اعتراف به شکست و خاماندیشی جدید
اظهارات اخیر معاون وزیر خارجه آمریکا، دو وجه اعتراف به شکست و طراحی توطئه جدید جبهه آمریکایی - سعودی را آشکار میکند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: تحولات یمن بیانگر تغییرات اساسی در دو عرصه سیاسی و نظامی است. در عرصه سیاسی، روند تحولات، پایان یافتن ابتکارات جبهه سعودی و حامیان غربی آن را تداعی میکند و در عرصه نظامی، روند تحولات، بنبست مطلق را در جبهه سعودی و حامیان آن به عیان نشان میدهد.
«هانس گروند برگ» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور یمن با پایان یافتن زمان ابتکار بینالمللی مبتنی بر قطعنامه 2216، بر ضرورت ارائه ابتکار تازهای تأکید نموده است که به معنای اعتراف به شکست مطلق جبهه سعودی - غربی در مقابل ملت مظلوم یمن میباشد. همزمان با این تحول سیاسی، نیروهای نظامی سعودی از جزیره راهبردی «سوکوترا» - در دهانه تنگه بابالمندب - خارج شدهاند، فرودگاه عتق و پایگاه البریقه در عدن و پایگاه الخالدیه در حضرموت را تخلیه نموده و نیروهای نظامی وابسته به امارات نیز پایگاه العلم در استان ساحلی الحدیده را تسلیم نیروهای یمنی کردهاند که این موارد هم بیانگر شکست مطلق نظامی دشمنان یمن میباشد. درخصوص این موضوع گفتنیهایی وجود دارد؛
1- نماینده دبیرکل سازمان ملل اعلام کرده است که قطعنامه 2216 که بر مبنای محاصره کامل زمینی، هوایی و دریایی یمن صادر گردیده و خواستار تسلیم پایتخت و مراکز استانهای تحت اداره انصارالله شده بود، اینک کارآیی لازم را ندارد و با «شرایط کنونی» یمن تطبیق نمیکند. وی میگوید انگلیسیها که 7 سال پیش قطعنامه مذکور را تنظیم کرده بودند، هماینک دستاندرکار تهیه قطعنامه جدید در شورای امنیت سازمان ملل هستند تا وضعیت این شورا را با شرایط فعلی یمن تطبیق دهند. وی میگوید صدور قطعنامه جدید و در واقع ابطال رسمی قطعنامه قبلی شورای امنیت، موضع فرانسویها هم هست و در این خصوص با آمریکاییها هم هماهنگ شده است. گروند برگ میگوید علیرغم مخالفت کشورهای عربی حامی سعودی - که وی به طور خاص از کویت نام برده است - این قطعنامه به تصویب خواهد رسید. در این موضوع دو نکته وجود دارد یکی اعتراف به شکست هفت سال برنامه نظامی و سیاسی مشترک غربیها و عوامل عربی آن در منطقه است و دیگری از توطئه جدیدی حکایت میکند که علیرغم اذعان به ناتوانی، خارج کردن عربستان و غرب از وضع «شکست مطلق» به «دستاورد نسبی» را مدنظر دارد.
از هماکنون نمیتوان پیشبینی قطعی درباره قطعنامه جدید که طی هفتههای آینده از تصویب شورای امنیت خواهد گذشت، داشت اما میتوان گفت به احتمال خیلی زیاد قطعنامه جدید به عنوان دلسوزی برای مردم مظلوم یمن و پایان دادن به کشتار مردم، حل و فصل سیاسی یمن با محوریت سازمان ملل و «مشارکت همه طرفها»! دنبال خواهد شد یعنی میزی با شرکت نماینده دبیرکل، عربستان سعودی، امارات، شورای همکاری خلیجفارس، سازمان همکاریهای اسلامی، منصورهادی، شورای انتقالی جنوب - تحت امر امارات - انصارالله و احیانا ایران با دو دستورکار تشکیل دولت موقت و برقراری آتشبس. در این قطعنامه قاعدتا بر تمرکز سلاح در دست دولت انتقالی و دولت دائمی که به برگزاری انتخابات احاله داده میشود، تأکید خواهد شد. اگر چنین متنی در قالب قطعنامه جدید ارائه شود، به احتمال زیاد به تصویب اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت میرسد و نهادهایی نظیر شورای همکاری خلیجفارس و سازمان همکاریهای اسلامی که دو نهاد وابسته به عربستان سعودی است، ضمن وارد کردن انتقاداتی، از آن حمایت خواهند کرد. اما واقعیت این است که چنین چیزی که در خوشبینانهترین حالت هفت به دو - یعنی هفت شکستخورده و دو پیروز - خواهد بود، یک «راهحل» نیست بلکه یک توطئه در جهت تداوم ظلم و مداخلات غیرقانونی خواهد بود و طبعا ایران و انصارالله آن را نخواهند پذیرفت. خود این موضوع هم بیانگر آن است که چنین قطعنامهای سرنوشتی بهتر از قطعنامه قبلی که 24 فروردین 1394 و 18 روز پس از شروع جنگ علیه یمن به تصویب رسید، نخواهد داشت. این قطعنامه با این گمان صادر خواهد شد که به عربستان در اقدامات جنایتکارانه علیه مردم یمن وجاهت ببخشد و در واقع مظلوم و قربانی جنگ را مسئول ادامه آن معرفی نماید! ما در طول جنگ 8 ساله عراق و جبههای بینالمللی به سرکردگی آمریکا و جبههای منطقهای به سرکردگی سعودی، شاهد چنین موضوعی بودیم در این دوران شورای امنیت به طور متوسط سالانه یک قطعنامه غیرعادلانه که طبعا نمیتوانست مورد پذیرش ایران واقع گردد را با هدف وارونهنمایی و جابهجا کردن قربانی و قاتل صادر میکرد.
پیش از این و در جریان مذاکرات میان نماینده دبیرکل و طرفهای سعودی، اماراتی، عمانی و یمنی طرحی از سوی گروندبرگ و پیش از او از سویگریفتیس مطرح و پیشنویس آن منتشر شد که از یکسو بیانگر نوعی از قیمومت شورای امنیت سازمان ملل بر یمن بود و از سوی دیگر تسلیم تدریجی و بهداشتی مقاومت یمن را مدنظر داشت. به نظر میآید قطعنامه جدید انگلیسیها در همین چارچوپ در حال آمادهسازی است.
چنین قطعنامهای به طور واقعی نمیتواند بر روند جنگ اثر بگذارد. حداکثر این است که به بمبارانهای سعودی پوششی قانونیتر میدهد اما چیزی بر قدرت سعودیها نمیافزاید و از قدرت و توان یمنیها در مقابله با تجاوز نمیکاهد. مردم یمن هفت سال علیرغم قطعنامه 2216 شورای امنیت از تمامیت ارضی، استقلال و امنیت کشور خود دفاع کرده و امروز از روزی که شورای امنیت با 14 رأی مثبت و رأی ممتنع روسیه قطعنامه قبلی را صادر کرد، قدرتمندتر هستند کما اینکه امروز جبهه استکباری - ارتجاعی مقابل مردم یمن از آن روز بسیار ضعیفتر و پراکندهتر هستند.
2- در جبهه نظامی دو روند در کنار هم وجود دارد و وضع را به طور واقعی به تصویر میکشد. روند اول پیروزیهای پیدرپی مردم یمن است در همین هفتههای اخیر مناطق زیادی به طور پیاپی و بدون وقفه به تصرف یمنیها درآمده است که شامل مجزر، مدغل و رغوان در شمال، صرواح، پدیده، حریب و القرامیس در سمت غرب مأرب، ماهلیه، رحبه، حریب، عبدیه، جوبه، جبل مراد از سمت جنوب مأرب و شهرهای عسیلان، بیحان و العین در استان شبوه میشود. رزمندگان یمنی به طور کامل بر شهر مأرب مرکز این استان و منابع نفت و آب آن مسلط شدهاند. علاوهبر آن در همین هفته قسمتهای جدیدی از دو استان سعودی جازان و نجران به تصرف یمنیها درآمده و گفته میشود هماینک حدود 30 درصد این دو استان و بخشهایی از استان اسماعیلینشین عسیر در اختیار رزمندگان غیور یمن قرار گرفته است. یمنیها در همین یک ماه اخیر با پهپادها و موشکهای مهاجم، پایتخت عربستان و شهرهای جده، طایف، جیزان، عسیر، نجران و أبها را مورد حمله قرار داده و به منابع نفت سعودی - آمریکایی آسیبهای جدی وارد نمودهاند. رزمندگان یمنی طی 4 ماه اخیر بر استان بیضاء به طور کامل مسلط شدهاند و بخش اعظم سواحل یمنی دریای سرخ را در اختیار گرفتهاند. این در حالی است که آنان طی دو سال گذشته هیچ قطعهای از مناطق تحت اختیارشان را از دست ندادهاند و با هیچ نوع اعتراض مردمی و یا کاهش حمایت مردمی هم مواجه نشدهاند.
روند دوم شکستهای پیاپی جبهه سعودی - آمریکایی است. این جبهه در همین هفتههای اخیر تسلط بر استان پهناور و استراتژیک الحدیده را از دست داده و ناگزیر به فرار از این مناطق شدند این در حالی است که این رویداد نظامی تأثیر عمدهای بر شکسته شدن مقاومت مزدوران نظامی سعودی - اماراتی در مقابل رزمندگان غیور یمن داشته است. همزمان با این تحولات، طی دو هفته اخیر پایگاههای سعودیها در استانهای جنوبی شامل عدن، تعز، ضالع، حضرموت و شبوه هم مورد حمله شدید موشکی و پهپادی رزمندگان یمنی قرار گرفته و سعودیها و اماراتیها ناگزیر شدهاند تعداد زیادی از پادگانها و پایگاههای نظامی را تخلیه کرده و در مناطق بیابانی رهسپار شوند. کمااینکه اعتراضات مردمی علیه متجاوزان سعودی - اماراتی در استانهای حضرموت، شبوه و مهره بالا گرفته و کنترل آنان بر استان مرزی مهره در شرقیترین نقطه یمن - مرز با عمان - کاملا از دست رفته است. به موازات این موضوع اختلاف میان تنها دو عضو عرب ائتلاف متجاوز - عربستان و امارات - نیز جدی شده است تا جایی که گفته شده عقبنشینی امارات از الحدیده و عدم همراهی با عربستان در مأرب و تحکیم روابط با ایران، پیام حسن نیت به انصارالله برای تقسیم و حل مشکل شورای جنوب میباشد.
در نهایت اظهارات اخیر معاون وزیر خارجه آمریکا، دو وجه اعتراف به شکست و طراحی توطئه جدید جبهه آمریکایی - سعودی را آشکار میکند. وی میگوید: «دشمنان واشنگتن به زودی در این جنگ پیروز شده و بر منابع نفت یمن مسلط میشوند. لذا دولت بایدن باید ضمن حمایت از عربستان و تسلیح و سازماندهی دولت هادی و همپیمانانش، اجازه دخالت مستقیم را به ارتش آمریکا بدهد» البته ارتش آمریکا - آنچنانکه در یادداشت قبلی این قلم آمد - نه تنها دخالت بلکه فرماندهی این جنگ را هم در دست دارد، اما سخن اصلی را یمنیها میزنند و حرفشان این است «آزادی وجب به وجب سرزمینهای باقیمانده در اشغال».