از «امضای کری تضمین است» تا «مقصریابی نکنیم»!

روزنامه غربگرای شرق درباره خسارتهای برجام میگوید: اگرچه به لحاظ تاریخنگاری و مرور سوابق میتوانیم بر مقصریابی متمرکز شویم، اما منافع ملی ایجاب میکند که خود را از زندان گذشته خلاص کنیم.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه با اشاره به پایان توافق ده ساله برجام نوشت: «شنبه 18 اکتبر 2025 (26 مهر 1404) میتوانستیم شاهد نقطه عطف و جشن ملی باشیم؛ 10سالگی برجام و پایان طبیعی دوره محدودیتها که باید پرونده هستهای ایران را از چارچوب امنیتی و تحریمی خارج میکرد. اما آنچه واقعاً رخ داد، تلخی یک روند تاریخی بود؛ برجامی که با امضای 2015 به عنوان دستاوردی نادر از دیپلماسی چندجانبه مطرح شد، در مواجهه با خروج یکجانبه ایالاتمتحده در 18 اردیبهشت 97 و ناکامی تروئیکا در اجرای تعهدات، به تدریج به «پیراهن هزارتکه» تبدیل شد. هر بازیگر بینالمللی در این دهه، یک لایه از توافق را برید و سهم خود را در تضعیف ساختار حقوقی و سیاسی آن گذاشت؛ آمریکا با خروج فشار را بازگرداند، اروپا با ناتوانی در جبران خلأ تحریمها و حتی چین و روسیه با رفتارهای دوگانه کمکی آشکار نکردند.
واکنش ایران نیز از صبر راهبردی تا پنج گام کاهش تعهدات از 18 اردیبهشت 98، جزئی از این زنجیره سهمگین بود. فعالشدن شش قطعنامه پیشین در ششم مهرماه [مکانیسم ماشه]، بهمثابه آخرین سهمخواهی، مرگ عملی برجام را رقم زد و تضاد روایتهای حقوقی و سیاسی تهران و غرب، اکنون عرصه تصمیمگیری بینالمللی را قطبی کرده است. پرسش اصلی این است که آیا واکنشها مبتنی بر «قدرت» خواهند بود یا «حقوق»؟ اما تاریخ 10 سال گذشته نشان میدهد نه قدرت مطلق یکجانبه و نه قواعد قراردادی تنها، بهتنهائی کفایت نمیکنند؛ راه پیشرو مستلزم بازاندیشی در سیاست خارجی متوازن، بازسازی اعتماد متقابل و ترکیب خرد حقوقی با واقعیتهای ژئوپلیتیک است تا از آوار پیراهن تکهتکهشده، دستاوردی نو و پایدار طلوع کند.
شرق در ادامه از قول کارشناس خود مینویسد: قطعاً آمریکا با خروج از برجام بیشترین ضربه را به برجام زد. اروپا در دوره اول ترامپ در مورد خروج آمریکا از برجام با آمریکا همراه نبود و با آن مخالفت کرد و در عمل نیز در آگوست 2020 نقش تعیینکنندهای در به شکست کشاندن تلاش آمریکا برای بازگرداندن قطعنامههای ضدایرانی داشت. اروپا همچنین تحریمهایی را که بعد از برجام لغو کرده بود، بازنگرداند. اما با توجه به تحریمهای یکجانبه آمریکا، دولتهای اروپایی امکان اینکه شرکتها و بانکهای اروپایی را وادار به کار با ایران بکنند، نداشتند.
با همه این اوصاف و به باور احمدی: «ایران میتوانست با شروع به کار ترامپ در دور اول ریاستجمهوریاش و خواست او مبنی بر اصلاح برجام، با آمریکا وارد مذاکره شود و ببیند که منظور ترامپ از اصلاح برجام چیست. ما حداقل میتوانستیم در یک نشست با طرف آمریکایی از مقاصد و نیات آنها مطلع شویم و تصمیم لازم را بگیریم. متأسفانه در دوره بایدن نیز امکان احیای برجام وجود داشت و توافق لازم نیز در سه ماه آخر دولت روحانی حاصل شده بود، اما نشد که نشد».
شرق در پایان مینویسد: «اکنون اگرچه به لحاظ تاریخنگاری و مرور سوابق میتوانیم بر مقصریابی متمرکز شویم، اما منافع ملی ایجاب میکند که خود را از زندان گذشته خلاص کنیم و بر حال و آینده متمرکز شویم و بکوشیم تا حداقل بخشی از آب رفته را به جوی بازگردانیم. من فکر میکنم ترامپ دنبال جنگ دیگری نیست و میتوان از طریق مذاکره با او به یک راهحل که برای طرفین قابل قبول باشد، برسیم. اگر این ممکن نشود، یا با خطر اثرگذاری اسرائیل بر ترامپ و گرفتن مجوز دیگری برای حمله به ایران مواجه خواهیم بود یا با خطر ادامه نامحدود تحریمها که در شرایط خاص کنونی، تهدید بزرگی برای ایران خواهد بود».
ادعای شرق درباره اینکه از زندان گذشته خلاص شویم و به مقصریابی نپردازیم در حالی است که اولاً همین روزنامه ادعا میکند میتوانستیم با ترامپ برجام را احیا کنیم اما نکردیم (!) شرق به یاد نمیآورد که آقای روحانی به درستی گفت مذاکره با طرفی که توافق تعهد شده و مورد حمایت شورای امنیت را اجرا نمیکند، دیوانگی است. همچنین گویا به یاد نمیآورد که دولت پزشکیان در حال مذاکره با همین ترامپ بود که با خیانت وی و حمله به ایران مواجه شد!
ثانیاً بحث اصلاً مقصریابی در گذشته نیست بلکه ناظر به این موضوع است که شبکه غربگرای تحریف، با وجود آشکار شدن خسارتهای بزرگ برجام و قرار گرفتن این طیف در موضع اتهام، باز هم تلاش میکند (با فراموشاندن عبرتهای موجود) همان خیانت را در قالب دعوت به مذاکرات جدید (دیکتهنویسی) تکرار کند.
شرق همان روزنامهای است که تیتر زد، امضای کری تضمین است. این روزنامه و همطیفانش مدعی لغو بدون بازگشت تحریمها بودند و تیتر میزدند هر روز تاخیر در اجرای برجام فلان مقدار خسارت دارد و با اجرای آن، چند صدمیلیارد دلار پول بلوکهشده و سرمایه خارجی به کشور سرازیر خواهد شد. اما سرانجام کار دیدیم که هم تحریمها سهبرابر شد و هم اروپای عهدشکن، مکانیسم ماشهای را که تیم روحانی و ظریف به عنوان حربه فشار و امتیازگیری تقدیم غرب کرده بودند، به اجرا گذاشت.
یادآور میشود برخلاف ادعای شرق، در دوره بایدن هم که متضمن لغو تحریمها و ارائه تضمین معتبر برای عدم تکرار پیمانشکنی بود، از سوی آمریکا ارائه نشد بلکه دولت بایدن اصرار داشت بدون عمل به این خواستههای ایران، تعلیق برجام را ابزار گروکشی و باجخواهی بیشتر قرار دهد.
