انتقاد از فقدان طرح کلان و نظامات حکمرانی قابل اجرا برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نراقی دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور عصر امروز در دیدار رمضانیه سال 1401 دانشجویان با رهبر انقلاب، به سخنرانی پرداخت.
متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم آقاجان اجازه است؟
در گام دوم انقلاب اسلامی، ایران عزیز نیازمند پیشرفت جهشی است و امید جز اصلیترین مولفههای پیشرفت یک جامعه در راه حرکت به سمت آرمانهای خود میباشد، به عقیده ما امیدآفرینی در جامعه فعلی ما برای حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی نیازمند تحول است که در این باب نکاتی تقدیم حضور میگردد.
ما معتقدیم برای تحول مطلوب دو پایه اساسی دارد: 1- ترسیم نقشه راه تحولی 2- فرآیند تحقق بخشی به آن
*ناظر به نقشه راه تحول
اسناد بالادستی زیادی همچون، سند چشمانداز 20 ساله، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نگارش یافتهاند؛ بسیاری از این اسناد، به دلیل توقف در «کلیات»، «سنجشناپذیر بودن» با نقدهای جدی از جمله «عدم ارتباط با واقعیت میدان» مواجهاند، مصداق کامل این ناکارآمدی در سندنویسی برای تحول، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که تقریبا هیچ پیشرفتی در عرصه عمل نداشته و حوزه آموزش و پرورش کشور به جای تحول دچار بحران شده است!
معتقدیم کمرنگ بودن تحقق بخشی از اهداف انقلاب اسلامی در عرصه عمل، را باید در دو عامل جستجو کرد؛ «اول فقدان طرح کلان و دوم نبود نظامات حکمرانی قابل اجرا» است.
حجم بالای مسائل بیپاسخ در حوزههایی مانند پول و بانک، مسکن، سلامت، فضای مجازی، زنان و خانواده و نظام تعلیم و تربیت و علیالخصوص بحثی زیربنایی مانند عدالت و پیشرفت، گواه ضعف در این دو عرصه است.
بدون شک متولی اصلی پاسخ به این مسائل در سطح کلان «نهاد علم» است. اما متاسفانه نهاد علم خود اولین موضوع تحول است. حوزههای علمیه اغلب یا با مسائل حکمرانی نسبت معناداری ندارند یا درگیر مفاهیم انتزاعی اند و علوم انسانی در دانشگاه نیز، عمدتا درگیر ترجمه یا اسلامیزه کردن مباحث تولید شده توسط اندیشمندان غربی است و دانشگاههای ما هیچ گونه ایدهای برای نیازهای تحولی انقلاب اسلامی تولید نمیکند.
ما راهکار را، تمرکز نهاد علم بر مسائل کلان انقلاب اسلامی میدانیم؛ و این امر جز از طریق شکلگیری گفتگوهای واقعی بین صاحبان اندیشه محقق نمیشود. در صورت تحقق این امر، اندیشمندان واقعی جای «ژورنالیستهای اندیشمند نما» را خواهند گرفت. از نگاه ما، مانع اصلی تحقق این امر مهم «کمبود تحمل و برخوردهای حذفی» در حوزه اندیشهای است! چارچوب برخی از آقایان آنقدر تنگ است که حتی برخی دلسوزان درس پس داده نظام اسلامی نیز تحمل نمیشوند.
نتیجه این نوع نگاه این شده که دانشگاههای ما از پویایی بحثهای فکری و رفت و آمدِ اندیشمندان، خالی شده و تنها برخی چهرههای سیاسی کم بنیه، حق رفت و آمد به دانشگاه را دارند!
اما؛ با فرض دستیابی به یک طرح کلان و نسخههای عملیاتی آن، فرایند تحول نیازمند لوازمی است که به اختصار به برخی از آنان میپردازیم:
اول - تحول در ساختارهای کهنه
فربهی ساختاری و کثرت مراجع تصمیمگیر و سیاستگذار در برخی حوزهها، عرصه را به گونهای رقم زده که در تزاحم میان این ساختارها، یا تصمیم لازم اتخاذ نمیشود، یا تصمیم لازمِ بهنگام اتخاذ نمیشود یا تصمیم واحدی گرفته نمیشود و هر نهادی در حال ساخت جزیره خویش است، و یا تصمیم میگیرند، ولی مسئولیت تصمیم گرفته شده توسط هیچکس پذیرفته نمیشود. عدم هماهنگی میان ساختارهای متولی امر فرهنگ و اختلافات سالهای اخیر این نهادها اعم از صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، سازمان تبلیغات و... شاهد مثال مدعای مذکور است!
تزاحم میان این نهادها به حدی است که حتی زمانی که حضرتعالی با هدف رفع آن، دستور بازطراحی نهادهای فرهنگی را صادر کردید، نهادهای فوق در امر باز طراحی نیز با یکدیگر به تزاحم خوردهاند.
آخرین خروجی این مدل غلط در تصمیم گیری هم همین ماجرای پاسکاری طرح صیانت - فارغ از درست یا غلط بودن آن - در بین دستگاههای نظام است. نتیجه این به هم ریختگی و عدم مسئولیتپذیری این شده، که فضای فرهنگی کشور در عرصه فضای مجازی به سرزمین اشغالی تبدیل شده است!
فارغ از بحث تحول ساختار، پیرامون برخی سازوکارها و مسائل مربوط به نهادها سوالاتی در ذهن فرزندان انقلابیتان شکل گرفته که در اینجا به دو مورد از آن میپردازیم:
1. آیا بنظر شما الزامی به وجود نهادی برای نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی وجود دارد؟ 2. آیا ورود شورای نگهبان به عرصه تشخیص مصالح سیاسی متناسب با شأن ساختاری - قانونی این نهاد مقدس است؟
دوم - انتخاب و انتصاب کارگزاران تحولی
اولین ویژگی کارگزاران تحولی، مسلح بودن به عقلانیت انقلابی است. تحول واقعی، عقلانیت انقلابی مسئولان را میطلبد. سالهاست برخی ادعای تناقض انقلابیگری با عقلانیت دارند و خودشان را «نماد عقلانیت!» نشان میدادند؛ درحالیکه ثمرهی عقلانیت آنها برجامی شد که هنوز که هنوز است فرصت برخی طراحیهای جدید را از سیاست خارجی ما سلب کرده!
انقلاب اسلامی با عقلانیت مرسوم به پیروزی نرسیده و با این عقلانیت نیز پیشرفت نمیکند!
اگر بنا بود با دستگاه فکری برخی آقایان نظام اسلامی اداره میشد، همان ابتدا باید جنگ تحمیلی را واگذار میکردیم، موشکهای خود را تحویل میدادیم!
توسعه علم و فناوری در کشور ثمره عقلانیت انقلابی و تعطیلی فناوری هستهای و سیمان ریختن در قلب رآکتور اراک که قلب دانشمندان ایرانی بود ثمره عقلانیت برخی آقایان است! امروز هم اگر دستگاه سیاست خارجی کشور بخواهد با عقلانیت آقایانِ گذشته اداره شود، ثمرهای جز پشیمانی برای کشور نخواهد داشت!
دومین ویژگی کارگزاران تحولی، متوقف نشدن در سازوکارهای کهنه است. نمونهای از عبور از محافظه کاری و تفکرات کهنه که منجر به تحول شده، حرکات نو در بخش خبر صداوسیماست که امیدواریم عدهای سرعت این حرکت را کند نکنند. سومین ویژگی کارگزاران تحولی، داشتن نگاه تحولی است. به عنوان نمونه برخی دستگاههای محرومیتزدا، بجای توانمندسازی منطقه هدف و از آب و گل درآوردن مستضعفان (ایدهای که توسط گروههای جهادی فهم شده، اما توسط برخی مسئولین هنوز فهم نشده)، به برخی مسیرهای سهل الوصولِ رایج و همیشگی، اما ناکافی مثل توزیع بستههای معیشتی اکتفا میکنند!
چهارمین ویژگی کارگزاران تحولی، شجاعت در تصمیم گیری است. شجاعت در تصمیم گیری ایجاب میکند؛ که برای دلخوشی غیرواقعی مردم یا بخشی از مردم تصمیم غلط یا بی تصمیمی را انتخاب نکنیم!
حتما در عرصه اداره کشور در بزنگاههایی تصمیم درست برخلاف خواست ظاهری بخشی از مردم یا نیازمند مقابله با گروههای انحصار گر و ذی نفع است؛ تصمیماتی ناظر به ساماندهی فضای مجازی، ساماندهی نظام مالیاتی، اصلاح نظام سلامت، نظام بانکی، طرح شفافیت... حتما با مقاومت از سوی ذی نفعان یا افکار عمومی مواجه خواهد شد؛ اما در چنین موقعیتهایی از مسئولین انتظار میرود بجای تصمیم نگرفتن، تصمیمِ توأم با تبیین بگیرند. حجم بالای پروژههای نیمه تمام و طرحهای غلط مانند پتروشیمی میانکاله و یا طرحهای فولادی در وسط کویر و ناکارآمدی مزمن در صنعت خودرو حاصل همین نوع برخورد با مسائل کشور است!
رهبر انقلاب! برخی مسئولین باید بدانند با راضی نگهداشتن همه نمیتوان دست به اقدامات اساسی زد. متاسفانه بدعت نامبارکی را شاهد بوده ایم که برخی تصمیم میگیرند و برای توجیه تصمیم خود از حضرتعالی و نظام مایه میگذارند...
آقاجان حقیقتا در برخی از مسئولین نیازمند «جهاد تصمیم» هستیم...
تغییر در نظامات گزارش دهی مسئولین و تبدیل آن از گزارش اقداممحور به گزارش نتیجهمحور، ایجاد شاخصهای شفاف در انتصابات، مبتنی بر عملکرد افراد و نه ارتباطات قبیلهای، ایجاد صندلی داغ برای مسئولین و متحمل شدن هزینه اشتباهات افراد به خود افراد و نه بیت المال و جامعه و ایجاد سازوکاهایی برای جلوگیری از ایجاد رانت برای مسئولین، همگی لوازم انتخاب و انتصاب مسئولان تحولی در کشور است!
اما بدیهی است که هیچ تحولی در کشور جز با همراهی مردم حاصل نمیشود که مفصل در مورد آن بحث شده، اما کمتر در مورد آن تلاش شده که نیازمند جهاد تبیین توسط حلقههای میانی است...
یک نکته اضافی در مورد شعار سال:
تحقق اقتصاد دانش بنیان و توسعه روز افزون شرکتهای دانش بنیان، نیازمند آن است که بردارهای اقتصاد کلانِ کشور، «مشوقِ تولید» باشند تا زمینهی رشد و جهش برای فضای دانشبنیان هم آماده باشد؛ اما وقتی در اقتصاد ما بر خلاف رویه معقول، جهت کلی یعنی صرفهی سرمایه گذاری در قیاس بین بازار مولد و غیر مولد، به شدت به نفع بازارهای غیر مولد است، که هیچ مانع کنترلی مثل مالیات بر عایدی و دارایی غیر مولد را در اقتصاد ایران بر سر راه خود ندارند، نتیجه کاملاً قابل پیش بینی است.
7000 شرکت دانشبنیان ما تقریبا 1 درصد تولید ناخالص ملی را شکل دادهاند؛ در حالیکه در سال 2020، 30 درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی دنیا، یعنی 23 هزار میلیارد دلار را فقط 50 شرکت دانش بنیان ایجاد کرده اند. این بدین معناست که افزایش بیرویهی تعداد این شرکتها بدون توجه به شرایط اقتصاد کلان کشور، سیاست موثری به نظر نمیآید و اتفاقاً زمینه را برای ظهور و بروز سودجویان فراهم میکند.
راهکار ما در وهله اول تغییر بردار کلان صرفه در اقتصاد ایران به سمت تولید با ابزارهای مالیاتی در برابر بخش غیر مولد و در وهله بعدی تمرکز شرکتهای دانشبنیان بر صنایع مادر و مولدی همچون فولاد و نفت و گاز، تصحیح سیاست اشتباه ایدهمحوری و جایگزینی با مسئلهمحوری و دوری از شوآف استارتاپی میباشد. با ایجاد بازار واقعی برای این شرکتها خصوصاً توسط خود دولت به عنوان یک مشتری بزرگ، میتوانیم سیاستهای حمایتی خود از این شرکتها را با محدوده - ی زمانی معینی تعریف کنیم و اشتباه بزرگ کشور در قبال خودروسازان را تکرار نکنیم. بدیهی است اجرای این سیاستها علاوه بر اینکه نیاز به آسیبشناسی قریب به ده سال فعالیت معاونت علمی ریاست جمهوری پیرامون تکثیر استارتاپ - های «شبهِ دانشبنیان» دارد، پیش بُرد آن بسیار فراتر از توان معاونت علمی بوده و همکاری همهجانبهی وزارتخانههای اقتصادی را میطلبد.
کلام اخر
ما به عنوان بسیج دانشجویی پیش قدم میشویم و اعلام آمادگی میکنیم تا جان در بدن داریم باری از انقلاب اسلامی برداریم. به نظر میرسد که مهمترین عرصهای که ما به عنوان دانشجو میتوانیم نقش آفرینی کنیم عرصهی «جهاد تبیین» و بسترسازی «گفتگو و تولید فکر» پیرامون مسائل اساسی کشور و نیز مطالبهی جدی از مسئولین من باب «النصیحهُ للائمهِ المسلمین» میباشد.
آقا جان شما فرمودید بسیج پاره تن مردم است و هرگز نباید مصالح مردم را فراموش کند؛ اگر شنیدید که فرزندانتان با فراخواندن مسئولان به مناطق مستضعفنشین پیگیر حل مسائل مردم شدند، اگر شنیدید در بخشهای مختلف کشور درباره مسائل نظام و انقلاب تریبون آزاد مردمی برگزار کردند و درباره آنچه هستیم و آنچه باید باشیم با مردم سخن گفتند - که البته گویا این به مذاق برخی مسئولین خوش نیامده است -، اگر دیدید پیگیر قولهای عمل نشده برخی مسئولین هستند، اگر پیگیر مسائل شورای شهر امیدیه و آب منطقهای سیستان و... هستند. بدانید همهی اینها پیرو فرمایش حضرتعالی، بدین دلیل است که بگوییم هنوز هستند عدهای که بی هیچ جیره و مواجبی پیگیر تحقق آرمانهای انقلاب و مسائل مردم هستند.
هم داغدار سنگر و فانوس و معبریم هم سوگوار نیزه و شمشیر و خنجریم
آنقدر عِرض* و جان به تو تقدیم کردهایم دیگر نیاز نیست که شاهد بیاوریم
حرفی اگر زدیم سر حق مردم است حاشا که از عیال خدا ساده بگذریم
حرفی اگر زدیم به عشق شما زدیم جز عشق یار، بار، به شانه نمیبریم
«ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم، بر آن سریم»