اصلاحطلبان: دوباره میخواهیم خط امامی شویم / به زودی نطق روحانی باز میشود!
اعتدالیها میکوشند تا از حسن روحانی بهعنوان جانشینان هاشمی رفسنجانی سخن به میان بیاورند؛ آیا رئیس دولت تدبیر شبیه هاشمی در عرصه سیاست است؟
سرویس سیاست مشرق -در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
***********
روزنامههای امروز چهارشنبه 15 آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که قول دولت برای تعادل بخشی و واقعی دیدن درآمدها و هزینههای اقتصادی ایران، نشست سالانه وزرای خارجه کشورهای ساحلی دریای خزر، بودجه 1403 و حذف سرخها از آسیا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
سوءاستفاده و تحریف اندیشههای امام خمینی (ره) توسط برخی افراطیون اصلاحطلب در حالی صورت میگیرد که این جریان با انتساب خود به خط امام، پای در رقابتهای انتخاباتی گذاشت؛ رقابتهایی که پس از آن ماهیت اصلی این جریان را بر ملا کرد و این موضوع را به اثبات رساند که نه تنها جریان سبز هیچ وابستگی به اندیشههای امام ندارد، بلکه با قرارگیری برخی افراطیون نظیر سروش و گنجی در رأس هرم رهبری این فرقه، تلاش مضاعفی را برای حذف و استحاله اندیشههای امام از نظام سیاسی و اجتماعی کشور آغاز کردهاند.
با این وجود روزنامه اعتماد در تیتر اول خود از بازگشت اصلاحطلبان به خط امام خبر داده و نوشته است:
در میان نظریههای مختلف مربوط به اهداف واقعه عاشورا، مرحوم دکتر فیرحی هدف اصلی نهضت امام حسین (ع) را «بازگشت به سنت بنیانگذار» میداند. این تعبیر را از آن استاد فرهیخته وام گرفتم برای وضعیت امروز ایران. البته با تاکید بر اینکه قصد شبیهسازی ندارم و یکی از رویههای غلط در اختلافات داخلی را شبیهسازی اختلافات با صدر اسلام میدانم که یک جناح خود را در جایگاه علی (ع)، عمار، ابوذر و منتقدین خویش را در جایگاه غاصبان حقوق ائمه (ع)، بنیامیه و بنیعباس معرفی میکند!
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:
که البته چنین رویه نادرستی در اذهان اکثریت مردم ایران جایی ندارد. بنا بر این بنده به هیچوجه قصد شبیهسازی ندارم و فقط از این تعبیر زیبای مرحوم دکتر فیرحی یعنی «بازگشت به سنت بنیانگذار» برای این مطلب استفاده میکنم. اما اینکه چرا به این فکر افتادم که وارد این بحث بشوم به این دلیل است که چهار جریان، در مورد اندیشه و عمل امام خمینی (ره) در قالبهای متفاوت ظاهر شدند و ذهنیت جامعه ایران را هدف قرار دادهاند.
بازگشت چپها به سنت بنیانگذار را باید به فال نیک گرفت و البته گفت:
آن چیز که از خروجی جریان اصلاحات برای مصادره اندیشههای امام (ره) توسط آنها قابل مشاهده است، به خوبی میتواند بیانکننده فاصله عمیق آنها نه تنها با اندیشههای امام بلکه با شخص ایشان نیز باشد. نمونه این ادعا را میتوان در سکوت عجیب و معنادار اصلاح طلبان در قبال گزافه گوییهای اکبر گنجی و توهینهای وی به شخص امام خمینی (ره) در بهمن ماه سال گذشته مشاهده کرد. توهینهایی که با تفسیر به رأی و تأویلهای غیرعلمی و غیرمنطقی از بیانات امام(ره) به زعم خود تطورات اندیشهای ایشان را مورد بررسی قرار داده و با اعلام مرگ خدا (!) ادعا کرده: آیتالله خمینی دولت را جانشین خدا کرد.
اما هرگز این توهین باعث رنجش این مدعیان نشد چراکه این سخنان از زبان یکی از ابوذرهای میرحسین موسوی بیان میشد. و البته در همین گفتار گنجی رسماً فرقه سبز را فاقد نسبت با امام (ره) دانسته است تا از این طریق تمامی تلاشهای جریان اصلاحات برای انتصاب خود به اندیشههای امام را بر باد دهد.
اما این تمامی توهینهای مدعیان خط امام به شخص امام نبود چراکه پیروان این فرقه در روز دانشجو با پاره کردن عکس امام (ره) بیسابقهترین هتاکی نسبت به بنیان گذار جمهوری اسلامی را رقم زدند اما این کار هم نتوانست حتی کمی از غیرت این جماعت مدعی را به جوش بیاورد. چراکه آنها به جای عذرخواهی و محکوم کردن اینحرکت، شروع به واژهپردازی و انتساب این حرکت به دیگر افراد کردند و البته سکوت دولت اصلاحات درخصوص ادعای پیوستن امام خمینی (ره) به موزههای تاریخ هم که خود حکایتی جداگانه است! اصلاحطلبان قبل از بازگشت به سنت بنیانگذار نسبت خود را با جمهوری اسلامی ایران باید مشخص کنند.
روحانی سخن بگو!
روزنامه آرمان امروز که مواضع اصلاحطلبان میانه را منتشر میکند نوشته است که روحانی پس از ثبتنام در انتخابات مجلس خبرگان تغییر وضعیت داده و سخن خواهد گفت!
در بخشی از این گزارش آمده است:
روحانی در این شرایط چه رد صلاحیت شود چه تایید صلاحیت، برنده انتخابات است. روحانی با این کار کسب اعتبار مردمی میکند و در فضای سیاسی کشور اگر ایشان رد صلاحیت شود، زبان اش باز میشود تا حرفهای ناگفته را بزند. در واقع با قدرت و شدت بیشتری میتواند بحث خالص سازی را افشا کند به همین خاطر احتمال رد صلاحیت او کم است. هرکسی بتواند در فضای سیاسی جریاناتی را علیه خالص سازان سامان بدهد مورد خشم قرار میگیرد. آنچه برای روحانی مهم است بحث رای آوردن اش است نه اینکه در مجلس خبرنگان کاری انجام بدهد. روحانی مگر چند درصد مجلس خبرنگان حساب میشود؟ مگر مجلس خبرنگان مجلسی است که بحث سیاسی در آن جریان داشته باشد. درست است که برخی چهرههای آنها آدمهای داغ سیاسی باشند، اما عملکرد خبرگان به معنی عملکرد سیاسی نیست. حضور روحانی در مجلس خبرنگان یک مانور سیاسی است.
البته این ادعا مخالفانی نیز دارد، مدتی قبل صادق زیباکلام گفته بود که آقای روحانی و آقای هاشمی هر دو نتوانستند گامی برای دموکراسی بردارند اما آنها یک تفاوت مهم دارند. آقای هاشمی نشان داد که میخواهد گامهایی در این زمینه بردارد ولی آقای روحانی تاکنون نشان نداده که دموکراسی برایش اهمیت دارد. یک نطق طی 4سال دوم نمیتوان از ایشان پیدا کرد که از مردم قدردانی کرده باشد که در انتخابات به او رای دادند.
بررسی کنشهای حسن روحانی بهعنوان لیدر جریان اعتدال بیانگر آن است که وی در بحبوحه اعتراضات سال گذشته و در نقطهای میان سید محمد خاتمی (که اصلاحات درون قانون اساسی را پیشنهاد کرده بود) و میرحسین موسوی (که خواهان تأسیس مجلس مؤسسان تغییر قانون اساسی شده بود) بر ضرورت «تقدم همهپرسی بر انتخابات» تأکید کرده بود تا در فضای رادیکال اعتراضات سال گذشته سیگنالهایی دال بر لزوم برخی تغییرات در سیاستها و راهبردهای نظام را گوشزد کند.
بر اساس طراحیهای صورت گرفته راهبرد انتخاباتی روحانی در میانه پیشنهادهای 15 گانه خاتمی و تأسیس مجلس موسسان میرحسین موسوی بود و میکوشید تا جمیع مطالبات اصلاحطلبان ساختاری، عبور کرده از ساختار و معترضین را نمایندگی کند. بر همین اساس روحانی با طرح کلی همهپرسی در سیاست داخلی، سیاست خارجی، فضای اجتماعی و فرهنگی، اقتصاد، زمینه را برای طرح مصداقهای سخنانش در فضای مجازی از طریق تیم رسانهایش را فراهم ساخت.