بحران قره باغ در انتظار میزهای مذاکره
تهران - ایرنا - آتش بحرانی که شعله هایش از تابستان امسال منطقه جنوب قفقاز را دربر گرفته، اکنون به مرحله خطرناکی رسیده است که صدای طبل های آن، از یک درگیری دو جانبه فراتر به گوش می رسد، آن هم در روزهایی که گروه میانجی مینسک، عملا بی خاصیت نشان داده و تنها به نظاره نشسته است.
درگیری های 30 ساله بر سر منطقه قره باغ کوهستانی میان جمهوری های آذربایجان و ارمنستان، تابستان امسال دوباره کلید خورد. نبرد رخ داده میان ارتش های دو کشور اگرچه 4 روز بیشتر طول نکشید، اما تلفات آن قابل ملاحظه بود. تلاش چندانی هم برای خاموش کردن آتش شعله ور شده صورت نگرفت. برخی دولت های منطقه ازطرفین خویشتنداری طلب و برخی دیگر با حمایت از یک طرف معادله، بحران را تعمیق کردند.
درگیری ها بار دیگر از یکشنبه این هفته شروع شد، اما این بار نگرانی های بیشتری از تبدیل این درگیری ها به یک جنگ منطقه ای و حتی بین المللی، مداخله بیشتر بازیگران خارج از منطقه و بازشدن پای تروریست ها از نقاط مختلف جهان به این منطقه، بروز داده شد.
انتظاری که از جامعه بین المللی و بازیگران منطقه ای، بویژه گروه مینسک به ریاست مشترک کشورهای روسیه، آمریکا و فرانسه وجود داشت، گویا بیهوده بود، اما اینکه گروه مینسک در تمام 28 سال گذشته، نتوانست یا نخواست، مساله ای قابل تامل است.
درگیری های اخیر بیشتر از آنجا نگرانی ها را دامن زده است که طرفین دعوا یکدیگر را به بسیج نیروی جنگجو از سایر نقاط متهم می کنند.
ارمنستان و برخی منابع در منطقه، ترکیه را به حمایت از باکو متهم می کنند و اینکه آنکارا اقدام به انتقال گروه های تروریستی از شمال سوریه به منطقه درگیری در قره باغ کرده است.
جمهوری آذربایجان هم ارمنستان را به بسیج و انتقال کردهای شمال سوریه و نیز نیروهای پ ک ک و همچنین گروه های خشنی مانند داشناک ها به منطقه درگیری متهم می کنند.
اینکه این اطلاعات چه میزان صحت داشته باشد یا صرفا کاربرد تبلیغاتی دارد، امری است که اثبات آن نیازمند زمان زیادی نیست، اما واقعیتی که بازیگران این صحنه باید درنظر داشته باشند اینکه باز شدن پای تروریست ها، افراط گرایان و اساسا جریان های خارج از منطقه به این بحران، به هر دلیل و بهانه ای، در شرایط حاضر به معنای دمیدن بر آتش برافروخته در قفقاز است.
در ارتباط با بحران اخیر در قره باغ، چند نکته هم بدیهی و هم هشدار آمیز وجود دارد که دقت طرفین درگیر را می طلبد؛
1- هرگونه ناامنی، جنگ و هرج و مرج، تمام منطقه را از خود متاثر خواهد ساخت و هزینه آن را ملت های منطقه باید بپردازند
2- تجربه دستکم دو دهه اخیر نشان می دهد که تروریسم و تکفیر در نقاط مستعد رشد می کنند و تنش ها و منازعات محلی زمینه ورود این نیروها را به بحران فراهم می کند؛ چنانچه تروریسم در افغانستان، عراق، سوریه و اکنون در لیبی بر بستر جنگ ها و منازعات داخلی و منطقه ای رشد کرد
3- بسیاری از بازیگران خارجی، منافعی دارند که با تداوم ناامنی ها و جنگ برایشان محقق می شود و طبیعی است که مقابل هرگونه تلاش و ابتکار صلحی بایستند
4- تداوم بحران در بلند مدت، آن را به کلاف سردرگم و پیچیده ای تبدیل می کند که ممکن است دهه ها طول بکشد و اثرات مرگبار و زیانبار آن نسل های آینده را تحت تاثیر قرار دهد
5- بعد از گذشت دهه ها از جنگ های قومی در منطقه که به نظر می رسد، روسیه و ترکیه باردیگر اما این بار بصورت نیابتی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند، این سوال پرسیده می شود که "آیا تاریخ درقفقاز تکرار می شود؟"، از همین رو این نگرانی بطور جدی وجود دارد که تحرکات اخیر در قفقاز، منطقه را به محل تسویه حساب های تاریخی و ژئوپلتیکی بازیگران تبدیل کند
راه حل
بی شک برای دستیابی به راه حل های منطقی و عقلانی و سهل الوصول و نیز حل پایدار بحران منطقه، لازم است، ریشه های بروز آن، از هنگامی که روس ها بعد از قراردادهای گلستان و ترکمنچای در قرن 19 میلادی، تغییرات جمعیتی گسترده ای را در سراسر مناطق اشغالی ایجاد کردند و در طراحی مرزبندی های جدید، بگونه ای عمل شد که آرامش بخش های دور از مسکو همواره گروگان دولت مرکزی باشد.
از طرفی رقابت ها و جنگ های عثمانی و روسیه در حوالی دو جنگ جهانی نیز به آتش این اختلافات می دمید؛ از آن هنگام تخم اختلافات و کینه در منطقه کاشته شد.
این استخوان لای زخم در منطقه درتمام این سال ها حفظ شد، تا اینکه جهان آماده ورود به عصری تازه می شد؛ جهان بدون شوروی!
هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در اولین روزهای دهه 90 قرن بیستم، آخرین نفس هایش را می کشید، کنترل منطقه قفقاز جنوبی همانند سایر مناطق از دست دولت مرکزی در مسکو خارج و قره باغ کوهستانی، در عمق قدیمی ترین مناطق تماما ایرانی طول تاریخ، وارد یک تنش طولانی مدت می شد. درگیری ها در قره باغ که بخشی از جمهوری آذربایجان تلقی می شود، گویا از همان هنگام اراده ای در منطقه برای حل مساله از طرق مسالمت آمیز وجود نداشت؛ درگیری هایی که از آغاز دهه 90 میلادی قرن گذشته شروع شد.
گروه مینسک به ریاست مشترک روسیه، آمریکا، فرانسه و مشارکت کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، پرتغال، هلند، سوئد، فنلاند، ترکیه و همچنین ارمنستان و جمهوری آذربایجان از سال 1992 برای حل بحران تشکیل شد که حاصل همه تلاش های آن آتش بسی بود که در سال 1994 به اجرا گذاشته شد؛ اما بسیار شکننده و ناپایدار؛ بطوری که دو کشور در 2016 وارد درگیری نظامی دیگری شدند.
حالا بعد از گذشت 30 سال از این منازعه، همچنان میزهای مذاکره تنها راه حل به نظر می رسد؛ بحران موجود نشان داده است که این بحران راه حل نظامی ندارد؛ طرفین می بایست به حقوق یکدیگر بویژه در حوزه مرزهای جغرافیایی احترام بگذارند و به استیفای حقوق خود در چارچوب قوانین و کنوانسیون های بین المللی بپردازند.
بازیگران منطقه نیز به جای بنزین پاشیدن بر آتش شعله ور شده، بهتر است طرفین را به خویشتنداری و اجتناب از تشدید خشونت دعوت کنند و فضای مذاکرات و گفت وگوها را آماده سازند؛ کاری که اگر امروز نشود، سرانجام سال ها بعد خواهد شد، اما پس از هزینه های وحشتناکی که بر ملت های دو کشور تحمیل شده است.
امید است که بازیگران موثر منطقه نیز همانگونه که جمهوری اسلامی ایران طرفین درگیر را به خویشتنداری، پایان درگیری ها و آغاز مذاکرات فراخوانده است، تلاش های خود را شروع کنند.
بی شک مداخله قدرت های خارجی، دامنه این نزاع طولانی مدت را گسترش خواهد داد، اما تلاش جمعی منطقه ای بویژه با مشارکت روسیه، ترکیه و ایران می تواند در حل این معضل قدیمی موثر واقع شود.
در همین چارچوب، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به دنبال تشدید درگیری های این دوره، یکشنبه شب در تماس تلفنی جداگانه با جیحون بایراموف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان و زهراب مناتسکانیان وزیر امور خارجه ارمنستان، آخرین تحولات میدانی را بررسی کرد، خواستار خویشتنداری طرفین و شروع بس و آغاز مذاکرات در چارچوب قوانین بین المللی شد.
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای استفاده از تمام ظرفیتهای خود به منظور برقراری آتش بس، آغاز گفت وگو و استقرار صلح و آرامش را به دو طرف اعلام کرد.
با اینکه ظریف آمادگی ایران را برای استفاده از تمام ظرفیت های خود برای پایان دادن به بحران را به طرف های درگیر در باکو و ایروان اطلاع داد، اما واقعیت این است که این ابتکار عمل ایران نیاز به مشارکت سایر بازیگران منطقه ای بویژه مسکو و آنکارا هم دارد.
علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رییس جمهوری نیز روز سه شنبه در تبیین دوباره مواضع جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد موضع ایران در خصوص ضرورت رعایت و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان بسیار روشن است و دولت جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها براین حق مشروع درچارچوب حقوق بین الملل وقطعنامههای سازمان ملل تاکید کرده است.
وی در عین حال به این نکته مهم هم اشاره کرد که "همچنین براین باوریم که اختلاف دو کشور همسایه جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان راه حل صلحآمیز دارد و ایران و ترکیه و روسیه میتوانند در جهت اجراییسازی قطعنامههای سازمان ملل، آن دو همسایه را کمک کنند تا اختلافات خود را در اشکال مسالمت آمیز حل کنند."
اکنون جا دارد، سایر بازیگران نیز ضرورت حل فوری بحران قره باغ را که به مرحله خطرناک خود رسیده است، درک کنند و از همه امکانات و ظرفیت های موجود برای پایان دادن به آن استفاده کنند؛ بویژه آنکه این بحران می تواند به سایر نقاط و در سطح منطقه سرایت کند.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*