از عصر یخبندان تا زمستان سخت
زمستان سخت علاوه بر اروپا، دامن ایران را هم گرفته است و در این زمستان طاقتفرسا، به جبران ستمگری اجدادمان در حق حیوانات هم که شده، بهتر است نسبت به هر حیوان نیازمندی، کمی "اخلاق مراقبت" داشته باشیم.
عصر ایران؛ جمشید گیل - حدود 45هزار سال پیش، انسانها به استرالیا رسیدند. تا پیش از آن، هیچ بنی بشری در استرالیای کنونی زندگی نمیکرد و استرالیا بهشت جانوران عظیمالجثه بود. همه این جانوران، موجوداتی کیسهدار (مثل کانگوروهای امروزی) بودند که نوزادانی بسیار کوچک و جنینمانند میزاییدند و در کیسههای زیر شکمشان به آنها شیر میدادند.
خرسهای کیسهدار استرالیایی 2.5 تن وزن داشتند و شیرهای کیسهدار جثهای داشتند هماندازه ببرهای امروزی. کانگوروی استرالیای ماقبل تاریخ هم 200 کیلوگرم وزن داشت و 2 متر قد.
کوالاهای عظیمالجثه، سوسمارهای اژدهامانند، مرغهایی با جثهای دو برابر جثه شترمرغهای امروزی، مارهای پنج متری و دیپروتودونهای غولپیکر، در دشتها و جنگلهای استرالیا پرسه میزدند.
اما ظرف چندهزار سال پس از ورود انسانها به استرالیا، از 24گونه جانوری بالای 50 کیلوگرم، نسل 23گونه منقرض شد. این یک فاجعه زیستمحیطی در اکوسیستم استرالیا بود و در سده اخیر، دانشمندان بسیاری سعی کردهاند علت این فاجعه را کشف کنند.
اسکلت شیر کیسهدار استرالیا، که به دست انسان منقرض شد
اینکه چرا جانوران غولپیکر استرالیا پس از صدها هزار سال زندگی در این قاره، ظرف چندهزار سال نابود شدند، سوالی است که دو پاسخ محتمل دارد. پاسخ نخست، تغییرات اقلیمی را مسبب نابودی آن موجودات غولپیکر میداند، فرضیه دوم اما انسان را عامل این قتل عام حیوانی قلمداد میکند.
دانشمندانی که انسان را مسبب کشتار جانوران استرالیای ماقبل تاریخ میدانند، سه دلیل عمده در چنته دارند. نخست اینکه، کره زمین در یک میلیون سال اخیر، تقریبا هر صدهزار سال یک دوره یخبندان داشته است. آخرین دوره یخبندان هم 75هزار سال پیش آغاز شد و 15هزار سال پیش به پایان رسید.
این زمستان طولانی و سخت - که یادآور زمستان طولانی سریال «بازی تاجوتخت» است و نشان میدهد که طولانی بودن زمستان در این سریال مبنای علمی دارد - دو نقطه اوج داشت: 70هزار و 20هزار سال پیش.
بسیاری از جانوران عظیمالجثه استرالیا، تا پیش از ورود انسان به این قاره، چندین و چند عصر یخبندان را به سلامت سپری کرده بودند. مثلا دیپروتودونها در طول عمر 5/1میلیون ساله خودشان، حداقل ده دوره یخبندان را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند.
آنها به همراه سایر جانوران غولپیکر استرالیا، از نخستین نقطه اوج آخرین عصر یخبندان، یعنی سرمای 70هزار سال پیش به سلامت عبور کردند اما وقتی دومین نقطه اوج آخرین عصر یخبندان فرارسید (یعنی 15هزار سال پیش)، دیگر نه دیپروتودونی باقی مانده بود نه شیر و خرس کیسهداری و نه مرغ و مار و سوسمار غولپیکری. یعنی انسانها ظرف 30هزار سال (از 45هزار تا 15هزار سال پیش) اکثر حیوانات عظیمالجثه استرالیا را نابود کردند.
دلیل دوم اینکه، شرایط اقلیمی نامساعد همچو پردهداری است که به شمشیر میزند همه را. یعنی وقتی دگرگونی شدید آبوهوای یک منطقه عامل نابودی وسیع حیوانات میشود، آبزیان را هم مثل خاکزیان نابود میکند. ولی تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که آبزیان استرالیا از 45هزار سال پیش به این سو، دچار انقراض چشمگیر نشدهاند.
در واقع انسانها در خشکی بسط ید داشتند اما دستشان از دامن دریا کوتاه بود و ماهیان از شکارگری انسان جان سالم به در بردند.
دلیل سوم اینکه، زمانی که انسان با تاخیری بسیار طولانی موفق شد از استرالیا به نیوزیلند برود، همان ماجرا تکرار شد. انسان اگرچه 45هزار سال پیش به استرالیا رسید اما کمتر از 1000 سال است که در نیوزیلند ساکن شده.
اما تقریبا سه قرن پس از ورود انسانها به نیوزیلند، بیآنکه نیوزیلند در عصر یخبندان بوده باشد، اکثر حیوانات عظیمالجثه این منطقه، همراه با 60 درصد از پرندگانش، از صحنه روزگار محو شدند.
همچنین ماموتها طی میلیونها سال در اکثر مناطق نیمکره شمالی گسترش یافته بودند اما وقتی انسانها در اوراسیا و آمریکای شمالی پراکنده شدند، نسل ماموتها نیز به تدریج ور افتاد.
10هزار سال پیش، ماموتها فقط در چند جزیره اقیانوس منجمد شمالی - به ویژه در جزیره ورانگل - باقی مانده بودند و به دور از حضور انسان، چند هزار سال هم به زاد و ولدشان ادامه دادند اما سرانجام 4هزار سال قبل که انسانها به این جزایر راه یافتند، آخرین ماموتها نیز نابود شدند.
برخی معتقدند کارنامه تاریخی ما انسانها از حیث رفتار با حیوانات، سیاهتر از آن است که بتوان از آن دفاع کرد؛ اما شاید بتوان گفت که اگر خشونت اجداد ما نبود، نوبت به ما نمیرسید. یعنی آنچه ما امروز از منظر "حقوق حیوانات" محکوم میکنیم، اگر در عصر شکارگری انسان رعایت میشد، هیچ بعید نبود که نسل آدمی منقرض شود.
جنگیدن با طبیعت، پنجاه هزار سال قبل از این، با آن امکانات کم، کار دشواری بوده و انسانهای آن دوران قطعا نیاز داشتند که حیوانات گوناگون را شکار کنند و گوشت و پوستشان را خرج خوراک و پوشاک خودشان سازند.
دلیل دیگر کشتار حیوانات عظیمالجثه، قطعا امنیتخواهیِ انسان بوده. ممکن است یک شیر غولپیکر کیسهدار در استرالیای عصر باستان، گوشت و پوستش هم به درد تامین خوراک و پوشاک انسانها نمیخورده، ولی نفس حضورش در نزدیکی منطقه زندگی آدمیزاد، نافی امنیت انسان بوده.
به هر حال، حتی اگر ما در بدرفتاری تاریخی با حیوانات دست کم تا حدی مجبور و معذور بوده باشیم، امروزه با پیشرفتهای عظیمی که در زندگی بشر ایجاد شده، قطعا به اندازه قبل دستبسته نیستیم برای در پیش گرفتن رفتار اخلاقی با حیوانات.
با این حال این واقعیت را نباید فراموش کنیم که ما همچنان تا حد زیادی اسیر طبیعت خودمان هستیم. مثلا تا وقتی که گوشت مصنوعی به تولید انبوه نرسد، اکثر ما آدمها مجبوریم همچنان گوشت مرغ و گوسفند و گوساله را بخوریم.
ولی با این حال مجبور نیستیم که به سرنوشت خرس زابلی یا به گربههای مریض یا گرسنهای که این روزها باید سرمای شدید را هم تحمل کنند، بیاعتنا باشیم. زمستان سخت علاوه بر اروپا، دامن ایران را هم گرفته است و در این زمستان طاقتفرسا، به جبران ستمگری اجدادمان در حق حیوانات هم که شده، بهتر است نسبت به هر حیوان نیازمندی، کمی "اخلاق مراقبت" داشته باشیم.
تماشاخانه