بازنمایی از قتل مهرجویی با قتلهای زنجیرهای در پاییز / گفتگو با صهیونیستها خط قرمز نیست!
برخی رسانههای اصلاحطلبهمسو با گروهک منافقین و طیفهای رادیکال ضدانقلاب، انگاره سیاسی بودن قتل را بدون ذکر هیچ مدرکی و صرفاً براساس ذوقیات و تشابه اسمی و زمانی (فصل پاییز) بازنمایی کردند!
سرویس سیاست مشرق -در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز دوشنبه 24 مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که هامون سینما در خون، هنرمند کشی، «هامون» و «لیلا» خون میگریند و پایان بهت آور داریوش مهرجویی فیلمساز و همسرش در صفحات نخست روزنامههای امروز درباره قتل زوج سینمایی در کرج برجسته شده اند. نقشه امریکایی صهیونیستی برای غزه و هشدار ایران نسبت به عواقب ادامه جنایات صهیونیستها در غزه از دیگر تیترهای مهم امروز روزنامه است.
پس از انتشار خبر قتل کارگردان هامون که پیامد انتشار اخبار در درگاههای رسمی است، شبکههای معاند ضد انقلاب تلاش میکنند تا مرگ این زوج را ادامه قتلهای زنجیرهای و کاملا آنرا سیاسی جلوه دهند و از ویدئوی اعتراضی مهرجویی پس از عدم اکران فیلم لامینور در نوروز 1401 به عنوان دستاویزی سیاسی استفاده می کنند. روزنامههای اصلاحطلب نیز از قافله این ماجرا عقب نمانده و به بازار شایعات دامن زدند.
روزنامه شرق درباره این حادثه تلخ نوشته است:
حدس و گمان درباره نحوه قتل و کشتهشدن «مهرجویی» در این 24 ساعت هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد. البته همان زمان خبر رسیده بود که کارگر خانه آنها که اتفاقا افغانستانی نیز هست، از مظنونان این حادثه خشونتآمیز است. نحوه قتل داریوش مهرجویی که خود معنای سینمای ایران است و نامش با ساخت فیلمهای تأثیرگذار همراه است، اینک در کنار کلمه قتل آمده است. برخی از سینماگران در بهت و حیرت این اتفاق آرزو میکردند که کاش ستون سینمای ایران با سکته یا بیماری از دنیا میرفت و چنین کشته نمیشد. برخی این پایان را با یکی از دیالوگهای حمید هامون مقایسه کردند که میگفت: «خواب دیدم در یک سردابه قرون وسطایی سلاخی میشوم» حالا این اتفاق رخ داده است. البته تعدادی دیگر نیز به فیلم «خوک» مانی حقیقی که در آن کارگردانی با چاقو به قتل میرسد اشاره می کردند. برخی خطاب به مهرجویی میگفتند پایان زندگیتان شبیه پایان فیلمهای «مسعود کیمیایی» است!
روزنامه اصلاحطلب هممیهن نیز در گزارشی مینویسد:
حتی مرگ تراژیک خود مهرجویی را میتوان با ارجاع به آن نشانهشناسی کرد. حالا بماند که او بهنوعی منجی سینمای ایران بعد از انقلاب بود که فیلم «گاوش» نگذاشت تا افراطیون دوآتشه، سینما را برای همیشه تعطیل کنند. گرچه او در این مسیر پرفرازونشیب همواره با حذف و ممیزی و سانسور مواجه شده و حتی گفته که مسیر فیلمسازیاش را سانسور تعیین کرده و حالا مسیر زندگیاش را ساطور قاتلان.
در ادامه میخوانیم:
در سال 97 با او گفتوگویی انجام داده بودم که گفته بود: من آنچنان که باید و شاید، از مسیر فیلمسازیام در ایران راضی نیستم، برای اینکه دائماً در جنگ و جدال یا در معارضه با سیستم نظارت و سانسور بودم. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. بسیاری از کارهای من از «گاو» گرفته تا «پستچی» و «دایره مینا» و «مدرسهای که میرفتیم» از یک سال تا سه سال توقیف بودند، یا سانسور شدند. جالب اینکه همین فیلمها که بعداً اجازه اکران گرفتند، در فستیوالها و جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفتند. اما همیشه این شبح سانسور و توقیف به شکل یک اضطراب درونی و آزاردهنده همراه من بود.
اما در اقدامی عجیب روزنامه جمهعوری اسلامی در سرمقاله خود دست به اینهمانی سازی قتل مهرجویی با قتلهای زنجیرهای زده و نوشته است:
انتشار خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش، ذهنها را بلافاصله متوجه ماجرای قتلهای زنجیرهای در دهه 70 کرد به ویژه قتل مظلومانه داریوش فروهر و همسرش که آن مجموعه قتلها تبعات سنگینی به بار آوردند. اکنون با پندآموزی از قتلهای زنجیرهای و پیامدهای ناگوار آن، مسئولان باید اقدامات فوری، جدی و دامنهداری برای ریشهیابی ماجرای اخیر به عمل آورند و تا سوزاندن ریشه این فساد، به اقدامات خود ادامه دهند.
در ادامه سرقماله این روزنامه به قلم مسیح مهاجری آمده است:
اگر بررسیها به واقعیت تلخی از قبیل ارتکاب این جرم توسط باندهای توطئهگر داخلی منتهی شد، مبادا ملاحظهای صورت بگیرد و با توسل به توجیهات غیرشرعی و غیرقانونی از اعلام اسامی و برخورد با افراد آن باندها خودداری شود. در نظام اسلامی آحاد مردم با هر دین و مذهب و مرام و سلیقه و گرایشی دارای کرامت انسانی هستند و قانون باید از آنها حمایت کند. مسئولان نظام فقط با اِعمال چنین روشی است که میتوانند از این نظام پاسداری کنند.
پس از قتل داریوش مهرجویی و همسرش، خط عملیات روانی پررنگی از سوی رسانههای غیرهمسوی داخلی و معاندین درحال انجام است. ازجمله این محورها میتوان به "مشابهت سازی با قتلهای زنجیرهای"، "نبود امنیت" و "دخیل بودن نهادهای امنیتی در این ماجرا" اشاره کرد. از سویی چهرههای امنیتی و سیاسی جریان اصلاحطلب با صدور پیامهای بیسابقهای با تأکید روی کلیدواژههایی مانند «نگرانی مردم» و «لزوم شفاف سازی» تلاش کردند دامنه ابهام این حادثه را توسعه دهند و نکته دوم و مهمتر اینکه افرادی مانند عمادالدین باقی از طریق موازی نمایی قتل داریوش مهرجویی با قتلهای زنجیرهای در دهه 70، همسو با گروهک منافقین و طیفهای رادیکال ضدانقلاب، انگاره سیاسی بودن قتل را بدون ذکر هیچ مدرکی و صرفاً براساس ذوقیات و تشابه اسمی و زمانی (فصل پاییز) بازنمایی کردند!
گفتگو با اسرائیل با رمز گفتگوی تمدنها
در نهمین روز از عملیات طوفان الاقصی، تنشهای در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی افزایش یافت که تاکنون منجر به هلاکت و زخمی شدن چندین نظامی رژیم صهیونیستی شده است. روزنامه اعتماد در شماره امروز خود به سراغ علی باقری از اعضای ارشد جبهه اصلاحات رفته است و او در بخشی از این گفتگو با تمدنی خواندن صهیونیستها تز تاریخ گذشته گفتگوی تمدنها را به عنوان خط گفتگوی مستقمی با رزیم صهیونیستی معرفی کرده است! در بخشی از این مصاحبه آمده است:
شرایط منطقه امروز بسیار خطرناک است و میتواند زمینههای منازعهای فراگیر و وسیع را در سطوح منطقهای و جهانی فراهم کند. این نگرانیها از سوی بسیاری از اندیشمندان، صاحبنظران و تحلیلگران مورد هشدار و نگرانی قرار گرفته است. رخدادهای اخیر در فلسطین اشغالی میتواند یکی از بسترهایی باشد که باعث نزاع بزرگ تمدنی و دینی باشد. بازگشت به گفتوگو، تعامل و مفاهمه بین تمدنها و ملل میتوانست و هنوز میتواند بستری برای یافتن راهحلهای نجاتبخش باشد. دنیا اما در حال دور شدن از ایده گفتوگوی ادیان و تمدنهاست!