بحران چیست؟
نویسنده در یادداشت خود تاکید می کند: در مبحث «پایداری سیستم» در مهندسی سیستم ها و کنترل، «وضعیت بحرانی» سیستم داریم، وضعیتی است که «تابع تبدیل» آن کسری باشد و مخرج آن صفر شود. البته اگر مخرج به سوی صفر میل کند، سیستم به سوی «وضعیت بحرانی» می رود. یعنی در وضعیت بحرانی، «ورودی» کوچک منجر به «خروجی» مهارناپذیر - معمولا خیلی بزرگ - میشود.
دوست دیرینم، آقای محمد مجتهد شبستری نوشته اند که «اسلام به عنوان یک دین در بحران است». معمولاً واژه های پرمصرف مانند بحران، پیچیدگی، کیفیت، برتری، راهبرد و هکذا دانسته پنداشته می شود؛ در نتیجه، اهمیت و گاه عمق ماجرا آن چنان که باید احساس نمی شود. از اینرو تعریف و توصیف بحران آورده می شود.
در پایان سال های پایانی 1970 همایشی با حضور حدود دو هزار نفر، عمدتا از پژوهشگران علوم اجتماعی، در آمریکا تشکیل شد که «بحران چیست؟». چرا این عنوان؟ در طی دو دهه پیش تر، بحران نفت، بحران خاورمیانه، بحران جنگ اعراب و اسرائیل، بحران پیدایی گروه های ترور در جهان، بحران هواپیما ربایی های مکرر، بحران نمودهای نوظهور سنت شکنی جوانان مانند هیپی ها، بحران های ناشی از جنگ ویتنام و ضدجنگ در آمریکا و جهان مطرح بود. این ها سبب شد که واژه ی «بحران» در رسانه ها و مقالات پژوهشی پرمصرف شود. پژوهشگران در تلاش شدند که به این واژه بپردازند. همان زمان گزارشی درباره ی آن همایش خواندم، آنچه به یادم ماند این است که پژوهشگران در آن همایش نتوانستند بحران را تعریف کنند.
در مبحث «پایداری سیستم» در مهندسی سیستم ها و کنترل، «وضعیت بحرانی» سیستم داریم، وضعیتی است که «تابع تبدیل» آن کسری باشد و مخرج آن صفر شود. البته اگر مخرج به سوی صفر میل کند، سیستم به سوی «وضعیت بحرانی» می رود. یعنی در وضعیت بحرانی، «ورودی» کوچک منجر به «خروجی» مهارناپذیر - معمولا خیلی بزرگ - می شود. از این که آن پژوهشگران همایش از این تعریف ساده و سرراست بحران برای رفع اختلاف بهره نگرفتند، می توان عبرت ها گرفت، بماند. اگر تعریف کنترلی از بحران را به حیطه های انسان و جامعه ببریم، نکات جالبی دارد. مثال ها: - انسانی که به لحاظ روانی بحرانی است، اگر زاویه نگاهت اندکی تغییر کند (ورودی کوچک)، ممکن است سیلی محکمی به گوش شما بنوازد (خروجی مهارناپذیر بزرگ). - جامعه ی تونس بحرانی بود؛ یک دستفروش خودرا آتش زد (خروجی کوچک)، حکومت بن علی فروپاشید (خروجی مهارناپذیر خیلی بزرگ). واقعاً وضعیت دین باوری در کشور ما بحرانی است. با هر توجیه فقر و ستم یا ذکر هر خرافه به نام اسلام (ورودی کوچک)، جمعی دین گریز و دین ستیز می شوند (خروجی مهارناپذیر بزرگ). یک پرسش: آیا «می توان» اسلام را از وضعیت بحرانی کنونی بیرون آورد؟ این پرسش «راهبردی» است (یعنی فراگیر، به دور از تفصیل، جدا از مصادیق عملی). پاسخ درخور به این پرسش هم باید راهبردی باشد. در گام نخست، با بهره گیری از «داوری خبره» (expert judgment) و «سنجش امکانات کلان اسلام»، می توان نشان داد که «پاسخ مثبت» است. یعنی «اسلام توان برون رفت از وضعیت بحرانی کنونی را دارد». ممکن است کسانی با این مدعا مخالف باشند، می توان این «پاسخ مثبت» را به عنوان ابرفرض (meta-assumption) آغازین پذیرفت تا بتوان پژوهش را آغاز کرد. در اینصورت از مدعیان باور به امکان رفع بحران، رویکرد و شواهد خواست. به اجمال می توان گفت، راه برون رفت از بحران کنونی اسلام، «تغییر پارادایم» از اسلام «شریعت مدار» (jurisprudence) کنونی به اسلام «متعالی» (transcendental) آتی است. این تحول نظرا و عملاً شدنی است و مغایرتی با کلیت اسلام ندارد. البته کار بزرگی است و به یاری پژوهشگران هم نظر نیاز مبرم دارد.
*استاد دانشگاه امیرکبیر
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1777378