یک‌شنبه 4 آذر 1403

از قتل های زنجیره ای تا ردصلاحیت های انتخاباتی؛ روایت «خالص سازی نیروهای سیاسی» در ایران /«حضور نامبرده به صلاح نمی باشد» اسم رمز پاکسازی مدیران

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
از قتل های زنجیره ای تا ردصلاحیت های انتخاباتی؛ روایت «خالص سازی نیروهای سیاسی» در ایران /«حضور نامبرده به صلاح نمی باشد» اسم رمز پاکسازی مدیران

مرور تجربه دولت های بعد از انقلاب نشان می دهد، خالص سازی ها زمینه ساز حضور تندروها و مدیرانی غیرعقلانی در جایگاه های تصمیم ساز حساس است و حضور این افراد به جز حذف و تصفیه ظرفیت بی انتهای نیروی انسانی متخصص و کارامد، نتیجه ای ندارد. با چشم انداز چنین تجربه ای، خالص سازی کشور در چشم انداز آینده انقلاب، نخواهد توانست، ایران را در جایگاه های برتر خاورمیانه و در آرمانی بزرگتر در زمره کشورهای...

رسول سلیمی: علی لاریجانی در حالی در پاسخ به تحلیل سایت تسنیم، برای برنامه ریزی انتخاباتی اش، از مفهوم «خالص سازی» استفاده کرد که سخنگوی شورای نگهبان به عنوان ارگان تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی که روزی علی لاریجانی را ردصلاحیت کرده بود، گفت «عبارت خالص سازی برای ما روشن نیست!»

مفهوم «خالص سازی» عبارتی است که در شیمی به مفهوم تجزیه، و برای جداسازی مواد مخلوط بکار می گیرند. خالص سازی در آن معنا، فرایندی برای «جداسازی» است. در شیمی، روش های جذاب و متنوعی برای «خالص سازی» مواد وجود دارد.

تقطیر بر اساس تفاوت در توزیع مواد، متاثر از فشار بخار در فاز بخار و مایع، دو یا چند ماده را از هم جدا می‌کنند. استخراج مایع - مایع، استخراج با جاذب، ریزاستخراج با فاز جامد و قطره تعدادی از این روشهاست. کروماتوگرافی روش دیگری است که در آن، معمولاً مخلوط که به صورت مایع یا گاز است از یک لوله یا شبکه گذرانده می‌شود؛ سرعت حرکت اجزای تشکیل دهنده مخلوط در لوله یا شبکه مختلف است و موجب می شود مخلوط به اجزای تشکیل دهنده تجزیه شده و هر جز جداگانه خارج شود. بنابراین در یک جامعه، مفهوم خالص سازی را برای جداسازی و تصفیه افرادی بکار می بریم که یک منبع قدرت، خلوص آنها را خلاف منافع خود تشخیص نداده است. از این رو با تمثیل قراردادن مفاهیم شیمی، می توانیم سه معنا برای خالص سازی در سیاست، در نظر آوریم:

معنای اول: هر فردی، تحت هر شرایطی هم فکر ماست! حتی با زور!

در این معنا، ایدئولوژی ها خالص ساز می شوند. «دیودور سیسیلی» تاریخ‌نگار یونانی قرن اول قبل از مسیح، در کتاب «تاریخ جهان» آورده: «پروکروستس (اسطوره یونان باستان) در کنار جاده‌ی الئوسیس به آتن زندگی می‌کرد، رهگذران را به بهانه‌ی مهمان‌نوازی به خانه‌ی خود می‌برد و روی تختی می‌خواباند و اگر از طول تخت کوتاه‌تر بودند آن‌قدر آن‌ها را می‌کشید یا بدنشان را بر روی سندان با چکش می‌کوبید تا هم‌طول تخت شوند، و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان می‌برید تا به اندازه‌ی تخت درآیند!»

برخی در سیاست امروز ایران، «پروکروستس» هستند و تلاش می کنند دیگران را که با آنها هم عقیده نیستند، به کیش خود درآورند. اگر موفق نشدند آنها را دقیقا و عین به عین، با خطکش خود اندازه گیری کنند، یا حذف می کنند یا آنها را در شرایطی قرار می دهند که عقاید خود را انکار کنند. سعید امامی، معاون امنیت وزارت اطلاعات درسال1377 که متهم اول قتل های زنجیره ای بود و سازمان مجاهدین خلق که در سال1354 و بعد از تغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم، دست به خالص سازی درون سازمانی زدند، در گروه اول «خالص سازان» قرار دارد. پیامد هر دوی خالص سازی ها، ظهور تندروها و کنار رفتن نخبگان میانه رو به نفع خالص سازان بود که ناکارآمدی در قوای کشور را به دنبال داشت. مجاهدین خلق (منافقین) بعد از انقلاب دنبال آن بود تا دولت و مجلس را از وجود نخبگان انقلابی، پاکسازی کنند و تا اندازه ای نیز کردند و سعید امامی با کاربرد افراطی فتوای شرعی، نخبگان جریان روشنفکری سیاسی و فرهنگی را حذف فیزیکی می کرد.

معنای دوم: خلوص هر فرد بعد از بحران مشخص می شود که در ما بود یا بر ما!

در این معنا، رخدادها خالص ساز می شوند. حوادث بزرگی همچون انقلاب ها یا کودتاها یا شورش ها و جنبش های اجتماعی به معیاری برای تصفیه افراد از سازمان ها و حکومت ها تبدیل می شود. چه آنکه بعد از انقلاب57، در گام نخست کارمندان دستگاه ساواک و ارتش و دربار، تصفیه شدند. برخی از این تصفیه ها با بازنشستگی همراه بود و برخی دیگر با اعدام. در گام بعدی، متون تدریس در دانشگاه ها و مدارس خالص سازی شد.

از این رو منطق تصفیه رخدادها، خطی است که افراد را به قبل و بعد از بحران بعد از رخداد تقسیم می کند. خشونتی نمادین، که در گام نخست به تصفیه افراد با عقاید متفاوت یا ضد، آغاز می شود و در ادامه با طرد جسم یا افکار دیگری «دیگری» تمام می شود. هیتلر، نمونه این خالص سازی را در آلمان برای تصفیه نژاد آریایی از یهودی اجرا کرد.

بعد از انتخابات 88 در ایران و همچنین بعد از شورش های اجتماعی سالهای 1396 و 1398 و 1401، فرایندهای خالص سازی در قالب ردصلاحیت مدیرانی که گمان علاقه مندی شخصی و نه حزبی به یک شخصیت سیاسی را داشتند و یا به دنبال اولویت دادن به بکارگیری کارشناسان متخصص را داشتند، اجرا شد. «حضور نامبرده به مصلحت نمی باشد» به اسم رمز پاکسازی و ردصلاحیت این مدیران، تبدیل شد. در جدیدترین نمونه آن در دولت سیزدهم با انتصاب مدیران «متعهد» به «جریان سیاسی حامی رئیسی» در انتخابات1400، در شرایطی که نمونه های زیادی از اولویت تعهد بر تخصص قابل ارائه است، مدیران از لایه های مختلف، سیاسی، امنتی، نظامی و اجتماعی و حتی از میان آقازادگان و این بار حتی دامادان مقامات وارد بدنه دولت شدند.

نتیجه ورود افراد وفادار به یک جریان حزبی خاص، ردصلاحیت یا جابجایی اتوبوسی مدیران و کارشناسان از گردونه تصمیم سازی های وزارتخانه و ادارات و خانه نشینی آنها بود. این پاکسازی ها در جریان گزینش افراد در سازمان ها با بررسی و کنکاش در عقاید و نظرات سیاسی آنها دنبال شد و عدم رای به ابراهیم رئیسی به معیاری پنهان برای به مصلحت نبودن استخدام افراد تبدیل شد. پیامد این خالص سازی، تهی سازی دولت از بدنه کارشناسان و ناکارآمدشدن آنها متاثر از تصفیه متخصصان توسط متعهدان بود.

معنای سوم: راه رسیدن به خدا از حزب ما می گذرد در غیر این صورت جهنمی هستید!

در این معنا، خالص سازی مهندسی می شود. در شرایط امنیت نسبی در برخی کشورها، انتخابات ها، رفراندوم ها و دو قطبی های سیاسی به معیاری برای خالص سازی افراد تبدیل می شود. این شرایط ممکن است همچون آزمایشگاه شیمی، ساختگی باشد و صرفا برای آنچه نمایش خوانده می شود، مواد مخلوطی از افراد را در سازوکار خالص سازی قرار دهند تا واکنش آنها را مشاهده کنند. آنگاه بعد از آزمایش ساختگی، مواد خالص از ناخالص قابل تشخیص خواهند بود.

در چنین جغرافیای سیاسی، آنچه معیار خالص سازی در این معناست، «تعهد و وفاداری» افراد به جریان یا حزب سیاسی است. مثلا بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی تلاش کرد کارمندانی را که با اهداف سیاسی دولتش همسو نیستند تغییر دهد. چه آنکه خود ابراهیم رئیسی نیز در فرآیند انتخابات1400، به درجه ای از خلوص رسید که اجماع حداکثری برای پیروزی او در صحنه سیاست ایران شکل گرفت.

اخراج اساتید دانشگاه، تغییر اتوبوسی مدیران، تحصیل مدیران در دانشگاه های خالص ساز همچون دانشگاه امام صادق، نمونه هایی از خالص سازی نهادهای سیاسی از افرادی است که با مدیران آن، قرابت فکری و ایدئولوژیک ندارند. نمونه دیگر این خالص را می توان در خالص سازی عقیدتی داعش بین سلفی ها و غیرسلفی ها یا رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در جداسازی سیاهپوستان از سفیدپوستان مشاهده کرد. حذف سیاسی آنهایی که هم فکر و هم عقیده و هم شکل آنها نیستند، منطق خالص سازی در این معنا است. به عبارت دیگر، آنها معتقدند «حقیقت نزد ماست و آنکه با ما نیست در حقیقت ما شریک نیست و آن سوی حقیقت ایستاده است!»

علی لاریجانی قربانی خالص سازی؟ یا سیستم، قربانی تصفیه لاریجانی؟

راهبرد «حاکمیت یکدست» نیاز به روش و سازوکاری برای اجرای راهبرد داشت که «خالص سازی» مهم‌ترین و موثرترین روش برای رسیدن به آن راهبرد بود. بعد از انتخابات1400 و پیروزی ابراهیم رئیسی در رقابت با آراء باطله، زنگ خطر «بحران مشارکت سیاسی» به صدا درآمد. اما گروهی در داخل با اقناع مقامات عالی نظام، راهبرد «حاکمیت یکدست» را با هدف رفع مشکلات اقتصادی و رفع تحریم ها در پیش گرفتند.

پیش فرض این گروه از افراد، سوء مدیریت دولت روحانی و تصفیه کلیه نیروهای سیاسی همسو یا نزدیک به او بود. «تصفیه سازان» با چنین پیش فرضی، بعد از ردصلاحیت جهانگیری و لاریجانی در انتخابات1400، صحنه ای از رقابت نفس گیر ابراهیم رئیسی با سه نامزد پوششی را پدیدآوردند که بعد از هر سه آنها بعد از انتخابات به جایگاه های مدیریتی عالی در دولت رسیدند.

صحنه ای تراژیک که بعد از پیروزی در عملیات یکدست سازی حاکمیت، یکی از خالص سازان، در فردای انتخابات، در تحلیل چرایی عدم انصراف ناصر همتی، محسن مهرعلیزاده و محسن رضایی، از حضور رقبای ابراهیم رئیسی تشکر می کند.

در بخشی از تحلیل وحید حقانیان آمده است: «این برادران با وجود فشارهای شدید عده‌ای و با تحلیل و افکار خاص، صحنه انتخابات را ترک نکردند و خود را نامزد پوششی فرض نکردند و تا آخر رقابت‌های انتخاباتی، با انرژی، باور و جدیت در صحنه باقی ماندند تا انتخابات 1400 به‌رغم تبلیغات چندین ماهه و سنگین دشمنان، رنگ و بوی واقعی و رقابتی به خود بگیرد و درصد مشارکت، از پیش‌بینی‌های حضرات بالاتر برود.»

نتیجه این خالص سازی، حذف رقبای رئیسی به مثابه نماینده حاکمیت یکدست، از صحنه سیاست ایران بود. عملیاتی که بعد از دو سال از عملکرد ضعیف دولت رئیسی در حوزه اقتصاد و معیشت، و با واکنش لاریجانی به گمانه زنی تسنیم برای ورود او به انتخابات، در گام نخست، نگرانی از مشارکت مردم در انتخابات را پیش روی اصولگرایان یکدست، قرار داده است.

این همان پاشنه آشیلی است که با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه، بیش از قبل، رنگ خطر برای مشارکت در انتخابات ایران را به صدا درآورده است. چالشی که در نامه ی اخیر لاریجانی، چاره آن در انتخابات نیست بلکه در اصلاح ساختارهای توزیع قدرت سیاسی در کشور بیان شده که با عملیات خالص سازی، در صدد حذف جناح ها و نخبگان سیاسی از صحنه های رقابت واقعی انتخابات و تشکیل صحنه آرایی هایی است که پیامد آن، حسرت به انتخابات ترکیه خواهد بود.

حالا و در چنین شرایطی که برای اجرای هر سیاستی در حوزه اقتصاد یا سیاست خارجی، نیاز به مشارکت مردم است، آیا مشارکت در انتخابات، مسئله کشور خواهد بود؟ آیا خالص سازان، عملیات پاکسازی سیاسی را تا سر حد حضور اقلیت پای صندوق های رای ادامه خواهند داد؟ در چنان روزی، کدام طرف قربانی وضع موجود خواهد بود؟

چه آنکه مرور تجربه دولت های بعد از انقلاب نشان می دهد، خالص سازی ها زمینه ساز حضور تندروها و مدیرانی غیرعقلانی در جایگاه های تصمیم ساز حساس است و حضور این افراد به جز حذف و تصفیه ظرفیت بی انتهای نیروی انسانی متخصص و کارامد، نتیجه ای ندارد. با چشم انداز چنین تجربه ای، خالص سازی کشور در چشم انداز آینده انقلاب، نخواهد توانست، ایران را در جایگاه های برتر خاورمیانه و در آرمانی بزرگتر در زمره کشورهای تمدن اسلامی مورد انتظار رهبری، قرار دهد. این همان زنگ خطری است که خالص سازان در انتخابات1400 و با پروژه یکدست سازی حاکمیت، به صدا درآوردند.

بیشتر بخوانید:

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1771579
از قتل های زنجیره ای تا ردصلاحیت های انتخاباتی؛ روایت «خالص سازی نیروهای سیاسی» در ایران /«حضور نامبرده به صلاح نمی باشد» اسم رمز پاکسازی مدیران 2