بانویی که با کیمیای عشق، همسر خود را تیمار میکند
حلیمه نجفی بانوی 44 ساله ای که خود فرزند شهید و همسر سیف اله آقاجانی مجروح جنگی و جانباز شیمیایی 70 درصدی است، سی سال می شود معنای واقعی پرستاری را جان بخشیده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ پنجم جمادی الاول روز میلاد با برکت بزرگ بانوی اسلام حضرت زینب سلام الله علیها، پرچم دار نهضت عاشورا به روز پرستار نامگذاری شده است. تقارن مبارک روز پرستار و ولادت حضرت زینب کبری (س) افتخاری برای پرستاران چرا که آن حضرت در دشت کربلا با نمایشی خیره کننده از صبر و استقامت پیام عاشورا را زنده نگاه داشت و امروز پرستاران ما با تأسی از این الگوی بیبدیل، خود نمونهای از صبر و ایثار در مسیر نظام سلامت جامعه هستند.
پرستاری شغلی مقدسی است زیرا با جان و روح انسان ها در ارتباط است. پرستار تیمار می کند هم جان بیمار را، هم روح او را. همان سفیدپوشانی این روزها با اراده و روحیه مثال زدنی، رو در روی ویروس منحوس کرونا ایستاده و روی آن را سیاه کرده اند. در کنار ارج نهادن به مقام والای پرستارانی که در خط مقدم محافظت از سلامت جامعه هستند، این بار به سراغ پرستار گمنام و بی ادعایی رفتیم که حالا سی است بر بالین همسر جانبازش و پا به پای او خوشی ها و ناخوشی ها را چشیده است، خوشی هایی ناشی از عشق و همنشینی با همسر عزیزش حاج سیف اله و ناخوشی هایی که از شنیدن صدای خس خس سینه ی مجروح شوهر عزیزش متحمل می شود. حلیمه نجفی متولد 1356، همسر سیف اله آقاجانی مجروح جنگی و جانباز شیمیایی 70 درصدی است که خود فرزند شهید است. او که در کودکی طعم تلخ یتیمی را با آسمانی شدن پدرش شهید اصغر نجفی معاون گردان امام رضا که در سال 64 در عملیات والفجر8 به شهادت رسیده، چشیده است، حالا سی سال می شود در کنار شغل شریف معلمی از همسر جانبازش پرستاری می کند. گفتگوی صمیمانه ما با این بانوی بی ادعا که هم فوق لیسانس معماری دارد و هم دبیر هنرستان و مادر امیرعباس 17 ساله و هم همسر و پرستار جانباز سرافرازحاج سیف اله و فرزند شهید اصغر نجفی است را می خوانید: خانم نجفی چطور با همسرتان آشنا شدید؟ چند فرزند دارید؟ در سال 70، در زمانی که دانش آموز سوم راهنمایی بودم در اوج جوانی با آقا سیف اله ازدواج کردم و ماحصل زندگی مشترکمان یک پسر به نام امیرعباس که بعد از سال ها با نذر و نیاز فراوان خدا به ما هدیه داده است و اکنون 17 سال دارد. سال 70 جنگ تمام شده بود، پس یعنی همسرتان قبل از این که با شما ازدواج کنند جانباز بودند؟ بله، همسرم در سال 67 در عملیات والفجر 10 در حلبچه شیمیایی شده بود و ما سال 70 ازدواج کردیم، من با رضایت خودم با یک جانباز 70 درصد ازدواج کردم. چگونه راضی به ازدواج با جانباز شیمیایی شدین؟ بارها از من این سوال شده که چرا با یک جانباز ازدواج کردین، تو که خود مزه ی تلخ جنگ را با شهادت پدر در کودکی چشیده ای، اما معتقدم مگر نه این که ما در قبال جسم و جان خود متعهد و مسئول هستیم و حتی جسم و روح ما امانتی است از جانب خدا و اینکه چند صباحی به ما این فرصت داده شده که توشه ی راهمان را پربارتر کنیم. پس چه انتخاب و افتخاری بهتر از این که عمر و زندگی ام را با یک جانباز عزیز که از شیرین ترین متاع خود گذشته است، تقسیم و به او خدمت کنم. رابطه تان با حاج سیف اله چگونه است از زندگی با ایشان راضی هستید؟ زیباترین تصمیم زندگی من ازدواج با ایشان است. نمی دانم خدا چه عشق و لطفی در وجود ما قرار داده که هر روز علاقه ی ما نسبت به هم بیشتر می شود. من از اینکه فرزند شهید و همسر جانباز هستم سرافراز و مفتخرم، من خوشبختی کامل را در کنار همسرم احساس می کنم. شده است در این سی سال از پرستاری و مراقبت از همسرتان خسته شوید؟ نه خسته نشدم، بلکه هر روز که می گذرد به همسرم بیشتراز گذشته افتخار می کنم. اما در مقابل صبرو استقامت حضرت زینب و سختی ها مصیبت های آن بانو هیچگاه نمی توانم خودم را با ایشان مقایسه کنم و لقب پرستار را بگیرم. حضرت زینب در دامان عصمت به گونه ای تربیت شد که در برابر حوادث سخت روزگار نه تنها خمی به ابرو نیاورد، بلکه چون کوهی استوار و مستحکم ناگواری و سختی ها را در آستین اراده اش به خاک مبدل ساخت و نام حضرت به صبر و استقامت معنا بخشید. صبر و استقامت ما در برابر صبر ایشان هیچ است، ما فقط می توانیم از ایشان الگوبرداری کنیم. چه زمانی ادامه تحصیل دادید؟ زمانی که می خواستم ازدواج کنم در کلاس سوم راهنمایی درس می خواندم، اگر چه بنا به اقتضای زمان ترک تحصیل کردم اما بعد چندسال از ازدواجم به تشویق مادر و کمک های همسر عزیزم توانستم ادامه تحصیل بدهم و اکنون فوق لیسانس معماری دارم و استخدام آموزش پرورش هستم و در هنرستان تدریس می کنم. شما دبیر و معلم هستید، چطور زندگی خود را مدیریت می کنید که هم به همسرتان رسیدگی کنید و هم در بیرون از خانه؟ بله، من به جز اینکه مراقب همسر جانباز هستم و به ایشان رسیدگی می کنم، دوست دارم در جامعه هم خدمت کنم، و این موضوع را طوری مدیریت کرده ام که خدا را شکر هیچ خللی در زندگی ام ایجاد نکرده است. سوال کردین چطور این شرایط را مدیریت می کنم! زن ها توانایی های زیادی دارند، ما زن ها باید خودمان را باور کنیم، درست است ما لطیف آفریده شدیم، ولی ضعیف نیستیم. پس می توانیم از همه ظرفیت ها و توانایی ها خود استفاده کنیم و با توکل بر خدا همه کارها را به نحو احسن انجام دهیم. توصیه به دختران و زنان جوان دارید؟ دختران و زنان عزیز ما بدانند که یک کالا نیستند. زن ها نه فرش هستند و نه تابلو و مجسمه، زنان مادر هستند و چه مقامی از این بالا تر، آینده ملت به دستان توانمند مادران ساخته می شود پس قدر خود را بدانند. اگر به سی سال قبل برگردید، حلیمه ی 14 ساله حاضر است بار دیگر با حاج سیف اله جانباز 70 درصد شیمیایی ازدواج کند؟ بله، من اگر برگردم به سی سال قبل قطعا انتخابم بازهمین همسرم هستند. گفته بودم چو بیایی غم دلت با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی چوبیایی کشتم وصل، چو نیایی کشتم هجر باید از هجر تو مردن چو بیایی و چو نیایی و حرف آخر شهیدان جانبازان و ایثارگران با قربانی کردن جان شیرین خویش برای حفظ آرامش و امنیت کشور، به ما درس ایثار و فداکاری آموختند. شهیدان رفته اند تا ما بمانیم، آنان با خون خود نهال انقلاب بارور کردند و حالا این وظیفه ماست که با زنده نگه داشتن یاد شهید، با حفظ حجاب و قرار گرفتن در خط ولایت فقیه، از آرمان های انقلاب و شهدا دفاع کنیم. روز پرستار را به همه همسران جانباز سرزمینم که سال های سال است بدون کوچک ترین اخمی همسران خود را پرستاری می کنند تبریک می گویم. عشق بود آن روز کاین عالم نبود داستان خلقت آدم نبود عشق یعنی صبر کردن در بلا عشق البلاء للولا خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار... انتهای پیام /