اهدافی که نظام تعلیم و تربیت اسلامی باید دنبال کند

از دیدگاه شهید مطهری، هدف غایی تعلیم و تربیت اسلامی تقرب الهی است؛ لذا نظام تعلیم و تربیت اسلامی باید مبنای رسیدن به این هدف والای تربیتی را فراهم سازد.
به گزارش مشرق، علی اکبر ولایتی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید مطهری و «بزرگداشت مقام معلم»، نوشت: نظام تعلیم و تربیت اسلامی باید مبنای رسیدن به هدف والای تربیتی و تقرب الهی را فراهم سازد
متن این یادداشت به شرح زیر است:
یاد و خاطره دانشمند شهید و استاد حکمت و اندیشه اسلامی دکتر مطهری را گرامی می داریم و از این فرصت استفاده میکنم تا کلامی چند، به قدر بضاعت، درخصوص تعلیم و تربیت اسلامی تقدیم نمایم.
علی بن عثمان هُجویری (دانشمند و عارف نامدار قرن پنجم هجری قمری) که از معاصران معلمان بزرگ علم و عرفان اسلامی، ابوسعید ابوالخیر (357-440ق) و امام ابوالقاسم قُشِیری معروف به» استاد امام» (376-465ق) بوده است در کتاب کشفالمحجوب (بخش 44) مقامِ معلمی را نخست، و پیش از همه، منتسب به حضرت باری تعالی - جل و علی - میداند و مینویسد: «معرف و معلمِ عارفان و عالمان خداوند تعالی است که اندر دلهای ایشان معرفت و علم آفرید».
زمینه این تعلیم، در تلقیِ حکما، نخست به لحاظ فطری در تکوین نهاد انسان فراهم آمده و خداوند متعال به نوعی ضمیر انسان را پرورش داده که زمینه رشد و تعالی در آن فراهم آید. آنگاه، تعلیم معلومات از طریق الهام و وحی صورت پذیرفته است که آن، ارتباط معنوی میان خالق و مخلوق باشد. حکیم ناصرخسرو قبادیانی (394-481ق) در زادالمسافرین (بخش 23، قول 22) میفرماید: «الهام - که آن وحی است - آغاز تعلیم است اعنی نخست معلم آن کس باشد که وحی ازو آید» بدینترتیب، این ارتباط معنوی (وحی) در دین مبین اسلام، با یک حرکت تعلیمی آغاز میشود که نقطه عزیمت و سرآغاز تعالیم متعالی اسلامی است؛ آنجا که حضرت باری تعالی - جل و علی - خطاب به برگزیده مردمان عالَم محمد مصطفی (ص) میفرماید: «بخوان» و چون سرگشتگی بنده پرهیزگار خود را میبیند میفرماید: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگار تو کریمترین است. همان کس که بهوسیله قلم آموزاند. آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت» (علق: 1-5).
پروردگار متعال در این چند آیه شریفه، افزون بر تعالیم دینی، عمیقترین مسائل تعلیم و تربیت را به زبانی موجز بیان فرموده است. خداوند در مقام معلم، همراهی توأمان دو خصیصه مهم معلمی را مورد تأکید قرار داده است:
1) سخاوت و گشادهدستی در تعلیم دانشها: میفرماید: «[خداوند] آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت». علی بن عثمان هجویری، عارف نامدار قرن پنجم هجری قمری، در «کشفالمحجوب» مینویسد: «معرِف و معلمِ عارفان و عالمان، خداوند تعالی است - جل جلاله و عم نواله - که اندر دلهای ایشان معرفت و علم آفرید». خداوند متعال پیش از هر معلم دیگری، چشم انسان را به روی گنجینههای دانش باز کرد. سپس، انبیا را مبعوث فرمود تا به تعلیم آدمیان همت گمارند. در مقام بعد، دست آدمیان را در تعلیم یکدیگر باز گذاشت؛ چنانکه میفرماید: «همانکس که بهوسیله قلم آموزاند. آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت» یعنی خداوند اجازه داد معارفش بهوسیله کتابت در میان آدمیان گسترش پیدا کند تا انسان رشد یابد.
2) کَرَم و گشادهرویی در بذل این دانشها: میفرماید: «بخوان و پروردگار تو کریمترین است». «کریم» صفت مشبهه از ریشه «کرم» است. مرحوم علامه دهخدا آن را «سود رساندن بلاعوض» (دهخدا، 1377، ص 18311) معنی میکند. در معنای این صفت یعنی «کریم»، نظر اندیشهورزان گرامی را به این نکته ظریف جلب مینمایم که هم در سوره علق و هم در سورههای انفطار (آیه 6) و النمل (آیه 40)، صفت کریم همراه «رب» آمده است. میفرماید: «اِقرَأ و رَبُکَ الأکرم: بخوان و پروردگار تو کریمترین است». چرا در این آیات، صفت «ربوبیَت» همراه صفت «کَرَم» آمده است؟ راغب اصفهانی در تفسیر خود از کلمه «رب» گوید:» رب در اصل، به معنی تربیت و پرورش است» (راغب اصفهانی، 1412ق، ص 336). همراهی و مقدم شدن صفت رب بر کریم در آیات فوق، شاید نشاندهنده آن باشد که خداوند پیش از آنکه کریم باشد، رب بوده است، یعنی پس از خلقت، انسان را پرورش داده، آنگاه بزرگوارانه با کَرَم و لطف خود با او رفتار کرده است. بخشی از این رفتار، آموزش دانشها از سوی خداوند به انسان بوده است.
خواجه رشیدالدین فضلالله بزرگمردی بود که مجتمع بزرگ دانشگاهی او نشاندهنده «بلوغ دانش تعلیم و تربیت» در میان مسلمانان بوده است. مسلمانان بهویژه ایرانیان که بهرهمند از تجربه سالیان دراز تعلیم و تربیت در مراکز مهم منطقه ازجمله جندیشاپور و بیتالحکمهها و نظامیهها بودند، بیش و پیش از همقطاران خود در دیگر نقاط عالَم به بینش عمیق در حوزه آموزش و پژوهش دست یافتند و از این منظر، جای مباهات و تفاخر برای ما ایرانیان مسلمان باقی است. افسوس که کورسویی از فروغ این مشعلهای فروزان باقی است؛ مشعلهایی که در روزهای روشنگری اسلامی، یادگارها از خود بر جای گذاشتهاند که امروز بخشی از میراث ناملموس بشری را تشکیل میدهد.
در دیگر نقاط عالَم به بینش عمیق در حوزه آموزش و پژوهش دست یافتند و از این منظر، جای مباهات و تفاخر برای ما ایرانیان مسلمان باقی است. افسوس که کورسویی از فروغ این مشعلهای فروزان باقی است؛ مشعلهایی که در روزهای روشنگری اسلامی، یادگارها از خود بر جای گذاشتهاند که امروز بخشی از میراث ناملموس بشری را تشکیل میدهد.
او در خصلت معلمان مینویسد: «مردی باشد فاضل عالم به اصول دین و به فروع، نیکوسیرت و مشهور به صلاح و اگر متفنن (عالم به علوم و فنون مختلف) و عالم باشد به علوم عقلی و حسابی و ذوق باشد در سلوک، اولیتر باشد». همو در خصالِ متعلمان مینویسد: «باید که متعلم [ان] مردم زیرک باشند و در تحصیل علم... مهوِس (بسیار مشتاق) و مجِد (تلاشگر) و متدین و امین باشند» (وقفنامه ربع رشیدی، ص 159). این میتواند قرینه و امارهای باشد بر آنچه که اسلام از متعلم و متربی میخواهد. از مربی انتظار میبرد که ضمن کسب دانش لازم در علوم، از معرفت دینی برخوردار، و ملتزم به رعایت اصول و فروع دین باشد و در رفتار و کردار «نیکوسیرت» و «مشهور به صلاح» باشد. به همین ترتیب، در مقابل، سفارش میکند که متربیان از مردم «زیرک» انتخاب شوند که بسیار مشتاق به فراگیری و تلاش باشند و در کنار این خصال نیک، متدین و امین باشند. اگر بر این توصیهها پُر بنگریم، بهروشنی باور خواجه به «تعلیم و تربیت اسلامی» را درخواهیم یافت.
از دیدگاه شهید مطهری، هدف غایی تعلیم و تربیت اسلامی تقرب الهی است؛ لذا نظام تعلیم و تربیت اسلامی باید مبنای رسیدن به این هدف والای تربیتی را فراهم سازد. برای رسیدن به این هدف غایی، باید به سایر اهداف تربیت اسلامی نیز نگاه کرد؛ زیرا این اهداف در ارتباط با هدف غایی هستند؛ اهدافی نظیر، پرورش نیروی تفکر و اندیشه، پرورش حس مسئولیت اجتماعی، پرورش نیروی ایمان و تعبد، پرورش حس زیباگرایی و انبساط روحی، پرورش نیروی اراده و بهرهگیری از اختیار، و پرورش جسم.
همه اینها در فضای یک گفتگوی سالم میان مربی و متربی حاصل میشود که در فضای تعلیم و تربیت اسلامی از آن تعبیر به «ایثار» و یا «عشق معلمی» میشود. ایثار و عشق معلمی یک فضای گفتمانی میان معلم و متعلم است که در آن، معلم هرآنچه لازم است به حد نهایت، و با جد و جهد به متعلم میآموزاند و در این کار، بخشنده و گشادهرو است.
معلم با بهرهای از «عشق الهی» این فضای تعلیم و تربیت را شکل میدهد و به عنایت الهی، بهرهای وافر از اجر اخروی میبیند؛ چنانکه امام محمد غزالی در کیمیای سعادت (رکن سوم، بخش 11 در پروردن و ادب کردن کودکان) مینویسد: «بدان که فرزند امانتی است اندر دست مادر و پدر و دل وی پاک است چون جوهر نفیس، و نقشپذیر چون موم و از همه نقشها خالی است و چون زمینِ پاک است که هر تخم اندر وی افکنی بروید. اگر تخم افکنی به سعادت دین و دنیا رسد و مادر و پدر و معلم اندر ثواب شریک باشند»
در پایان، برای معلمان و استادان عاشق سرزمین بزرگمان ایران، آرزوی توفیق و بهروزی در پناه حضرت حق و عنایات حضرات ائمه معصوم (علیهمالسلام) را دارم.
«غلام عشق شو کاندیشه این است / همه صاحبدلان را پیشه این است» (نظامی گنجوی).
علیاکبر ولایتی اردیبهشت 1402
منابع
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق). المفردات فی غریب القران، تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالعلم الدار الشامیه.
دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.
رشیدالدین فضلالله همدانی (1393). وقفنامه ربع رشیدی، تصحیح مجتبی مینوی و ایرج افشار، تهران، اسوه.
ناصرخسرو، زادالمسافرین، تصحیح محمد بذل الرحمن، تهران، کتابفروشی محمودی.
هجویری، علی بن عثمان (1389). کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، با مقدمه قاسم انصاری، تهران، طهوری.