با پروتکل ها جان بازیگرانم را حفظ می کنم
میکاییل شهرستانی که بزودی نمایش «لبخند با شکوه آقای گیل» را با گروهی از هنرجویان جوانش روی صحنه میبرد، با ابراز تاسف از کمتوجهی به تئاتر گفت: در برابر این بی مهریها فقط میتوانم سکوت کنم. دیگر حتی حیرت هم نمیکنم چون چیزی برای تعجب وجود ندارد.
این هنرمند که در دوران کرونایی برای دومین بار نمایشی را روی صحنه میبرد، در گفتگو با ایسنا از علاقه تمام نشدنیاش به تئاتر گفت، از بیمهری نسبت به هنرمندان این رشته گلایه و در عین حال نسبت به جایگاه اکبر رادی و بهرام بیضایی در ادبیات نمایشی ایران، ادای دین کرد.
شهرستانی در آغاز این گفتگو تاکید کرد: تئاتر برای من خیلی جدی و شغل من است و چون تئاتر هست، من هستم. اگر خدای ناکرده بلیه طبیعی دیگری نازل بشود، باز هم دست از کار نمیکشم. به دلایل بیشماری، نمیتوانم کار نکنم چون باور دارم خالی کردن میدان و فرصت را به دست دیگرانی دادن که بسیاری از آنان صلاحیت این کار را ندارند، کاری است بیهوده.
این مدرس تئاتر که سالهاست در کنار فعالیتهای اجرایی به آموزش هنرجویان جدید نیز میپردازد، خاطرنشان کرد: بخشی از کار من، تدریس و پرورش هنرپیشه است. بنابراین باید در طول سال دستکم دو سه نمایش آماده کنم و هنرجویانی را که در جامعه پرمساله ما، مورد تهدید خطرات بیشماری هستند، با دارو و مرهم تئاتر التیام بدهم و آنان را برای فرداهایی که در پیش است، آماده کنم تا جا پای معلمان، متقدمان و نسل گذشته بگذارند. آرزویم این است دنیایی داشته باشند که آن را دوست بدارند؛ دنیایی که لیاقتش را دارند و شرایطی که بتوانند آزادانه کار و فرهنگسازی کنند و از هر گونه معضل و بزه اجتماعی دور باشند چراکه هنر در تمام اشکالش این ویژگیها را دارد.
او، وضعیت تئاتر را در دوران کرونا، تیره و تار توصیف کرد و ادامه داد: شرایط برای امثال من سختتر هم هست چون هرگز جزو کسانی نبودهام که تئاتر برایشان وسیله و ابزار جلب توجه یا تجارت است یا دیگرانی که پز مخالفخوانی میدهند ولی بهترین شرایط برایشان مهیاست یا کسانی که قرار است از قبل تئاتر اسمی به دست آورند.
شهرستانی با انتقاد از کمتوجهی مسئولان به تئاتر افزود: راستش دیگر خسته شدهام از گفتن، نوشتن و مصاحبه کردن در این باب. تاسفبار است که رییس کمیسیون فرهنگی مجلس هم در برابر مشکلات تئاتر و تئاتریها هیچ مسئولیتی را نمیپذیرد و اعلام میکند مشکلاتی بسیار مهمتر از مسایل تئاتریها وجود دارد. یعنی ما شهروندان درجه چندم محسوب میشویم و من در مقابل این حرف فقط میتوانم سکوت کنم دیگر حتی حیرت هم نمیتوانم بکنم چون چیزی برای تعجب وجود ندارد.
بازیگر نمایشهای «سحوری» و «مویه جم» ابراز تاسف کرد: چهار دهه است این بی مهریها را نسبت به خودمان و طایفه هنر میبینیم. بسیاری از کسانی که شایستگی کار کردن دارند، خانهنشین یا ناچار به مهاجرت شدهاند و متاسفانه دور، دست فرصتطلبانی است که گوی و میدان در اختیارشان است و همه امکانات هم برایشان فراهم. کاری به کار کسی ندارم اما تصور میکنم برای امثال من که نزدیک به چهار دهه جدیترین کارها را بر صحنه داشتهایم، این رفتار و برخورد، منصفانه نیست و به هر صورت آستانه صبوری و طاقت افراد هم حدی دارد که ممکن است گاهی لبریز شود. البته تحمل من هنوز لبریز نشده و به همین دلیل همچنان دارم تئاتر کار میکنم و به قول دوستی، میدان را خالی نمیکنم. هر چند بعد از 38 سال اولین بار است در تماشاخانه «سنگلج» به عنوان کارگردان کار می کنم. این فرصت را مغتنم میشمارم و سعی میکنم از آن به بهترین شکل بهره ببرم و کاری حرفهای با شاگردانم به تماشاگر عرضه کنم.
او درباره حضور کمرنگش در بازیگری در سالهای اخیر نیز توضیح داد: کارها باب سلیقهام نیست. به هر حال میکاییل شهرستانی عقبه و رزومهای دارد که خود به خود، او را کارگردانی میکند که چه پیشنهادی را بپذیرد و چه پیشنهادی را نه. همچنان منتظرم کاری در خور توجه با هنرمند یا هنرمندانی که اعتبار خوبی در عرصه تئاتر دارند، پیش بیاید، چند تایی هم پیش آمد ولی متاسفانه شرایط اجرا فراهم نشد. قرار بود با دوست عزیزی، اثری دو پرسوناژه را روی صحنه ببریم ولی جالب است که حتی در این دوره هم بسختی میتوان یک اثر دو پرسوناژه روی صحنه برد. آخرین کاری که بازی کردم، نمایش «آوازه خوان خیابانهای منهتن» کار خودم و اثری تک نفره بود که به واسطه بازی در آن جایزه روز بازیگر را هم گرفتم. فعلا بازیگری برای امثال من سخت شده ولی امیدوارم دیر یا زود شرایط مناسبی فراهم شود.
این هنرمند که پیش از این نمایشهای «آهسته با گل سرخ» «آهنگهای شکلاتی»، «شب بخیر جناب کنت»، «ملودی شهر بارانی» را از رادی کار کرده است، اکبر رادی و بهرام بیضایی را قلههای ادبیات نمایشی ایران دانست و گفت: رادی همیشه برای من جذاب بوده. در این نوع نگارش و این نثر و فرم کار، کسی است که همراه با استاد بیضایی بر قله درام ایرانی ایستاده و بقیه، در ردههای بعدی قرار دارند. به همین دلیل آثار این دو عزیز تکرار ناشدنی و بیبدیل، برای هر کارگردانی، دستکم در نسل من، افتخار است و همواره وسوسه اجرای نمایشنامههای این دو بزرگوار را در سر داریم.
او، رادی را فریاد زمانه خود خواند و افزود: آثار او هرگز کهنه نمیشود با اینکه مسائلی طرح میکند که به دهههای قبل تعلق دارد مانند همین نمایشنامه که ماجراهای آن در دهه 50 رخ میدهد ولی بسیاری از مناسبات را میتوان به زمانه فعلی تسری داد تا حرف نمایش، متعلق به امروز هم باشد.
شهرستانی اضافه کرد: نثر رادی برایم جذاب است، موسیقی جاری و ساری در دیالوگهای او همچون یک ملودی شیرین و دوستداشتنی است و شاید بخشی از این علاقهمندی، به دلیل تعلقات من به خطه رادی است چون پدر و مادر من هم گیلک بودهاند و فکر میکنم عمیقا رادی را میفهمم.
این کارگردان تئاتر یادآوری کرد: پیش از این نمایش «هفت پرده» را بر اساس هفت تابلو از هفت نمایشنامه بلند رادی با دراماتورژی هما علیزاده اجرا کردیم که در میانه آن هفت پرده، زندگی هنری رادی را از آغاز تا آخرین لحظات عمرش روایت میکردیم. نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» را هم خیلی دوست دارم که با نظارت خانم عنقا (همسر زنده یاد اکبر رادی) دراماتورژی و به نمایشی 70 دقیقهای تبدیل شده و در تماشاخانه «سنگلج» اجرا میشود.
این بازیگر تئاتر با قدردانی از همراهی خانواده رادی در اجرای آثار این نمایشنامهنویس، افزود: برایم افتخاری بزرگ است که همواره از محبتها و حمایتهای خالصانه ایشان بهرهمند بودهام و حتی وقتی نمایشنامهای را که اجرای آن بیش از دو ساعت زمان میبرد، کوتاه کردهام، هرگز با مخالفت خانواده ایشان رو به رو نشدهام.
او در پاسخ به این سخن که ظاهرا نسل جدید رادی را نمیشناسند، ابراز تاسف کرد: نسل جدید ریشههای خود را بدرستی نمیشناسد. بیضایی و رادی ریشههای درامنویسی ایران هستند. نسل جوانی که به تئاتر آمده، هم در جایگاه تماشاگر و هم اجراگر، سهلپسند شدهاند با سلیقههای خیلی ساده و این چنین است که به کرات شاهد اجرای نمایشهای کمخاصیتی هستیم که بسیاری از آنها اصلا درام نیستند. به همین دلیل وظیفه ما که کار تئاتر میکنیم، معرفی بزرگان این هنر به نسل جوان است. هر چند به نظرم نمیتوان پیش از ورود به تئاتر، رادی و بیضایی را نشناخت و آثارشان را نخواند. یکی از مواردی که هنرجویانم همواره باید رعایت کنند، خواندن نمایشنامه این بزرگان است. شاید به دلیل سختی زبان و پیچدگی شخصیتهای آثار این دو بزرگ، بچههای جوان خیلی به سمت این آثار نروند ولی توصیه من این است که حتما این نمایشنامهها را بخوانند.
شهرستانی که پیش از این نمایشنامههای «آژدهاک»، «آرش» و «کارنامه بندار بیدخش» را از بیضایی اجرا کرده و در نمایشهای «سلطان مار» و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و «آرش» او بازی کرده است، ادامه داد: اگر بهرام خان بیضایی هم در ایران زیست میکردند و میتوانستم از ایشان هم برای اجرای آثارشان اجازه بگیرم، خیلی مایل بودم و هستم که از ایشان هم نمایشنامه اجرا کنم و تجربهای همچون «هفت پرده» را در مورد آثار ایشان به کار بگیرم.
او در پایان با تاکید بر اینکه تمام پروتکلهای بهداشتی در تماشاخانه «سنگلج» رعایت میشود، افزود: قرار بود نمایش ما مرداد اجرا شود که به دلیل شرایط موجود، این اجرا به مهر ماه موکول شد. شک ندارم تماشخانه «سنگلج» برای تماشاگران به مراتب کمخطرتر از خیابانها و تجمعاتی است که جان و سلامت مردم را تهدید میکند. شخصا با رعایت پروتکلها هم از جان بازیگرانم محافظت میکنم و هم از تماشاگران فهیمی که به تماشای نمایشنامه رادی میآیند.
نمایش «لبخند باشکوه آقای گیل» از 13 مهر ماه راس ساعت 19 و سی دقیقه در تماشاخانه «سنگلج» به صحنه میرود.
انتهای پیام