دوشنبه 15 بهمن 1403

اعتباری که سال‌ها در اختیار فرمانداران و بخشداران نیست / برخورد قضایی در انتظار مدیران مرتکب "ترک فعل"

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
اعتباری که سال‌ها در اختیار فرمانداران و بخشداران نیست / برخورد قضایی در انتظار مدیران مرتکب "ترک فعل"

به دلایل قابل بررسی، اعتبار جاری، سال‌هاست در اختیار فرمانداران و بخشداران نیست و همین نیاز باعث نزدیک شدن زالوصفتان فرصت‌طلب به فرمانداران و بخشداران و آلوده‌سازی آنها می‌شود، دولت و وزیر کشور برای این کمین‌گاه فکری کنند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ در گذشته‌های نه چندان دور، فرمانداران و بخشداران دارای منابع تعریف شده برای تامین هزینه‌های ضروری خود بودند که عوارض معادن شن و ماسه و کیسه‌های آرد و...، از زمره آنها بود؛ اما بعدها با کوتاه شدن دست فرمانداران و بخشداران از منابع مشخص، راه تامین این نیازها به سوی منابع غیرمشخص شیب پیدا کرد و از میان این خلاء، عده‌ای فرصت‌طلب متمکن به عناوین مختلف خود را به عالی‌ترین مقام شهرستان‌ها و بخش‌ها نزدیک کرده و با تامین بخشی از این هزینه‌ها، شعار مکتوم خود را محقق می‌کنند که: "کاسه به جایی رود که قدح پس آید". سالوسان، فرصت‌طلبان خطرناک برای مسئولان

این جماعت، که دارای برخورد صمیمی و فوق‌العاده مبادی آداب و برخوردار از لفظ قلم هستند، به عنوان مقدس "خیر و نیکوکار"، پیشنهاد تغییر مبلمان و طراحی اتاق آقای فرماندار و بخشدار با تقبل کل هزینه آن را می‌دهند و یا با تقدیم چند ده و چند صد میلیون تومان و یا تهیه کارت‌های نقدی هدیه به ارزش چندصد میلیون تومان و اهداء آن به فرماندار و بخشدار، توصیه می‌کنند که باید چنین چیزهایی در اختیار عالی‌ترین مقام شهرستان و بخش باشد تا به محرومان و مستضعفان بدهند؛ چراکه آنها از این مسئولان انتظار کمک دارند. طبیعی است که اگر این اشخاص قصد قربت داشته باسند، می‌توانند کمک‌های خود را در اختیار کمیته امداد امام و یا بهزیستی قرار دهند تا کارها از مجرای صحیحش به انجام برسد نه از طریق فرماندار و بخشدار که آنها دارای مسئولیت مهمتری در خشکاندن ریشه‌های فقر از طریق ایجاد اشتغال هسنند. حال از انواع ترفندهای سوداگران ثروت و قدرت در آلوده‌سازی مسئولان به خصوص فرماندار و بخشدار که بگذریم، باید به این نکته بیشتر پرداخته شود که فرمانداران وبخشداران باید از چنان بصیرتی برخوردار باشند که تحت تاثیر این نیرنگ‌ها و نمک گیرشدن‌ها قرار نگیرند.

ممکن است با اهداف مقدس و مبارک، دام‌های فراوانی پیش روی مسئولان پهن شود که اگر کوچک‌ترین ضعف و بی تفاوتی از خود نشان دهند، چنان در تدریج زمان گرفتار این کانون‌های خدعه و نیرنگ خواهند شد که خلاصی از آن برایشان امکان پذیر نباشد و یا با پرداخت هزینه بالا بشود از کمند این خناسان نجات یابند. جدیدالانتصاب‌ها، طعمه آلوده‌سازان

فرمانداران و بخشداران بویژه آنانی که برای نخستین بار است این مسئولیت را تجربه می‌کنند، کاملاً بهوش باشند که خود با پرهیز از تشریفات بهیچ‌وجه تحت القائات تغییر دکوراسیون و مبلمان دفتر و یا دیزاین (طراحی و تغییر آرایش اتاق و محیط کار) قرار نگیرند. ساده زیستی یکی از مصادیقش به رعایت و اجتناب از این وساوس است. هیچ‌گاه از یاد نبریم که آقا امیرالمومنین علی علیه السلام چگونه زیستند و مسجد را دارالخلافه و دارالاماره خود قرار داده بودند. در روایات نیز آمده که امام زمان (عج) نیز مسجد کوفه را دارالاماره خود قرار خواهند داد. از خصوصیات دیگر مسئولان در نظام اسلامی و علوی، نشست و برخاست با محرومان و داشتن رویکرد بسوی مستضعفان است. وظائف مسئولان در نامه امام علی علیه السلام به عثمان ابن حنیف و مالک اشتر آمده و بد نیست برای چندمین بار از سوی مسئولان آنهم در دولت سیزدهم مورد بازخوانی و تکثیر و توزیع بین کلیه مسئولان قرار گیرد. نامه امام علی (ع) به عثمان بن حنیف

عثمان بن حنیف کارگزار امام علی (ع) در بصره بود. امام علی (ع) پس از اطلاع نسبت به این مسئله که عثمان به مهمانی‌ای در بصره که او را دعوت کرده بودند رفته، نوشته شد. در این نامه از رفتن عثمان به مهمانی‌ای که تهی‌دستان به آن دعوت نمی‌شوند و مختص ثروتمندان است، انتقاد شده است. در این نامه به ساده‌زیستی رهبران و کارگزاران حکومت اسلامی تأکید شده است چراکه امام جامعه باید در سختی‌های و تلخی‌های مردم شریک و الگوی آنان باشد. همچنین امام علی (ع) از کارگزارانش خواسته است که اگر به روش او که دو جامه کهنه و دو قرص نان قناعت می‌کرد، نمی‌توانند زندگی کنند با رعایت تقوا، کوشش در عبادت، پاکدامنی و درستی او را یاری کنند.

ترجمه متن نامه امیرالمومنین علی علیه‌السلام به عثمان‌ابن حنیف چنین است: اما بعد، ای پسر حنیف، به من خبر رسیده که مردی از جوانان اهل بصره تو را به مهمانی خوانده و تو هم به آن مهمانی شتافته‌ای، با غذاهای رنگارنگ، و ظرف‌هایی پر از طعام که به سویت آورده می‌شده پذیراییت کرده‌اند، خیال نمی‌کردم مهمان شدن به سفره قومی را قبول کنی که محتاجشان را به جفا می‌رانند، و توانگرشان را به مهمانی می‌خوانند.

به لقمه‌ای که بر آن دندان می‌گذاری دقت کن، لقمه‌ای را که حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افکن، و آنچه را می‌دانی از راه‌های حلال به دست آمده بخور.

معلومت باد که هر مأمومی را امامی است که به او اقتدا می‌کند، و از نور علمش بهره می‌گیرد. آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده است. معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت، و پاکدامنی و درستی یاری کنید. دغدغه جدی امیرالمومنین علی علیه‌السلام

در ادامه نامه می‌نویسد: به خدا قسم من از دنیای شما طلایی نیندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخیره‌ای برنداشته، و عوض این جامه کهنه‌ام جامه کهنه دیگری آماده نکرده‌ام.

آری از آنچه آسمان بر آن سایه انداخته، فقط فدک در دست ما بود، که گروهی از اینکه در دست ما باشد بر آن بخل ورزیدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتیم، و خداوند نیکوترین حاکم است.

مرا با فدک و غیر فدک چه کار که در فردا جای شخص در گور است، که آثار آدمی در تاریکی آن از بین می‌رود، و اخبارش پنهان می‌گردد، گودالی که اگر به گشادگی آن بیفزایند، و دست‌های گور کَن به وسیع کردن آن اقدام نماید باز هم سنگ و کلوخ زمین آن را به هم فشارد، و خاک روی هم انباشته رخنه‌هایش را ببندد این است نفس من که آن را به پرهیزکاری ریاضت می‌دهم تا با امنیت وارد روز خوف اکبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند.

اگر می‌خواستم هر آینه می‌توانستم به عسل مصفا، و مغز این گندم، و بافته‌های ابریشم راه برم، اما چه بعید است که هوای نفسم بر من غلبه کند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهای لذیذ وادار نماید در حالی‌که شاید در حجاز یا یمامه کسی زندگی کند که برای او امیدی به یک قرص نان نیست، و سیری شکم را به یاد نداشته باشد، یا آنکه شب را با شکم سیر صبح کنم در حالی که در اطرافم شکم‌های گرسنه، و جگرهایی سوزان باشد، یا چنان باشم که گوینده‌ای گفته: "این درد و ننگ تو را بس که با شکم سیر بخوابی، و در اطراف تو شکم‌هایی باشد که پوستی را برای خوردن آرزو کنند". آیا به این قناعت کنم که به من امیرمؤمنان گفته شود، ولی در سختی‌های روزگار با آنان شریک نباشم، یا در تلخی‌های زندگی الگویشان محسوب نشوم.

آفریده نشدم تا خوردن غذاهای پاکیزه مرا سر گرم کند به مانند حیوان به آخور بسته که همه اندیشه‌اش علف خوردن است، یا چهار پای رها شده که کارش به هم زدن خاکروبه‌هاست، از علف‌های آن شکم را پر می‌کند، و از منظور صاحبش از سیر کردن او بی‌خبر می‌باشد. هیهات از اینکه رهایم ساخته، یا بیکار و بیهوده‌ام گذاشته باشند، یا کشاننده عنان گمراهی باشم، یا در حیرت و سرگردانی بیراهه روم. انگار گوینده‌ای از شما می‌گوید: اگر خوراک فرزند ابی‌طالب این است پس ضعف و سستی او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع می‌گردد بدانید درختان بیابانی چوبشان سخت‌تر، و درختان سرسبز پوستشان نازک‌تر، و گیاهان صحرایی آتششان قوی‌تر، و خاموشی آنها دیرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختی هستیم که از یک ریشه رسته، و چون ساعد و بازو می‌باشیم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روی بر نگردانم، و اگر فرصت‌ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) می‌روم، و خواهم کوشید تا زمین را از این موجود وارونه، و سرنگون کالبد (معاویه) پاک نمایم، تا سنگریزه‌ها از میان دانه‌های درو شده بیرون رود. معیارهای امام علی علیه‌السلام در مورد کارگزاران

در دیدگاه امام علی (علیه السلام)، فلسفه حکومت احیای حق، انهدام باطل و رساندن انسان از خاک به خداست. این آرمان والا جز با حکومت صالحان تحقق نمی یابد. روشن است که امام باید کارگزاران خویش را از میان بهترین ها و نخبگان انتخاب کند تا اشتباهات و انحرافات احتمالی به حداقل برسند. از این رو، نخستین اقدام حکومتی امام پس از بیعت مردم، جابه جایی و عزل و نصب وسیع مدیران اجرایی نظام پیشین بود. معیارهای امام (علیه السلام) برای انتخاب کارگزاران در رده های گوناگون، برگرفته از متن دین و مورد رضای خدا و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بود. از این رو، در عهدنامه مالک اشتر برای هر صنفی از مسئولان حکومت، ویژگی های خاصی را برشمرده است; مثلا، درباره صفات فرماندهان نظامی می فرماید: «برای فرمان دهی سپاه، کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امام تو بیشتر، و دامن او پاک تر، و شکیبایی او برتر باشد، و از کسانی که دیر به خشم آید، و عذرپذیرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان با قدرت برخورد کند، درشتی او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد. امام علی (علیه السلام) درباره ملاک های کلی گزینش مدیران و کارگزاران حکومت نیز صفاتی را برمی شمارد که شایسته است در نظام اسلامی ما به طور دقیق و سنجیده به کار گرفته شوند. اهم این اوصاف و معیارها به قرار ذیل است که بطور کاملاً اختصار تنها به ذکر آنها اشاره می‌شود: ایمان و تقوا: در گزینش افراد بر حسب نوع مسئولیت، باید تقوا و ایمان آنان ملاک قرار گیرد; زیرا ایمان به خدا و تسلیم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامی در انسان ایجاد می کند که از کوچک ترین عمل خلاف احتراز می کند و برای او مسئولیت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می بیند. در نظام اسلامی، خدامحوری و تقواگرایی، اساس کار و سازندگی است و همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. آزمایش لیاقت‌ها، منظور از «آزمایش لیاقت ها» این است که کارایی و مهارت و سایر ویژگی های افراد در هنگام پذیرش مسئولیت، لحاظ گردند; یعنی افراد باید بر اساس تعهد و نوع تخصص و توان اجرایی، انتخاب و به کار مورد علاقه گمارده شوند و هیچ گاه نباید روابط جای ضوابط را گرفته، لیاقت ها و شایستگی ها قربانی دوستی ها و مسائل خویشاوندی گردند. صلاحیت اخلاقی، اصولا جایگاه ارزشی هر کسی را در اجتماع، اخلاق او معین می کند. به عبارت دیگر، اخلاق هر انسانی در اجتماع، معرف اوست. واضح است که در گزینش افراد برای تصدی امور جامعه نیز صفات و افعال اخلاقی انسان نقش دارند. بعضی از صفات در محیط کار ضروری اند که هنگام گزینش باید لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رویی، مردم داری، صداقت، سعه صدر و امانت داری. اصالت خانوادگی، با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیک و سجایای اخلاقی روشن می گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی گردند. روشن است که ملکه شدن یک صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می توان تصور کرد که صفات اخلاقی در آن ها از سنین کودکی شکل گرفته و با دوام و ریشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نکوهیده معرف پاکی وراثت یا بدی آن هستند. حسن شهرت، در گزینش افراد، «قضاوت مردم» می تواند ملاک خوبی باشد; زیرا خوبی و بدی افراد از مردم پوشیده نمی ماند. وقتی مردم شخصی را به خاطر صفات خوبش می ستایند و در همه جا از او به نیکی یاد می کنند به گواهی و تصدیق آنان می توان اطمینان کرد. همچنین مردمی که به صداقت و دیانت و امانت داری معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگیرند اعتماد و همکاری همه جانبه مردم را به سوی خود جلب می کنند. وظایف حاکمان و کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه‌السلام

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جای جای نهج البلاغه، ضمن بیان فلسفه تشکیل حکومت اسلامی، وظایف حاکم را برمی شمارد. از جمله می فرماید: «خدایا! تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم، تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردند.»

آن حضرت فلسفه تشکیل حکومت اسلامی و نیز وظایف حاکم اسلامی را چنین بیان می کند: بازگرداندن نشانه های حق و دین به جایگاه اصلی خویش، انجام اصلاحات، تأمین امنیت مردم و اجرای قوانین الهی است. مطالبه مردم از مسئولان

مردم مسلمان و مومن کشورمان، از مسئولان خود انتظار دوری از تشریفات را دارند. کم هزینه بودن مسئول، از خصوصیات مسئولیت در نظام اسلامی است.

در کنار توصیه دائمی مسئولان به خود در رعایت اخلاق و تقوی و ورع، وجود نظارت و بازرسی‌ها، شرط حفظ اصول مدیریت اسلامی در نظام علوی است. این نظارت از بالاترین سطح تا سطوح مختلف مدیریتی باید بصورت برنامه جاری قرار داشته باشد. آنچه که در نظام کنونی کشورمان غیبت جدی و فراگیر دارد، برخورد قاطع و پشیمان کننده با مدیران و مسئولان خاطی است. در این دوره و بموازات همه اقداملت مصونیت بخش مدیریتی، نحوه برخورد قاطع با مسئولان متخلف باید اصلاح شود. مردم بهیچوجه نمی‌پذیرند که تنها با تغییر مسئولیت خاطیان، محل خدمت و نوع مسئولیت آنها تغییر کند و برای همیشه و متناسب با نوع و میزان خطا، با آنان برخورد عبرت‌آموز نشود. برخورد امیرالمومنین علی (علیه السلام) با کارگزاران متخلف تخلف و فساد در میان کارگزاران و عاملان حکومتی امری طبیعی است. در همه حکومت ها ظلم و فساد وجود داشته و دارد. هیچ جامعه انسانی بی ظلم و بی فساد نبوده و نیست چون انسانها دارای خواسته های متعدد و متضاد و دارای اختیار و آزادی هم هستند. فرق حکومت حضرت علی و دیگر امامان با حکومتهای طاغوتی در این است که جهت گیری حکومت انسانهای درست، الهی است و جهت گیری حکومت انسانهای نادرست، غیر الهی است. هرچیزی که گزارش آن به امام می رسید سریعاً عکس العمل نشان می‌دادند و اقدامات تنبیهی برای فرد متخلف در نظر می‌گرفتند. گزارشی مبنی بر سکوت حضرت در برابر متخلفین در تاریخ مشاهده نشده است.

در سیره حکومتی علی علیه السلام، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام، از آفات آن به حساب می آید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط می کشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند. یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (علیه السلام) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است. زیرا همان گونه که رسول خدا (ص) در باره اش فرموده اند: او در اجرای حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نیست. علامه مجلسی، بحار الانوار، تهران، اسلامیه، ج 21، ص385. در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«... اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.» نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، نامه 53. واکنش امیرالمومنین در قبال مسئول متخلف هنگامی که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: وقتی که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الا نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می کنم، و تو را به خدا پناه می دهم از این که در این کار، کوتاهی کنی. ای رفاعه! روزهای جمعه، او را از زندان خارج کن و سی و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسی از او شکایتی با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خواری او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسی در زندان چیزی به او یاد داده که مسلمانی از آن ضرر می بیند آن کس را می زنی و زندانی می کنی تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود. ای رفاعه! همه زندانیان را برای تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که برای جانش، بیمناک باشی که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان می آوری، اگر قدرت بدنی دارد هر سی روز، سی و پنج شلاق بر بدنش می زنی و قضیه را برای من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، چاپ دوم، صص532-533. در موردی دیگر یکی از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنی و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کاری خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا سوگند، اگر کاری را که تو کردی حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشی نمی دیدند، و به مرادی نمی رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلی را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم. نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، نامه41. کاهلان و ترک فعلی‌ها هم مجازات می‌شوند حضرت علی، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند، حواسشان به کاهلی آنان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت. امام (ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت:... به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده، به شکار و سگ بازی می پردازی و برای تفریح و گردش بیرون می روی.

سوگند می خورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد؛ پس به محض اینکه نامه ام راخواندی، به سوی من شتاب کن والسلام.

انتهای پیام /