظهور پیدا کند، جوانان مذهبی منفعل بودند؛ اما با ظهور شریعتی، این قشر پیشرو و پیشران شدند. شریعتی به این جوانان، ایمان و باور داد. البته این بدان معنا نیست که دیدگاه‌های دکتر علی شریعتی قابل نقد نیست؛ طبیعتا هر انسانی نقص‌ها و ضعف‌هایی دارد.

میردار با اشاره به انتقادهای تند دکتر شریعتی از روحانیت یادآور شد: باید اذعان داشت نقدهای شریعتی از روحانیت، در باب تضعیف روحانیت نبود؛ بلکه در راستای تقویت نظام روحانیت بود و نباید به خاطر چنین نقدهایی، شریعتی را تخطئه کرد.

وی در پایان تصریح کرد: متأسفانه شخصیت عمیقی چون علی شریعتی که در عمر کوتاه 44 ساله‌اش آبشخورهای متعددی به جامعه تزریق کرده، هنوز برای نسل جوان ناشناخته مانده است. امروز آثار شریعتی می‌تواند برای نسل جدیدی که شریعتی را ندیده اند، الهام‌بخش باشد.

مرحوم حسینیان: بی‌شک شریعتی یک خداباور بود

مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین روح‌الله حسینیان نیز در کتاب «دکتر علی شریعتی»، ذیل فصلی با عنوان «ایمان شریعتی» به‌تفصیل درباره اعتقاد وی به توحید سخن می‌گوید و می‌نویسد: «بی‌شک شریعتی یک خداباور بود. او قبل از آن‌که یک شریعت‌مدار باشد، یک عرفان‌گرا بود. وی بعد از آن که تحت تعقیب ساواک قرار گرفت در نامه‌ای خصوصی به همسرش نوشت‌: «خدا را می‌بینم‌، حس می‌کنم به‌روشنی و صراحتی که حضور خودم را و گرمی و نور خورشید را و روشنی برق ناگهانی در ظلمت غلیظ و عام شب را و لرزش آتشین را... خود خدا را... دست‌هایش را بر روی شانه‌ام لمس می‌کنم‌.»

شریعتی گاه چنان خدا را در وجودش حس می‌کرد که خود را در محضر او می‌دید. او در خاطرات دوران زندانش می‌نویسد: «در آن غیبت محض حضوری بود. در آن بی‌کسی محض‌، احساس می‌کردم که چشمی مرا می‌نگرد، می‌پاید، دیده می‌شوم‌، حس می‌شوم‌، بودنی در خلوت من حضور دارد. کسی بی‌کسی مرا پر می‌کند. در آن فراموش‌خانه‌ی نیستی و مرگ و تاریکی و وحشت‌، یار تماشاگری دارم که یاد و وجود و حیات روشنی را در رگ‌هایم تزریق می‌کند. حتی گاه سلامش می‌کنم‌، گاهی از او خجالت می‌کشم و گاهی از او چشم می‌زنم‌. مواظب اعمال و رفتار و افکار و حرکات خویشم و گاهی در آن قبر تنها، خودم را برایش لوس می‌کنم‌. از این‌که می‌بینم از من راضی است‌، از کارم خوشش آمده است‌، به خودم می‌بالم‌، کیف می‌کنم‌.» شریعتی سرتاسر زندگی خود را مرهون الطاف خداوندی می‌دانست‌. معترف بود که «زندگی من سراسر معجزه‌ی لطف خداوندمان است و گاه تکرار می‌کنم که اگر این کرامات را روزی بنویسم خواندنی خواهند شد.»

شریعتی حتی به نذر هم معتقد بود. او در خاطرات خود می‌گوید: «پوران یک گوسفندی را نذر کرده و کشت و در همان ضمن که گوشتش را داشتیم برای خانواده‌های فقیر قسمت می‌کردیم‌، دکترای پوران که مفقود شده بود رسید و پس از ناامیدی ناگهان غرق امید شدیم که باز هم از خداوند ممنونیم‌.»

شریعتی گاه سنت‌های دینی را چنان زیر سؤال می‌برد که معقول به‌نظر نمی‌رسد، خود به استخاره و تفأل با قرآن معتقد باشد؛ اما هنگامی که تصمیم گرفت از آزارهای ساواک بگریزد و به دیار فرنگ برود، با قرآن استخاره کرد. دکتر شریعتی به همسرش توضیح می‌دهد: «بعد از اینکه نماز صبح را خواندم محتاج و مصر از او خواستم تا درباره‌ی این سفر با من حرف بزند؛ حرفش را هم زد و این آیه آمد: «الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون‌»... من این استخاره را به فال نیک می‌گیرم‌.»

شریعتی به زیارت امام رضا (ع) هم می‌رفت‌. «بالای سر حضرت مؤدب‌» می‌ایستاد و «درخود غرق» می‌شد، «بی‌اختیار اشکش جاری‌» می‌شد. گاه به زیارت اهل قبور می‌رفت و بر سر قبر مادرش «حمد و سوره‌ای می‌خواند.» او در سال‌های 48 و 49 دوبار به حج مشرف شد و کتاب حج (مجموعه‌ای از چند سخنرانی‌) ارمغان این دو سفر او بود.

شریعتی به اهل‌بیت خصوصا امام علی‌(ع) عشق می‌ورزید. او معتقد بود که «ائمه‌ی شیعه را باید به‌عنوان نمونه‌های برتر و الگوهای جاودان و متعالی آزادی و برابری و جهاد و شهادت و عصمت‌» به «نسل روشن‌فکر و مبارز این عصر که به مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم رو کرده و از فیدل کاسترو و لنین و چه‌گوآرا و ویت‌کنگ الهام گرفته‌» معرفی کرد تا به «تشیع که مذهب امامت است بازگردند.»

شریعتی با همه‌ی ضعف‌ها و قوت‌هایش و با همه‌ی کمالات و کاستی‌هایش یک مسلمان‌، مؤمن و یک شیعه‌ی متعصب بود. او خود مدعی است که «قضاوت جامعه در شیعی بودن و حتی شیعه‌ی شیفته و متعصب بودن من تغییرناپذیر است‌» و شاید خواست او از خداوند در نیایشش تأییدی بر این مدعا باشد: «ای خداوند! به علمای ما مسئولیت و به عوام ما علم و به مؤمنان روشنایی و به روشن‌فکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب ببخش‌.»

انتهای پیام