آیا شورش واگنر مقدمه ای است بر وقوع انقلاب در روسیه؟
اقتصادنیوز: شورش واگنر اگرچه در نطفه خفه شد اما یک حقیقت را عریان کرد، قدرت پوتین در فدراسیون روسیه متزلزل شده است.
به گزارش اقتصادنیوز جنگ اوکراین نزدیک به یک سال و نیم است که ادامه دارد و ماهیت ش تغییر نکرده است. یک قدرت هستهای بزرگ میخواهد از همسایهاش حق وجودی که پیشتر به رسمیت شناخته شده بود را سلب کند. ولادیمیر پوتین قدرت سخت را برگزید تا با توسل بدان اوکراین را به جغرافیای خود ملحق کرده و بدین طریق به موجودیت این کشور پایان دهد.
نبردی که پاشنه آشیل پوتین شد
شواهد نشان می دهد محاسبات پوتین نتیجه ای معکوس داشته است. به بیانی دیگر «عملیات نظامی ویژه» پوتین نه تنها زمینه ساز پیروزی سریع نظامیان روس نشد بلکه بستری را برای وقوع هرج و مرجی خونین هموار کرد؛ پس لرزه های نبرد خونینی که پوتین کلید زد حتی دامن مسکو را هم گرفته و به پاشنه آشیل قدرتش تبدیل شده است.
اواخر ژوئن واقعیت آشفتگی که کرملین برای خود ایجاد کرده عریان شد؛ همان بازه زمانی که یوگنی پریگوژین و مزدوران گروه واگنر رهبری و قدرت تزار را به چالش کشیدند. جهان ساعت زیادی کودتای پریگوژین را به تماشا نشست. زمانی که نیروهای واگنر بدون اندکی مقاومت روستوف - آن - دون روسیه، مقر منطقه نظامی ارتش روسیه در جنوب را تصرف کرده و راهی مسکو شدند بسیاری از آغاز برادر کشی در روسیه نوشتند. اما توقف واگنرها در 200 کیلومتری (124 مایلی) مسکو آن هم به واسطه توافق محرمانه که مفادش هم هنوز مشخص نیست، معادلات را تغییر داد.
وقتی سرباز به داد فرمانده می رسد؟
اما خنثی شدن شورش واگنر سوال های بسیاری را به همراه داشت. بسیاری می پرسیدند زمان شورش، سرویس های امنیتی و مخفی روسیه کجا بودند؟ چگونه ساختار سیاسی تحت رهبری پوتین می تواند اجازه چنین چالشی را بدهد؛ چالشی که قدرت شخص اول این کشور را متلزلزل کرد. پوتین در جریان سخنرانی سراسری که درست همزمان با آغاز راهپیمایی پریگوژین ایراد شد، هرج و مرج سال 1917 را یادآور شد و درباره جنگ داخلی هشدار داد. پس از آن او نه دیده شد و نه خبری از او رسانه ای گشت. مشخص نیست در آن ساعات دراماتیک تزار هنوز در کرملین بوده یا همانطور که برخی گمان میکنند به سن پترزبورگ فرار کرده؟ پروجکت سندیکیت به درستی نوشته زمانی که رهبری مستبد چون پوتین دور خود می چرخد و می دود، دیگر قوی نیست، به خصوص زمانی که در رویارویی با چالش داخلی درگیر چنین فعلی می شود.
روسیه به لرزه درآمد!
پس از آن کرملین مدعی شد که بن بست حاکم با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، رعیت کوچک پوتین که گاهی اوقات به سان سرباز به فرمانده اش خدمت می کند اما به ندرت جدی گرفته می شود، حل شد. حال اگر این گزاره حقیقت داشته باشد، تردیدهای جدی در مورد قدرت پوتین ایجاد می شود. از منظر نهادی نهادی، فدراسیون روسیه اکنون به شدت ضعیف شده است. گروه واگنر توانست همه مناطق ایالت را به لرزه درآورد، زیرا دولت کاملا و به شکلی مطلق بر اراده یک مرد استوار است که اقتدارش به ندرت با پاسخی به چالش کشیده شده است. حال آنگونه که ناظران می گویند اگر مستبد سقوط کند، نتیجه این است که همه چیز با او سقوط می کند.
وقتی نقاب ها کنار می رود!
به نوشته پروجکت سندیکیت در ساعات حساس شورش پریگوژین، روسیه پوتین همان چیزی بود که منتقدانش مدتها ادعا میکردند: یک دولت مافیایی فاقد نهادهای قوی - اما، دارای یکی از بزرگ ترین زرادخانه هستهای جهان. آنچه رخ داد واقعیت حاکم بود، از همین رو و کنایه پوتین و اشاره اش به سال 1917 و سقوط تزار کاملا مناسب بود. اپیزود شورش نیروهای واگنر در واقع تحولات آن بازه زمانی را یادآور شد؛ تحولاتی که زمینه ساز دو انقلاب خونین فوریه و اکتبر شد.
شکست در دو جبهه
تلاش پریگوژین جهت کودتا، با جنگ اوکراین ارتباط نزدیکی داشت. چشم انداز شکست فاجعه بار روسیه برجسته تر شده و خرد، شایستگی و قدرت مرد قدرتمند کرملین زیر سوال رفته است. پوتین با نزدیک شدن به شکست نظامی در نبردی که خود به راه انداخته، طبیعتا بیش از هر زمان دیگر به حیات سیاسی اش می اندیشد. تا چه زمانی قادر است در قدرت بماند؟ آیا پایان دادن به جنگ از طریق سازشی دردناک کافی است یا این نشان دهنده ضعف و چالش دیگری برای حکومتش خواهد بود؟
حیات سیاسی مشروط پوتین
مانور پریگوژین به مسکو به این معنی است که جنگ وارد مرحله خطرناک و در عین حال تازه ای شده است. پایان بازی نزدیک است و هر اتفاقی که در میدان جنگ بیفتد، آینده سیاست داخلی روسیه را تعیین خواهد کرد. اکنون می دانیم که پایان دادن به جنگ مخاطره آمیزتر و دشوارتر از آنچه قبلاً تصور می شد خواهد بود، زیرا هرگونه برداشت از شکست برای عناصر خاصی از دستگاه قدرت روسیه غیرقابل قبول تلقی می شود. پریگوژین تنها بخشی از آن ساختار بود.
بازگشت به رویاهای نئوتزاریستی؟
هر چه به پایان بازی نزدیکتر میشویم، این خطر بیشتر میشود که کرملین گزینه های غیرمنطقی چون استفاده از سلاح هستهای را برگزیند. شورش پریگوژین پیش نمایشی از هرج و مرجی که قرار است شاهدش باشیم را ترسیم می کند. به باور گروهی از تحلیلگران امروز تقریبا همه چیز قابل تصور است، از فروپاشی فدراسیون روسیه تا ظهور یک رژیم افراطی ناسیونالیستی دیگر با رویاهای نئو تزاریستی مبنی بر احیای امپراتوری.
مانند روسیه پوتین، این روسیه نیز در گذشته قفل شده باقی می ماند آن هم به دور از هر گونه چشم اندازی از مدرنیزاسیون اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی. طبیعتا چنین شرایطی تهدیدی دائمی است برای جناح شرقی اروپا و به طور گسترده تر برای ثبات جهانی.
همچنین بخوانید