پنج‌شنبه 8 آذر 1403

اصول پدافند شناختی‌

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
اصول پدافند شناختی‌

برای کشوری که در معرض جنگ مستمر و همه‌جانبه شناختی است، «اعتماد مردم» مهم‌ترین دارایی است. وقتی نشود به مردم یک جامعه دروغ گفت آن وقت ماشین جنگ شناختی از کار می‌افتد.

به گزارش مشرق، مهدی محمدی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: در ادبیات جنگ شناختی بی‌ثبات‌سازی و تاثیرگذاری بر دیگران، 2 مفهوم کلیدی است. بی‌ثبات‌سازی از طریق تولید و توزیع مهندسی‌شده اطلاعات - اغلب نادرست - در بستر شبکه‌های اجتماعی رخ می‌دهد و تاثیرگذاری نیز حاصل تحریک بخش‌هایی از جامعه به گونه‌ای است که تبدیل به یک اسلحه شده و به سمت خود و دیگر نهادهای اجتماعی شلیک کنند.

ایران جامعه‌ای است که در معرض جنگ شناختی مستمر از جانب دشمنانش قرار دارد. مقصود از جنگ شناختی در اینجا این است که اطلاعات مهندسی‌شده‌ای به گروه‌های خاص به نحوی ارائه می‌شود تا آنها وادار به رفتارهایی شوند که کاملا خارج از شرایط طبیعی است. این اطلاعات اغلب کاملا دستکاری شده است به این معنا که بخش اعظم آنها نادرست است و ضمنا به گونه‌ای کنار هم قرار داده می‌شود که روایت‌هایی ساختگی از پدیده‌های اجتماعی را به عنوان واقعیت به مخاطبان خود عرضه کند. آشوب‌های سال گذشته نمونه‌ای تمام و کمال از این مدل جنگ شناختی در ایران بود که اگرچه نهایتا شکست خورد اما در مقطعی خاص موفق به تولید یک بی‌ثباتی قابل توجه و نگران‌کننده شد.

من در این ایام مشغول به پایان بردن کتابی درباره آشوب‌های سال گذشته هستم که هفته دیگر منتشر خواهد شد و برای این کار مجموعه بسیار وسیعی از اطلاعات را ارزیابی کرده‌ام. اگر این بررسی بسیار مفصل فقط یک درس برای آموختن داشته باشد، آن یک درس این است: برای کشوری که در معرض جنگ مستمر و همه‌جانبه شناختی است، «اعتماد مردم» مهم‌ترین دارایی است. وقتی نشود به مردم یک جامعه دروغ گفت آن وقت ماشین جنگ شناختی از کار می‌افتد. بهینه‌ترین اقدام در مقابل جنگ شناختی دشمن این است که به گونه‌ای رفتار کنید و سخن بگویید که مردم دروغ‌ها را باور نکنند.

در آستانه سالگرد آشوب‌های سال 1401 مجددا ماشین جنگ شناختی دشمن فعال شده است. کاری که اکنون به طور روزمره مشغول انجام آن هستند این است که هر پدیده اجتماعی را که امکان جلب توجه عمومی داشته باشد، دستگاه برای تولید روایت‌های دروغ و پمپاژ آن به شبکه‌های اجتماعی قرار بدهند. همه امید دشمن این است که بالاخره یکی از این جرقه‌ها به آتشی که آنها در پی آنند مبدل شود.

در همین 2 هفته گذشته نمونه‌های متعددی از این دست وجود داشته است. مساله فوت جواد روحی در زندان نوشهر آخرین و مهم‌ترین تلاش برای بازتولید آشوب‌های سال گذشته بود که نشان داد زیرساخت جنگ شناختی دشمن کاملا فعال و مترصد کوچک‌ترین فرصت است. آنچه این پروژه را ناکام گذاشت قبل از هر چیز این بود که روایت دروغ دشمن درباره علت فوت به سرعت افشا شد و چون روایت بدیل آن، هم به اندازه کافی مبتنی بر اطلاعات واقعی بود و هم به موقع عرضه شد، پروژه در همان آغاز مرده متولد شد.

این مسلما تنها مورد نخواهد بود. غربی‌ها به صراحت می‌گویند به هیچ قیمت قصد ندارند فرصت انتهای شهریور برای ایجاد آشوب را از دست بدهند، بنابراین حتما به آب و آتش خواهند زد و هر رطب و یابسی را به هم خواهند بافت.

در واقع اقدامات ساده‌ای وجود دارد که اگر به دقت انجام شود طرح‌ریزی و اجرای عملیات‌های شناختی بسیار دشوار خواهد شد. در گام اول مسؤولان باید خود را متولی تولید روایت‌های صحیح بدانند. در این شرایط هیچ چیز خطرناک‌تر از وعده‌هایی نیست که مردم مابه‌ازای آن را در زندگی واقعی خود مشاهده نمی‌کنند. به جای وعده، باید روی نتیجه اقدامات ولو کوچک تمرکز کرد که نهایی شده و قابل لمس باشد. نتیجه‌گرا بودن در تبلیغات یکی از روش‌های ساده ولی بسیار موثر در خنثی‌سازی عملیات‌های شناختی از طریق افزایش اعتماد جامعه و کاهش ضریب تحریک‌پذیری است.

گام بعدی تولید انبوه محتوای باکیفیت است. اساسا اگر ما در مقابل جنگ شناختی دشمن یک نقطه ضعف بنیادین داشته باشیم، این است که محتوا در حوزه‌های مورد نیاز به اندازه کافی تولید نمی‌شود. جهاد تبیین همانقدر که «کیفیت‌محور» است، «کمیت‌پایه» هم هست. در روان‌شناسی شناختی این جزو اصول اولیه است که بالاتر بردن کمیت یک پدیده شناختی تکرار ایجاد می‌کند و تکرار منجر به شکل دادن واقعیت در ذهن می‌شود. به زبان ساده‌تر، از تکرار سخن حق نباید خسته شد. این عبارت قدیمی که «تکرار ملال‌آور است» شاید از جنبه هیجانی (Emotional) تا حدی درست باشد ولی از جنبه شناختی (Cognitive) کاملا نادرست است. نگاهی به سبک کار رسانه‌های معارض هم نشان می‌دهد از تکرار اخبار و روایت‌های دروغ خسته نمی‌شوند و به یک معنا همه کاری که می‌کنند همین خلاقیت خستگی‌ناپذیر در دروغگویی است.

نهایتا کسانی که در ظاهر انقلابی بذر دروغ و ناامیدی می‌کارند، رزمندگان جنگ شناختی دشمن هستند و این رزمندگان را باید تعیین‌تکلیف کرد. این مطلب قابل مجامله یا تعارف نیست. برخی اقداماتی که در قالب عناوینی مانند عدالتخواهی انجام می‌شود چیزی جز انتشار اطلاعات نادرست، سطحی و بررسی نشده که خشم و یأس را در جامعه انباشته می‌کند نیست. گرفتن ژست‌های فداکارانه که گویی حقیقتی ناب به کف آورده و فداکارانه در حال ارائه آن به جامعه هستند، در واقع فقط پوششی است برای نقشی که این افراد آن هم در این زمانه حساس در زمین دشمن بازی می‌کنند. کشور فقط یک قوه قضائیه دارد. اگر بنا باشد هر کسی از پیش خود اتهام بزند، حکم صادر کند و با ریختن آبروی افراد در شبکه‌های اجتماعی آنها را مجازات کند و بعد هم آزادانه بچرخد و هل من مبارز بطلبد، نتیجه همین خواهد شد که روایت‌های دروغ برساخته دشمن به سادگی از جانب بخش‌هایی از جامعه پذیرفته می‌شود و عملا از جایی به بعد روشن کردن اینکه چه چیزی حقیقت و چه چیزی دروغ است به یک بحران برای انقلابیون تبدیل خواهد شد.

اجرای همین دستورالعمل‌های ساده یک پدافند شناختی نیرومند در مقابل تهاجم دشمن ایجاد می‌کند که با اتکا به آن نه‌تنها انتهای شهریور بلکه هر مقطع حساس دیگری را هم می‌توان از سر گذراند.