جمعه 2 آذر 1403

الگوهای توجه به کتابخانه و منابع علمی در تاریخ ایران

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی فحوا نوشت:

کتابخانه، آینه دانش‌نما؛ الگوهای توجه به کتابخانه و منابع علمی در تاریخ ایران

ناگفته پیداست که در طول تاریخ علم، همواره یکی از پایه‌های اصلیِ پیشرفت هر تمدن، غنای منابع علمیِ آن بوده است. به طور مثال ایالات متحده که سال‌هاست به برتری علمی در دنیا شناخته می‌شود، هم‌زمان اوصاف کتابخانه‌هایش نیز زبانزد خاص و عام است؛ چنانکه کتابخانه «کنگره آمریکا» هنوز هم به عنوان یکی از کتابخانه‌های نادر از حیث غنای نسخ خطی و منابع علمی به حساب می‌آید. این وجه از برتری علمی و فرهنگی، در تاریخ گذشته نیز سابقه داشته است. چون صحبت بر سر الگوهای حکمرانی فرهنگ در تاریخ ایران است، دو نمونه وطنی‌اش را (یکی از منظر فرصت و دیگری از منظر تهدید) مثال می‌زنیم:

1. از دیرباز، یکی از مهم‌ترین پیش‌شرط‌های شکوفایی و رونق منابع علمی، حاکم شدن ثبات و آرامش بر این سرزمین بوده است. در ادوار مختلف تاریخ ایران، هر قدر کشور باثبات‌تر و آرام‌تر بوده و پادشاهان فرهنگ‌دوست و هنرپرور (یا به جای آنان، وزیرانی با همین خصایص) بر این مرزوبوم حکم رانده‌اند، شکوفایی در عرصه منابع علمی نیز عیان‌تر بوده است. برای مثال، از جمله قُله‌های درخشان کتاب‌ورزی در تاریخ ایران، دوره ایلخانان و تیموریان است؛ ادواری که اتفاقاً درست پس از حملاتی ویران‌گر به این سرزمین برآمدند؛ اما به سبب حضور نوادری چون خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی و خواجه نصیرالدین طوسی بر مَسند قدرت (در کسوت وزیر، مشاور پادشاه و...)، از دلِ این اقوام مهاجم که بسیاری از کتابخانه‌ها و مخطوطات ایرانی را نابود کرده بودند، عصری پدیدار شد که در آن، ایران شاهد کتابخانه‌های عظیم و پررونق در تاریخ علم بود که به طور مثال می‌توان به کتابخانه عظیمِ رصدخانه مراغه اشاره کرد. سخن بر سر عملکرد خواجه طوس هنگامه حمله مغول به این سرزمین، بسیار است؛ اما شاید همین اشارت کافی باشد که او با ضریب‌دهی به مقوله علم، به ویژه علم نجوم، توانست دانشمندان بسیاری را در رصدخانه مراغه گرد هم آورَد و بدین ترتیب، با هوشمندیِ تمام، گردنِ این خیل عظیم دانشمند را از زیر تیغ تیزِ هلاکوخان برهاند.

2. در مقابل، عللی چند، موجبات ضعف منابع علمیِ این سرزمین را فراهم آورده است: هجوم خانمان‌سوزِ بیگانگان، بروز جنگ‌های داخلی، کشمکش‌های مذهبی و... در این بین، یکی از عللی که شاید بیشتر به حکمرانیِ معیوب برخی حکمرانان این سرزمین مربوط می‌شده، بی‌توجهی نسبت به قدر و منزلت منابع علمی بوده است. به عنوان نمونه، از اواخر قرن دهم هجری قمری (میانه عصر صفوی)، شوقی در دربار عثمانی و نیز دربار گورکانیان هند دال بر جمع‌آوری آثار فارسی‌زبان پدیدار شد و به دنبال آن، کتابخانه‌های مهمی در شهرهای استانبول، دهلی، لاهور و حیدرآباد دکن به وجود آمده و حتی عده کثیری از خوشنویسان و شاعران ایرانی به هندوستان رفتند. ضمن آنکه چون در ایرانِ آن روزگار، به کتاب و ادب توجه کافی مبذول نمی‌شد و عمده توجهات، صرفاً به علوم دینی و کتب مذهبی معطوف بود، قسمت عظیمی از آثار قدیم علمی و ادبی از ایران خارج شد. به موازات این روند، از قرن سیزدهم قمری (مقارن با عصر قاجاریه در ایران)، اروپاییان (به‌ویژه روس‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و آلمان‌ها) کوششی جدی در جمع‌آوری این نسخ خطیِ ایرانی به خرج داده و کتابخانه‌های خود را از این مخطوطات فارسی غنی ساختند؛ به نحوی که به ادعای استاد ایرج افشار، بیش از نیمی از کتب خطیِ فارسی و عربی که اکنون در کتابخانه‌های اروپایی موجود است، از ایران بدان خزانه‌ها راه یافته است!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.