چهارشنبه 19 شهریور 1404

آیا زمان خروج از سرمایه از بورس و دل کندن از بازار سهام است؟ | 5 دلیل برای فرصت دادن به بازار

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
آیا زمان خروج از سرمایه از بورس و دل کندن از بازار سهام است؟ | 5 دلیل برای فرصت دادن به بازار

اقتصادنیوز: در شرایط نااطمینانی سرمایه‌گذاران نسبت به آینده بازار دچار تردید هستند و ترجیح می‌دهند سرمایه خود را به دارایی‌های کم‌ریسک‌تری چون طلا و ارز تبدیل کنند.

به گزارش اقتصادنیوز، تصمیم‌گیری در دوراهی‌ها همیشه سخت است. یکی از راه‌هایی که مشاوران پیشنهاد می‌دهند فهرست کردن مزایا و معایب یک تصمیم و در نهایت هزینه - فایده کردن و انتخاب یکی از دو گزینه پیش‌روست. اگر پای مسائل مالی وسط باشد شرایط سخت‌تر هم می‌شود و پای مجادله سوگیری‌های رفتاری انسان با منطق عقلایی‌اش هم به میان می‌آید.

بنا بر گزارش محمد علی نژاد در هفته نامه تجارت فردا؛ اما اولین‌بار نیست که سرمایه‌گذاران بورس تهران در چنین دوراهی قرار گرفته‌اند. بورس تهران سال‌هاست در بازه‌های زمانی مختلف میدان این پرسش بوده که آیا وقت آن نرسیده که از بورس دل کنده و سرمایه خود را خارج کنیم؟

خبر مرتبط 2437 میلیارد تومان پول به بورس تزریق شد | چشم انداز مثبت برای بازار در هفته آینده

اقتصادنیوز: در روز سه شنبه 18 شهریور، ارزش معاملات به 9023 میلیارد تومان رسید که بالاترین رقم هفته محسوب می‌شود. روز دوشنبه 17 شهریور نیز با ثبت ورود پول 1557 میلیارد تومان، پرقدرت‌ترین روز از نظر ورود نقدینگی حقیقی بود.

حالا یکی دیگر از این بزنگاه‌ها برای رویارویی دو نگرش فرا رسیده است. سهامدارانی که ضررهای هنگفتی را تجربه کرده و در انتظار بازگشت سرمایه اولیه‌شان هستند و افرادی که این افت‌ها را فرصتی تاریخی برای ورود سرمایه به بورس می‌دانند.

چرا می‌توان به بازار فرصت داد؟

1- ارزندگی بازار

شاید مهم‌ترین دلیل برای خوش‌بینان بازار این باشد که اکثر نمادهای فهرست‌شده در بورس تهران از نظر قیمتی در کف تاریخی خود هستند. نسبت‌های مالی هم نشان می‌دهد که بورس تهران در حال حاضر «ارزنده» است و سهام شرکت‌ها زیر ارزش واقعی خود در حال معامله هستند.

نسبت P/E (قیمت به سود) بازار سهام در هفته آخر مرداد 5/3 واحد محاسبه شد. رقمی که کمترین مقدار از تیر 1394 است. این یعنی سرمایه‌گذاران در ازای هر واحد سود شرکت‌های حاضر در بورس، کمترین مبلغ را در یک دهه اخیر می‌پردازند. نسبت P/S (ارزش روز به فروش) نیز با نزول به محدوده کمتر از 1/3 واحد، به کمترین مقدار از مرداد 1397 رسیده و از نگرانی‌های جدی نسبت به آینده درآمد حاصل از فروش شرکت‌ها حکایت دارد. نسبت P/BV (قیمت به ارزش دفتری) نیز در 1/74 واحد قرار گرفته که کمترین سطح از آبان 1396 است. در کنار این آمار، ارزش دلاری بازار هم به سطوح سال 1398 رسیده و کمتر از 90 میلیارد دلار شده است. این در حالی است که از آن زمان تا به امروز صدها شرکت جدید در بازار سرمایه کشور عرضه اولیه شده‌اند و منطقاً باید رقم دلاری ارزش بازار سرمایه بسیار بیشتر می‌شد.

همچنین بررسی صنایع هم نشان می‌دهد که اکثر صنایع فاصله زیادی با قله سال 1399 دارند و با وجود اینکه شاخص کل نسبت به قله سال 1399 بیش از 20 درصد و شاخص هم‌وزن هم بیش از 40 درصد بالاتر است اما شاخص 21 صنعت کلیدی بورس هنوز به سطوح قله آن زمان بازنگشته است. در این میان، شاخص صنعت وسایل ارتباطی با کاهش 91درصدی نسبت به آن قله تاریخی، بیشترین افت را ثبت کرده است. پس از آن، صنایع محصولات کاغذی و محصولات چرمی به ترتیب با کاهش 82 و 77درصدی قرار دارند. البته در مقابل، 15 صنعت موفق به ثبت بازدهی مثبت نسبت به قله مرداد 1399 شده‌اند که در راس آنها صنعت منسوجات با رشد چشمگیر 334درصدی ایستاده است. صنعت سیمان با افزایش 248 درصد و صنعت تامین آب، برق و گاز با رشد 183 درصد، رتبه‌های دوم و سوم را به خود اختصاص داده‌اند.

همه این موارد نشان می‌دهد که بازار از نظر ارزندگی در نقطه مطلوبی قرار دارد و در صورت بازگشت اعتماد، سیاست‌گذاری مناسب و تقویت زیرساخت‌ها امکان رشد جهش‌گونه شاخص‌ها وجود دارد.

2- توسعه ابزارهای مختلف سرمایه‌گذاری

اگر یک دهه قبل، شرایطی مشابه امروز در بازار وجود داشت، پیشنهاد تحلیلگران احتمالاً خروج موقت از بازار بود. اما در یک دهه گذشته ابزارهای متنوعی برای سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه توسعه داده شده است. در همین تابستان که شاخص‌های بورسی و فرابورسی روندی نزولی داشتند و بسیاری از سهامداران با افت شدید پورتفوی خود مواجه شدند، به دلیل امکان سرمایه‌گذاری در صندوق‌های طلا، صندوق‌های درآمد ثابت و معاملات آپشن، برخی از سرمایه‌گذاران سودهای خوبی به جیب زدند.

از ابتدای تیر تا به امروز در حالی که شاهد خروج 52 هزار میلیاردتومانی سرمایه حقیقی از سهام، حق تقدم و صندوق‌های سهامی بودیم، 22 هزار میلیارد تومان پول وارد صندوق‌های طلا شده است. بررسی صندوق‌های درآمد ثابت هم نشان می‌دهد که علاوه بر ورود پول 23 هزارهمتی به این صندوق‌ها از ابتدای تابستان، ارزش معاملات آنها نسبت به معاملات خرد هم رشد قابل توجهی داشته است.

ارزش معاملات خرد هم در حالی به‌طور میانگین در این مدت پنج هزار و 800 میلیارد تومان بوده که میانگین ارزش معاملات صندوق‌های درآمد ثابت بیش از 12 هزار میلیارد تومان گزارش شده است. گزینه دیگری که این روزها طرفدارانش زیاد شده، بازار آپشن است. ارزش معاملات این بازار هم نسبت به شهریور سال گذشته رشد چشمگیری داشته است.

همه این موارد نشان می‌دهد که اگرچه بازارهای سهامی از چشم سرمایه‌گذاران افتاده است اما توسعه ابزارهای مختلف سرمایه‌گذاری نشان می‌دهد که با دانش کافی و البته کمی صبر می‌توان همچنان از این بازار درمانده، سودآوری داشت.

3- گزارش‌های ماهانه و فصلی

با وجود ناترازی‌های انرژی در کشور، و همچنین وقوع جنگ تحمیلی 12روزه، انتظار می‌رفت امسال شرکت‌های تولیدی در گزارش‌های فصل بهار و تابستان خود با افت قابل توجه تولید و درآمد مواجه شوند. اما انتشار گزارش فصلی بهار و همچنین ماهانه تیر و مرداد نشان می‌دهد که وضعیت تولیدی شرکت‌ها چندان هم بد نبوده است. کارشناسان می‌گویند قطعی برق بیشتر در مصارف خانگی بوده و فشار زیادی به شرکت‌ها تحمیل نشده است. آمارها هم همین موضوع را نشان می‌دهند.

4- بازدهی بلندمدت خوب

بازار سهام به دلیل ماهیت و ویژگی‌های خاص خود، اغلب به‌عنوان بازاری بلندمدت شناخته می‌شود که فرصت‌های بازگشت و سوددهی پس از دوره‌های اصلاح و نوسان در آن وجود دارد. در بورس تهران نیز این الگو کاملاً مشهود است؛ به‌طوری که شاخص کل بورس و شاخص هم‌وزن در دوره‌های بلندمدت، پس از افت‌ها و اصلاحات قابل توجه، توانسته‌اند مجدداً روند صعودی به خود بگیرند و بازدهی قابل توجهی را تجربه کنند. به‌طوری که اگر یک سرمایه‌گذار در پایان سال‌های 1389، 1390، 1391، 1392 و 1393 بورس را به‌عنوان هدف سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کرد، طی 10 سال بازدهی به مراتب بالاتری از تورم را کسب می‌کرد.

یکی از دلایل اصلی ضرورت نگاه بلندمدت به بازار سهام، وابستگی بورس به عوامل بنیادی کلان اقتصادی مانند نرخ دلار، سطح تورم، سیاست‌های مالی و پولی دولت و قیمت کالاهای اساسی است. کارشناسان معتقدند در سال 1404 نیز افزایش احتمالی نرخ دلار - که معمولاً محرک رشد بورس است - به‌تدریج اثر خود را بر قیمت سهام شرکت‌های صادرات‌محور و شرکت‌هایی با درآمد ارزی خواهد گذاشت. همچنین پس از دوره‌های رکود، با تثبیت یا کاهش نرخ بهره و تعدیل سیاست‌های انقباضی، بازار سهام قادر است به روندهای اصلاحی پایان دهد و رشد جدیدی را آغاز کند.

سرمایه‌گذاری بلندمدت همچنین باعث می‌شود نوسانات کوتاه‌مدت و فشارهای روانی بازار کمتر بر تصمیم‌گیری اثر بگذارند و فرصت کسب سود در دوره‌های رونق بهتری فراهم شود. بر اساس تحلیل‌ها، دوره‌های هشت‌ساله متناوب رونق و رکود که با چرخه‌های سیاسی - اقتصادی ایران ارتباط دارد، فرصت مناسبی برای سرمایه‌گذارانی است که دید بلندمدت دارند تا از بازدهی بازار بهره‌مند شوند.

از سوی دیگر، در شرایط اقتصادی فعلی ایران که دارای نرخ تورم بالا، نوسانات نرخ دلار و سیاست‌های مالی غیرقطعی است، سرمایه‌گذاران با انتخاب سهام با ارزش ذاتی قابل قبول و اتخاذ استراتژی‌های میان‌مدت تا بلندمدت، می‌توانند سود قابل توجهی به دست آورند. این نوع استراتژی سرمایه‌گذاری باعث می‌شود در برابر شوک‌های بازار مقاوم‌تر باشند و بهره‌گیری از فرصت‌های رشد اقتصاد پس از اصلاحات بازار را داشته باشند.

5- امید به کاهش ریسک‌های سیستماتیک

این روزها بحث فعال‌سازی مکانیسم ماشه داغ شده؛ اگر مطابق با پیش‌بینی‌ها فعال‌سازی مکانیسم ماشه ظرف یک ماه آینده تکمیل شود، احتمالاً شاهد کاهش فروش نفت، فشار بر منابع ارزی و در نتیجه افزایش نرخ دلار خواهیم بود. در این شرایط، احتمالاً بانک مرکزی و دولت مجبور می‌شوند نرخ حواله و توافقی را نیز بالا ببرند. به دنبال این روند، بورس هم رشدی خواهد داشت، هرچند این رشد احتمالاً همپای رشد نرخ دلار نخواهد بود و بازده دلاری به‌سختی در بازار سهام به دست خواهد آمد. با این حال، در چنین شرایطی بازار سرمایه نیز از رشد عقب نخواهد ماند.

اگر هم پیش از تکمیل فرآیند فعال‌سازی ماشه، توافقی میان ایران و غرب شکل بگیرد و این مکانیسم فعال نشود، چنین توافقی می‌تواند بورس را وارد فاز مثبت کند، چراکه اکنون بازار فرض خود را بر فعال شدن ماشه گذاشته و خود را برای بدترین سناریوها، از جمله تنش‌های منطقه‌ای، آماده کرده است. حتی بخشی از پول‌ها نیز به همین دلیل از بازار خارج شده‌اند. بنابراین، وقوع توافق می‌تواند جریان نقدینگی را از دارایی‌های امن مانند طلا و صندوق‌های درآمد ثابت به سمت بازار سرمایه بازگرداند.

چرا نباید در بازار ماند؟

1- نااطمینانی سیاسی

جنگ تحمیلی 12روزه موجب توقف معاملات در بازار سرمایه شد. سایه یک جنگ دوباره و حالا فعال‌سازی مکانیسم ماشه، موجب شده همچنان نااطمینانی سیاسی در بازار وجود داشته باشد. در شرایط نااطمینانی هم سرمایه‌گذاران نسبت به آینده بازار دچار تردید هستند و ترجیح می‌دهند سرمایه خود را به دارایی‌های کم‌ریسک‌تری چون طلا و ارز تبدیل کنند. شدت نااطمینانی سیاسی در بورس تهران به حدی است که حتی با وجود برخی حمایت‌های دولت و نهادهای مربوطه، شکاف اعتماد فعالان بازار کاهش نیافته و بخش زیادی از سهامداران در زیان باقی مانده‌اند.

حدود 70 درصد نمادهای بورسی هنوز نتوانسته‌اند به قیمت‌های پیش از جنگ تحمیلی 12روزه و تنش‌های اخیر بازگردند. ورود خبرهای مثبت سیاسی یا توافقات می‌تواند سیگنال بهبود و بازگشت سرمایه‌گذاران را به دنبال داشته باشد اما تا وقتی این اتفاق نیفتد، بازار در فضای مبهم و منفی باقی خواهد ماند.

2- حال ناخوش بازار

واقعیت این است که ارزش دلاری پایین بورس هم می‌تواند فرصتی برای بازگشت به اوج شاخص را رقم بزند و هم می‌تواند نشانه‌ای از رکود باشد. ریزش مداوم بازار، خروج سرمایه حقیقی و رشد قیمت دلار، همه و همه باعث شده‌اند تا ارزش روزانه معاملات مجدداً به سطوح نازلی برسد و سرمایه‌گذاران تمایل چندانی به بازار نشان ندهند.

پارامترهای بازار سرمایه حال و روز خوبی ندارند. ارزش روزانه معاملات به‌طور میانگین به کمتر از چهار همت رسیده و خروج پول حقیقی از ابتدای تابستان از 50 هزار میلیارد تومان هم فراتر رفته است. این در حالی است که شاخص به زیر نیمه ابرکانال دو میلیون‌واحدی هم سقوط کرده است. تعداد کدهای فعال بازار هم که اسفند 1403 بیش از یک میلیون کد بورسی بود، در مرداد به تنها 151 هزار نفر رسیده است. این یعنی بازار سرمایه کشور سوت‌وکور است و این خلوتی بازار احتمالاً به این راحتی‌ها شکسته نشود.

3- سیاست‌های دستوری و بی‌اعتمادی سرمایه‌گذار

ثبات سیاستی در بورس تهران بیشتر شبیه یک رویاست. یکی از مهم‌ترین نقدهایی که همواره بر بازار سرمایه ایران وارد است، سیاست‌های ناگهانی آن است. محدودیت‌هایی که به‌صورت رسمی و غیررسمی بر بازار سرمایه ایران اعمال می‌شود، از جمله بسته شدن نمادها به دلیل برگزاری مجامع عمومی، تغییرات ناگهانی در دامنه نوسان و عقب‌نشینی نهادهای کلیدی مانند بانک مرکزی از مداخلات حمایتی، در مجموع به تضعیف ظرفیت طبیعی بازار برای تنظیم تعادل میان عرضه و تقاضا منجر شده‌اند. مداخلات پی‌درپی و بدون هشدار قبلی، نه‌تنها پیش‌بینی‌پذیری بازار را از بین برده، بلکه موجب ایجاد ترس و بی‌اعتمادی گسترده نیز شده‌اند.

برای نمونه، دامنه نوسان محدود که با هدف جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی اعمال می‌شود، در عمل به قفل شدن معاملات در صف‌های فروش یا خرید و تعلیق غیررسمی بازار انجامیده است.

این شرایط مانع از آن می‌شود که بازار بتواند در زمان بحران، فشار عرضه یا تقاضا را به شکل واقعی تخلیه کرده و به تعادل برسد. محدودیت دامنه نوسان به قدری طبیعت بازار را تحت تاثیر قرار می‌دهد که به‌رغم حمایت‌های مقطعی و تزریق نقدینگی در جهت رشد بازار، همچنان شاخص‌ها به پایداری نرسیده‌اند و تنها نوسانات برای مدت زمانی محدود به تعویق افتاده‌اند.

4- داستان نرخ بهره و ارز چندنرخی

با عبور قیمت دلار از 100 هزار تومان، فاصله دلار آزاد و توافقی نزدیک 50 درصد شده و این موضوع رانت قابل توجهی ایجاد کرده که به زیان تولیدکنندگان و صادرکنندگان است. علاوه بر این، نرخ بهره همچنان بالاست و سیاست‌های انقباضی بانک مرکزی ادامه خواهد یافت؛ در نیمه دوم سال نیز نرخ بهره احتمالاً افزایش پیدا خواهد کرد که به ضرر بازار سرمایه است.

افزایش نرخ بهره باعث می‌شود هزینه تامین مالی شرکت‌ها بالا برود. شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید یا توسعه فعالیت‌های خود معمولاً نیازمند دریافت تسهیلات بانکی هستند. وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد، هزینه بهره وام‌ها و تسهیلات بالاتر می‌رود و این موضوع باعث کاهش تمایل شرکت‌ها به سرمایه‌گذاری می‌شود.

کاهش سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در نهایت به افت سودآوری آنها منجر خواهد شد که بر قیمت سهام شرکت‌ها تاثیر منفی می‌گذارد. از سوی دیگر، نرخ بهره بالا باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران جذابیت بیشتری برای سرمایه‌گذاری در دارایی‌های بدون ریسک مانند سپرده‌های بانکی و اوراق قرضه دولتی پیدا کنند، چرا که بازدهی این دارایی‌ها به دلیل نرخ بهره بالا بیشتر می‌شود و ریسک کمتری نسبت به سهام دارند.

این موضوع باعث سرازیر شدن نقدینگی به سمت این دارایی‌ها و خروج سرمایه از بازار سهام می‌شود. در نتیجه، کاهش تقاضا برای سهام با افت قیمت سهام همراه خواهد بود و بازار سهام دچار رکود و نوسان می‌شود.

5- عرضه اولیه‌های کم‌طرفدار

یکی از نشانه‌های پویایی بازارهای سرمایه، ورود شرکت‌های جدید به آن است. اقدامی که عرضه اولیه آن را تسهیل می‌کند. آمارها نشان می‌دهد میزان عرضه اولیه‌ها، کیفیت، و مشارکت در آنها در سال‌های اخیر روندی نزولی داشته است. یعنی نه‌تنها شرکت‌های کمتری به بازار وارد شده‌اند، بلکه اکثر شرکت‌ها کوچک بوده و مشارکت فعالان خرد بازار در آنها هم کم بوده است.

همچنین بازدهی اولیه عرضه‌های اولیه هم به‌شدت نسبت به گذشته کم شده است. در پنج ماه نخست سال جاری تنها پنج شرکت جدید وارد بازار سرمایه شده و میزان مشارکت در این عرضه اولیه‌ها به‌طور میانگین یک میلیون و 200 هزار کد معاملاتی بوده است. همچنین اگر یک نفر در هر پنج عرضه اولیه شرکت می‌کرد تنها حدود 500 هزار تومان نقدینگی نیاز داشت. این در حالی است که در سال 1399 شاهد مشارکت پنج میلیون و 570 هزارنفری در یکی از عرضه‌های اولیه بودیم و به‌طور میانگین در 10 سال اخیر 20 عرضه اولیه در سال انجام شده است.

بازگشت رونق به عرضه‌های اولیه، مستلزم ایجاد چند تغییر اساسی در ساختار بازار سرمایه ایران است؛ نخستین مورد، اصلاح فرآیند ارزش‌گذاری است؛ دومین موضوع، تقویت بازارگردانی و نقدشوندگی است و سومین مولفه، افزایش کیفیت شرکت‌های عرضه‌شده است. همچنین استفاده از ابزارهای تشویقی برای شرکت‌های بزرگ و ترغیب شرکت‌های بزرگ برای ورود به بازار سرمایه می‌تواند فضای عرضه‌های اولیه را متحول کند تا این فرآیند نقش خود را به‌عنوان یکی از محرک‌های بازار سرمایه نشان دهد.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
آیا زمان خروج از سرمایه از بورس و دل کندن از بازار سهام است؟ | 5 دلیل برای فرصت دادن به بازار 2
آیا زمان خروج از سرمایه از بورس و دل کندن از بازار سهام است؟ | 5 دلیل برای فرصت دادن به بازار 3