انقلاب استفاده از داده های آماری در مدیریت ورزشی / مانیبال؛ برد پیت فوتبال ایران را زیر نظر میگیرد!
فیلم سینمایی مانیبال با نقش آفرینی برد پیت یک اثر جذاب و دراماتیک در موفقیت مردی است که ساختار سنتی ورزش بیسبال در آمریکا را به چالش میکشد.
به گزارش "ورزش سه"، مجتبی فریدونی مدیرعامل سابق ذوب آهن که دستی هم بر قلم دارد در یادداشتی در همین باره و با استفاده از فیلم به شواهدی اشاره میکند که اداره تیمهای ورزشی با استفاده از دادههای آماری به مرحله جدیدی برده است:
کاربرداول: کارایی در بازار نقل و انتقالات در سال 2002 بیلی بین مدیر ورزشی تیم بیسبال اوکلند اتلتیکس که تیمش به دلیل کمبود بودجه و منابع مالی نتایج ضعیفی کسب کرده، دو نفر از بهترین بازیکن هایش را از دست داده و در آستانه فروپاشی قراردا شت برای دریافت بودجه بالاتر به مدیران باشگاه مراجعه کرد ولی پس از ناامید شدن از دریافت بودجه بیشتر در تلاش برای به خدمت گرفتن بازیکنان جدید بعد از ملاقات با پیتر برند که فارغ التحصیل اقتصاد از دانشگاه ییل بود و به عنوان استعداد یاب در باشگاه کلیولند کار می کرد و اطلاع از آگاهی کامل او از آمار عملکردی بازیکنان تیم های لیگ، تصمیم گرفت با کنار گذاشتن کلیشه های معمول و سنتی در انتخاب بازیکنان، با استفاده از داده ها و اطلاعات عملکردی بازیکنان در گذشته بازیکنان مورد نظرش را انتخاب کند. بازیکنانی که مورد غفلت واقع شده و به همین دلیل بسیار کم قیمت گذاری می شدند. اگر چه این رویکرد او مورد انتقاد و مخالفت های بسیار شدیدی از طرف کارشناسان و کمیته فنی تیم اوکلند اتلتیکس قرار گرفت ولی در نهایت بیلی بین با تکیه یر همین رویکرد موفق شد در سال 2002 با کسب بیست پیروزی متوالی به عنوان قهرمانی دست پیدا کند. سال 2003 مایکل لوئیس بر اساس همین تجربه کتابی به نام «مانیبال: هنر پیروز شدن در یک بازی نابرابر» نوشت. بعد ها در سال 2011 فیلمی براساس این کتاب با بازی برد پیت در نقش بیلی بین ساخته شد که داستان اوکلند اتلتیکس، بیلی بین و استفاده از مانیبال را به خوبی به تصویر کشیده است. دیدن این فیلم می تواند برای مربیان و مدیران ورزشی بسیار جالب و آموزنده باشد.
در مباحث اقتصادی بر اساس تئوری مانیبال تیم های کوچک و با بودجه محدود، با استفاده از تحلیل های آماری و بررسی آمار عملکرد باریکنان در گذشته قادر خواهند بود بازیکنانی را که نادیده گرفته شده و قیمت کمتری دارند به خدمت گرفته و بازیکنانی را که براساس کلیشه های ذهنی مرسوم و شهرت، بیش از حد قیمت گذاری شده اند به فروش برسانند. استفاده از این رویکرد در بازار نقل و انتقالات می تواند به باشگاه ها در کنترل و مدیریت بودجه کمک بسیار قابل توجهی کند. بودجه اوکلند اتلتیکس در سال 2002 که قهرمان شد 41 میلیون دلار بود در حالیکه تیم های دیگر با بودجه 125 میلیون دلاری نتوانستند به مقام قهرمانی دست پیدا کنند.
راه یابی مانیبال به فوتبال در نوامبر سال 2010 گروه ورزشی فین وی که مالک باشگاه بیسبال بوستون ردساکس بود باشگاه لیورپول را از مالکان قبلی تام هیکس و جورج ژیلت خریداری کرد. گروه فین وی علاقه داشت که روش های شناحته شده را از یک ورزش به ورزش دیگر انتقال داده و آزمایش کند و مانیبال یکی از شناخته شده ترین این روش ها در ورزش های آمریکایی بود. جان هنری رئیس گروه فین وی بعد از به کارگیری مانیبال در بوستون ردساکس به این موضوع علاقه مند شد و احساس کرد این روش می تواند برای خرید جدیدش لیورپول هم کارایی داشته باشد. هنری به دنبال آن بود که کسی شبیه بیلی بین را در لیورپول به کار بگیرد و سرانجام به این نتیجه رسید که دیمین کومولی را به این کار بگمارد. لیورپول کمیته تقل و انتقالاتی اش را به سرپرستی مایکل ادواردز تشکیل داد تا بسیاری از بازیکنان با کیفیت طی فصول گذشته را به خدمت بگیرد. بیلی بین تیم تحلیلی لیورپول را ستوده و می گوید: «یک مثال عالی در این تیم محمد صلاح است. آن ها 40 میلیون دلار برای انتقال او از رم هزینه کردند که در آن زمان بسیاری تصور می کردند پول زیادی است اما این کار نتیجه مطلوبی داشت و او بسیار بیشتر از چیزی که برایش هزینه کردند ارزش داشت. برای من این یک نمونه عالی استفاده از مزیت های آماری است.»
کاربرد دوم: انتخاب تاکتیک های تیمی مناسب استفاده از آمار و داده ها نه تنها در انتخاب بازیکنان مناسب با هزینه بهینه و بستن تیم کاربرد دارد بلکه در انتخاب تاکتیک تیم هم می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. چند سال قبل واحد آمار و اطلاعات منچستر سیتی مطالعه ای را بر روی ضربت کرنر انجام داد. سیتی گل های زیادی روی ضربات کرنر به ثمر نرسانده بود و تحلیل گران باشگاه می خواستند بهترین راه برای استفاده از ضربات کرنر را پیدا کنند. آنها بیش از 400 ضربه کرنر از لیگ های مختلف طی چند فصل را مورد بازبینی قرارداده و به این نتیجه رسیدند: خطرناکترین ضربات کرنر ضرباتی هستند که با قوس به طرف دروازه و بر روی تیر دروازه نزدیک فرستاده می شود. زیبایی ضربان این چنینی این است که توپ مستقیما به منطقه خطر فرستاده می شود. گاهی اوقات مهاجم میتواند با ضربه سر یا پا از درون محوطه شش قدم توپ را تبدیل به گل کند و گاهی اوقات هم دروازه بان یا مدافعی ضربه به طرف دروازه را قطع کرده و در برگشت بازیکنی می تواند به توپ ضربه زده و آن را به گل تبدیل کند. هرازگاهی هم توپ مستقیم از نقطه کرنر وارد گل می شود. تحلیل گران به این نتیجه رسیدند که از ضربات کرنر با قوس به طرف دروازه گل های بیشتری به ثمر می رسد.
تیم تحلیلی منچستر سیتی یافته های خود را به روبرتو مانچینی مربی وقت سیتی ارائه دادند. او مودبانه به حرف های آنها گوش داد و گفت: من خودم سال ها بازیکن بوده ام و فقط این را می دانم که ضربات با قوس به طرف بیرون موثرتر هستند. او اشتباه می کرد ولی ما می توانیم دلیل اشتباه او را متوجه شویم. در ضربات با قوس به طرف بیرون گل های زیبایی به ثمر می رسد و گل های زیبا در خاطره ها ماندگار میشود اما گل های مردهخوری که در شلوغی و در هم ریختگی نزدیک دروازه در نتیجه ضربان با قوس به طرف دروازه به ثمر می رسد در خاطره ها نمی ماند. مانچینی در ابتدا نظرش تغییر نداد. اما در سال2011 زمانی که سیتی دوباره در ضربات کرنر مشکل داشت دستیار او دیود پلات با اعضای تیم تحلیلی وارد گفتگو شد. تحلیل گران در رابطه مطالعات انجام شده راجع به ضربات کرنر با پلات گفتگو و مذاکره کردند. در فصل 12-2011 سیتی 15 گل از ضربات کرنر به ثمر رساند که بیشتر از همه تیم های لیگ برتر بود. ده تا از این گل ها حاصل ضربات با قوس به طرف دروازه بود ازجمله گل وینست کمپانی به منچستر یونایتد که قهرمانی سیتی را تضمین کرد.
نوگراها برنده هستند امروزه با گسترش نرم افزارها و سخت افزارهای تخصصی و شرکت ها و وب سایت های چمع آوری و پردازش این اطلاعات، به کاری گیری آمار و داده ها در جهت انتخاب ترکیب بهینه تیم و تاکتیک های مناسب تیمی بر اساس بازیکنان موجود می تواند یک برتری برای مربیان و باشگاه های نوگرا به ارمغان آورد. مفهوم کارایی و بهره وری که به معنی کسب بیشترین ستانده از داد های موجود است تنها با استفاده از روش های علمی و نوآورانه امکان پذیر خواهد بود.
بیلی بین پس از قهرمان کردن اوکلندا پیشنهاد 12 میلیون دلاری از بوستون ردساکس دریافت کرد که مزد نوآوری و جسارت او بود. در ایران با وجود ورود بیشتر آمار و ارقام به فضای ذهنی مربیان اما هنوز بینش و دانش لازم برای استفاده مناسب از آمار (تقریبا) وجود ندارد. اگرچه به نظرمیرسد با توجه به خاستگاه مانیبال این مسئله اقلا برای جام جهانی در نظر تیم ملی امریکا و کادر فعلی باشد. به گمان من آنها احتمالا تا امروز چیزهای زیادی از تیم ما استخراج کردهاند.
مجتبی فریدونی