ایرج طهماسب، حمله به چهرهها و اعترافهایی که ادامه دارد!
جریان حمله به هنرمندان به انحاء مختلفی ادامه دارد؛ بعد از بازیگران زن نوبت به ایرج طهماسب رسید که شکل جدیدی از این حملات را بیان کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روزی است که خیلی جدیتر از گذشته درباره پشت پرده بازگشت چهرهها بحث میشود. روزی که پیمان جبلی درِ باز صداوسیما را به قدیمیهای این حوزه یا اصطلاحاً سلبریتیها نشان میداد برخی میگفتند او هر دفعه این شعار را در اظهاراتش تکرار میکند و خبری نمیشود.
بعد از چراغهای سبزی که نسبت به حضور دوباره محمدرضا گلزار با «پانتولیگ» در شبکه سه، ساخت فصل جدید «پایتخت» و بازگشت چند چهره و مجری تلویزیون روشن شد. حتی چند روز قبل رسماً اعلام شد که «اسکار» مهران مدیری هم در شبکه نمایشخانگی مجوز گرفته و میتواند فعالیت داشته باشد.
ناگفته نماند که برخی از مدیران تلویزیون جسته و گریخته به مذاکره با برخی از چهرهها و کارگردانان شناختهشده همچون «مهران مدیری» و حتی «حسن فتحی» هم اشاره کردند، گویا قرار است اختلافات مدیری و صداوسیما با بازگشت او و ساخت یک سریال در سال آینده به پایان برسد.
در جریان جشنواره فیلم فجر سال گذشته، بارها شاهد غیبت هنرمندان چهره فیلمها بودیم که وقتی با تهیهکننده و کارگردان مطرح میکردیم آنها به این نکته صریحاً اشاره میکردند از فضای رسانهای و مجازی و محافل درونی خودشان میترسند. آن زمان برخی اعتقاد داشتند این گفتهها در حد گمانه است و صحت ندارند. رفته رفته مشخص شد گروهی بهدنبال آناند این جشنواره، جشنواره نشود، هرچند میان اسامی بازیگران فیلمها نامشان دیده میشد، هرچند اعلام میکردند "کار نکنید"، و بازدارندگی برای هنرمندان ایجاد میکردند اما خودشان هم در نمایش خانگی بودند و هم در سینما!
نگاهی به پشتپرده دورشدن چهرهها از تلویزیون / از حمله فیکنیوزها میترسند یا تفتیش عقاید روشنفکری؟اخیراً رضا مهدوی دبیر جشنواره موسیقی فجر در گفتوگویی با تسنیم گفت: سال گذشته خیلیها میخواستند که جشنواره برگزار نشود، ولی شد و نسبتا خوب هم برگزار شد. کسانی که از جشنواره استقبال نکردند پشیمان شدند. برخی هنرمندان دلسوز درکنار مدیران مرکز موسیقی و انجمن موسیقی تمام قد ایستادند و جشنواره به سختی برگزار شد.
اساساً این جریان دست چه گروهها و دستههایی است؛ مافیای پشتپرده یا روشنفکران افراطی! چرا افراطی و تندرو؟! چون در همین دوران بارها دیده شد به امثال داریوش مهرجویی که به فیلمساز موج نو معروف بود هم این گروه رحم نکردند.
شاید «حمیدهیراد» اولین هنرمندی بود که پرده از حجم فشار کامنتهای تهدیدآمیز برداشت و نوشت: «روی حرفم با آن کسانی که با ربات یا پیجهای فِیک به من و دوستانم که خواننده و یا بازیگر و ورزشکار هستند و معلوم است از طرف چه کسی حمله میکنند و دور از جان مردمم، هرچیزی که لایق خودشان و خانوادهشان هست را به ما عنوان میدهند... من نه سلبریتی هستم و نه هیچ کسی، من هم مثل تک تک مردمم هستم فقط شغلم فرق میکند همین... تویی که با پیج فِیک میآیی میگویی در مورد کنسرت و هزار تا چیز دیگر، حتی نمیتوانی درک کنی که چندین انسان از این راه خرج خانوادهشان را میدهند و من خبر دارم که چند نفرشان در اوضاع بیپولی و کرونا که شغل ما تعطیل شد، طلاق گرفتند و زندگیشان نابود شد... خاک پای ایران و ایرانی / حمید هیراد»
حالا یک سال از اغتشاشات 1401 گذشته و سلبریتیها در حال بیان حقایقیاند که بیش از یک سال آن را پنهان نگه داشته بودند!
«الهام حمیدی» بازیگر سینما درباره فحاشیهای فضای مجازی و هجمههای اکانتهای فیک مینویسد: «در جشنواره فیلم فجر و جامجهانی مجبور به سکوتمان کردند. جلوگیری از شادی فوتبالیستها در جام جهانی و فحاشی به هنرمندان در جشنواره فجر، «تحمیل سکوت» بود. اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای سیل توهینهای مختلف را بههمراه دارد؛ این موضوع با فرهنگ مردم ایران همخوانی ندارد.»
«لیندا کیانی» نیز دیگر بازیگر سینما و تلویزیون مینویسد: «عده زیادی هستند که سازماندهی شده میآیند زیر پستهای من و همکارانم و یا دیگر چهرههای شناخته شده با هجمه سنگین کامنتی سعی دارند که جلوی حقگویی ما را بگیرند هدفشان هم این است که ما را اسیر مارپیچ سکوت کنند. برایم مهم شد و خواستم از این تریبون به همکارانم توصیه کنم که حواستان باشد در این دامها نیفتید.»
«متین ستوده» بازیگر سینما و تلویزیون نیز در صفحه مجازیاش نوشت: «بعداز اظهارنظر بعضی از همکارانم درباره توهینهای مجازی به شخصیتهای رسانهای خیلی دلگیر شدم؛ چون سال گذشته در همین ایام خیلیها از ترس شنیدن توهین و فحاشی نمیتوانستند فعالیت کنند.»
اما بعد از چند روز حمله به ایرج طهماسب و البته برخی چهرههای دیگر؛ آقای مجریِ کودکان که یادآور کارهای خوب و ارزشمند «کلاه قرمزی» در تلویزیون و فیلمهای پرفروش سینمای ایران در دهه 70 است سکوت را شکست و پرده از یک واقعیت برداشت. او نوشت: «از رفتن من به تلویزیون نگران شدید؟ یهو شدم دشمن بچههای بیگناه فلسطین! خوبین، سلامتین؟»
این درحالی است که پیش از این جبلی خبر از بازگشت برنامههای برند به تلویزیون را داده بود و مدیرکل بازرگانی صداوسیما هم طی نامهای اعلام کرده بود برای «مهمونی» با حضور عروسکهای محبوبش به دنبال اسپانسر هستند تا این برنامه را در نوروز 1403 از تلویزیون پخش کنند.
حالا از آخرین همکاری ایرج طهماسب با تلویزیون 5 سال گذشته و باید دید دوباره او را در قاب تلویزیون خواهیم دید یا خیر.
این پست ایرج طهماسب به نگرانی گروهی برمیگردد که انگار از بازگشت او به تلویزیون نگراناند. این نکته ما را به یادِ صحبتهای این روزها یعنی نطقکشی از هنرمندان و یا فشار روانی برای اینکه آنها نتوانند در تلویزیون کار کنند، انداخت.
در میان این واکنشها، بسیاری از نکات نهفته است، نکتهای که مدیر شبکه چهار سیما بهنحو دیگری در جریان برنامه «جامجم» مطرح کرد؛ «تلویزیون افرادی مثل سروش صحت، مهران مدیری، احسان علیخانی و رامبد جوان را حذف نکرده است بلکه این افراد بهدلیل نظام «نطقکشی» و «تفتیش عقاید روشنفکری» جرئت نمیکنند به تلویزیون بیایند.»
یا رئیس صداوسیما که در دانشگاه تهران هم مطرح کرد که؛ «برخی از این چهرهها بهدلایل مختلفی، خودشان حاضر به همکاری با صداوسیما نشدند درحالی که سازمان همچنان پذیرای این چهرهها برای همکاری بوده و هیچگاه درب را بهروی آنها نبسته است.»
روزی حمله و هجمه با اکانتهای اصطلاحاً فیک رهسپارِ حمله به چهرهها میشوند و روزی جریانهایی او را در سینما و مدیومهایی غیر از تلویزیون بایکوت میکنند تا پایشان به رسانه ملی باز نشود. به فاصله یک روز بعد از اظهارنظر مدیر شبکه چهار سیما، پیمان جبلی در تأیید صحبتهای او اعلام کرد که «بخشی از چهرهها خودشان به ما ابراز کردهاند که به دلیل فشارهای روانی وارد شده از بیرون و همان عبارتی که مدیر محترم شبکه چهار استفاده کردند، تمایلی به همکاری ندارند. دلایل مختلف دیگری هم وجود دارد که بخشی هم مالی است. بخشی هم شاید فعلاً در شرایطی نیستند که بخواهند همکاری کنند.»
شاید در روزهای آینده شاهد اعترافات بیشتری در این موضوع باشیم، اما این اعترافها چیز عجیبی نیست، زیرا بسیاری از سلبریتیها در دام فیکنیوزها و رباتها افتادند و براساس هدف و خواست آنها رفتار کردند اما در فضای فعلی، برای خروج از فشار یکساله و همچنین برای آینده اجتماعیشان، نیاز است که واقعیتها را بازگو کنند اگرچه دیر اما همین اعتراف دیرهنگام نیز ثمرات مثبتی را برای جامعه به همراه دارد.